چند روز پیش گزارشی مبتنی بر آمار از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی منتشر شد که حاکی از آن است که در برخی رشتههای تحصیلی وضعیت بهتری از نظر بازار کار وجود دارد و در برخی دیگر از رشتههای تحصیلی، بازار کار وضعیت چندان مناسبی ندارد. این گزارش نشان میدهد در برخی رشتهها مانند علوم رفتاری و اجتماعی، بازرگانی و امور اداری، حقوق، علوم زیستی، علوم طبیعی، کامپیوتر، صنعت و فرآوری، معماری و ساختمان، کشاورزی، جنگلداری و شیلات و محیط زیست بالاترین میزان بیکاری فارغالتحصیلان وجود دارد.
این در حالی است که براساس این گزارش، در رشتههایی مانند تربیت معلم، روزنامهنگاری، بهداشت، خدمات امنیتی و خدمات حملونقل اوضاع بهتری برای اشتغال و جستوجو برای کار وجود دارد و تعداد بیکاران در این رشتهها کمتر است. اما در این میان موضوع جالبی که وجود دارد، این است که اگر این آمارها دقیق باشد، باید یک شیب را نشان دهد. یعنی بیانگر این موضوع باشد که بهعنوان مثال از سال 85 تا 94 کسبوکارهایی که مربوط به حملونقل بودند، شیبشان رو به مثبت یا رو به منفی بوده است.
لزوما اگر به اعداد امسال نگاه کنیم، شاید چیز زیادی دستگیرمان نشود و شاید امسال بخش حملونقل به نیروی کار بیشتری نیاز داشته باشد اما پنج سال بعد که یک فرد بخواهد از این رشته فارغالتحصیل شود، کار حملونقلی وجود نداشته باشد. بنابراین باید تمام این مسائل جزء به جزء در نظر گرفته شود. این در حالی است که در حالت کلی شیبی که در بازار کار وجود دارد، به سمت تکنولوژی است. مثال بارز این موضوع آن است که اگر فردی واقعا برنامهنویس باشد، بیکار نمیماند و میتواند دستمزد بالایی را نیز دریافت کند.
البته تعداد افراد متخصص در زمینه تکنولوژی هم اندک است؛ موضوعی که وجود دارد و ممکن است برای بسیاری ملموس نباشد، این است که هر چه به جلو میرویم، شیب پیشرفت تکنولوژی خیلی سریعتر میشود. این موضوع از مقایسه وضعیت تکنولوژی در کشورمان نسبت به 10 سال قبل کاملا مشخص است، بنابراین باید این موضوع را همواره مدنظر داشت. از همین رو به نظر میآید اگر هر کسی که در حال تحصیل در هر رشتهای است، چنانچه تا حدودی با تکنولوژی آشنا شود میتواند برای آینده کاری وی بسیار مفید باشد.
این در حالی است که اگر فردی در هر رشتهای تحصیل کرده باشد و تا حدودی با تکنولوژی آشنا باشد، میتواند برای جامعه ارزش افزوده نیز ایجاد کند. بهعنوان مثال در حال حاضر ارزش افزودهای که دیجیکالا ایجاد میکند این است که لازم نیست مردم برای خرید به خیابان بروند و به این ترتیب میزان آلودگی هوا و ترافیک کاهش مییابد. اما در این میان سوالی که مطرح میشود این است که آیا در رشتههایی که میزان بیکاری در آنها بالاست، شرکتها و سازمانهایی برای جذب فارغالتحصیلان وجود ندارد یا اینکه تعداد فارغالتحصیلان بیش از نیاز بازار کار است؟
اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم، شاید بهتر باشد مثالی را در این رابطه مطرح کنیم. در حال حاضر در حوزه تکنولوژی باید بخش خصوصی تقویت شود و نظامهای صنفی رشد پیدا کنند. ولی اگر دولت کمک کند که نظامهای صنفی شکل بگیرد، بخش خصوصی باید براساس نیاز مشتریان کار ایجاد و افراد را استخدام کند. موضوع دیگر این است که بعضا کارشناسان این موضوع را مطرح میکنند که میتوان راهکارهایی ارائه داد که افراد هم بتوانند براساس علایق، رشته تحصیلی خود در دانشگاه را انتخاب کنند و در عین حال نیاز بازار کار نیز در نظر گرفته شود.
در پاسخ به این موضوع باید گفت که هر چه جلوتر میرویم، این موضوع سختتر میشود زیرا نرخ رشد تغییرات بیشتر میشود. بهعنوان مثال، حدود 50 سال پبیش اگر فردی در رشته مهندسی تحصیل میکرد، این موضوع را میدانست که برای مهندسی کار وجود دارد اما در حال حاضر وضعیت بهگونهای شده که پیشبینی چهار یا پنج سال آینده بسیار دشوار میشود. چه برسد به اینکه افراد تصمیم بگیرند براساس آمار و ارقامی که ارائه میشود، رشته تحصیلی خود را انتخاب کنند.
پس میتوانیم اینگونه نتیجه بگیریم تنها موضوعی که میتواند خوب و مفید باشد و جای رشد داشته باشد این است که افراد هر چه بیشتر با تکنولوژی آشنا شوند و سطح دانش و آگاهی خود نسبت تکنولوژی را افزایش دهند. به این ترتیب هم افراد میتوانند براساس علایق خود نسبت به یک رشته تحصیلی، آن را انتخاب کنند و هم با به روزرسانی دانش خود در مورد تکنولوژی نیاز بازار کار را هم مدنظر قرار دهند تا گرفتار بیکاری در جامعه نشوند.
مدیر عامل شرکت «مای ایونت»