مجتبی پاک پرور، پژوهشگر مرکزتحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی فارس با اشاره به اتمام ظرفیت سدسازی در کشور، اجرای پروژههای آبخوانداری را تنها راه نجات کشور از بحران آب معرفی میکند البته معتقد است که سیاستگذاران آب به این مسئله کم توجه هستند اما عباسقلی جهانی عضو سابق شورایعالی جهانی آب دلیل این بیتوجهی را مشخص نبودن سهم پروژههای آبخیزداری در حل بحران آب و نبود آمارهای مناسب اعلام میکند.
مجتبی پاک پرور، پژوهشگر مرکزتحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی فارس در نشستی که بعد از ظهر روز سه شنبه در مرکز بررسیهای استراتژیک برگزار شد، به حذف سدهای بزرگ در آمریکا اشاره کرد.
وی افزود: در این کشور از هفت هزار و 900 سد بزرگ 805 سد در 20 سال اخیر تخریب و از چرخه آب خارج شدهاست.
پاک پرور ادامه داد: کمیته فدرال تنظیم انرژی در آمریکا دائما سدها را پایش کرده و مجوزهای موقت برای ادامه کار میدهند. تخریب سدها با هدف ملاحظات زیست محیطی و خطرپذیری ایمنی انجام شدهاست.
به گفته وی بر اساس سخنان وزیر نیرو پتانسیل سدسازی در ایران به اتمام رسیده ضمن آنکه اشتباهات زیادی نیز در ساخت سازههای بزرگ رخ دادهاست.
این پژوهشگر مرکز تحقیقات منابع طبیعی فارس ادامه میدهد: تابلوی همه اشتباهات سدسازی، سد گتوند است. سد سیوند، تنگاب و غیره نمونههایی هستند که اشتباهات ما را در سدسازی نشان میدهد و خسارات هنگفتی به کشور وارد کردهاند.
پاک پرور بر این باور است که به جای سدسازی باید بخشی از سیلاب را در مخروط افکنههای با بافت درشت ذخیره کرد.
وی به «فرصتامروز» میگوید: امکان اجرای پروژههای آبخوانداری در 14 میلیون هکتار از عرصههای کشور وجود دارد. البته خاک این مناطق باید درشت دانه باشد. این خصوصیات در بسیاری از مناطق کوهپایهای کشور وجود دارد و فقط استان سیستان و بلوچستان و جنوب خوزستان قابلیت اجرای پروژههای آبخوانداری را ندارند.
این پژوهشگر در پاسخ به پرسش فرصت امروز درباره اینکه پروژههای آبخوانداری قدرت کنترل سیل با چه میزان دبی را دارد، تاکید میکند: ما مجاز نیستیم تمام سیل را مهار کنیم. زیرا باید سیل به پایین دست برسد و اثرات مفید خود نظیر تغذیه آبخوانهایی پایین دست را داشته باشد. البته رهاسازی سیل ممکن است خساراتی برای انسانها به بار بیاورد اما روشهای مدیریت منابع آب باید دوستدار طبیعت باشد.
وی ادامه میدهد: به طور معمول 30 درصد حجم سیل را مهار میکنیم. در مناطقی که این طرح اجرا شده با شبکهای به وسعت 1200 هکتار، میتوانیم دبی 100 متر بر ثانیه را به طور کامل مهار کنیم اما مجاز به این کار نیستیم.
پاک پرور در پاسخ به این پرسش که چه میزان آب از طریق آبخوانداری ذخیره خواهد شد، به اجرای محدود پروژههای آبخوانداری در برخی مناطق کشور اشاره کرد. وی افزود: اگر یک طرح ملی در این رابطه اجرا شود به درستی میتوان تعیین کرد که آبخوانداری به چه میزان در تغذیه سفره آبهای زیرزمینی موثر است اما بر اساس تخمین دکتر کوثر با اجرای پروژههای آبخوانداری حدود 58 میلیارد متر مکعب آب میتوان در زمین نفوذ داد.
وی بیان کرد: تمرکز آبخوانداری به روی خشکه رودهاست و بر خلاف نظر مخالفان آبخوانداری که گیاهان کاشته شده در این مناطق را مصرف کننده آب معرفی کرده و یا اثر تغذیه در اجرای این پروژهها را کوتاه مدت میدانند، باید گفت که یک پروژه آبخوانداری حتی تا سه دهه نیز قادر به تغذیه منابع آب زیرزمینی است و گیاهان کشت شده در این پروژه هم مصرف کمی دارند.
نیاز به شاخص ارزیابی عملکرد
این پژوهشگر مرکز تحقیقات منابع طبیعی فارس اگرچه معتقد است که پروژههای آبخوانداری هزینههای بسیار کمی داشته و به ازای هر هکتار فقط یک میلیون تومان هزینه دارد -که این رقم در مقایسه با فواید آن بسیار ناچیز است-، اما دلیل اینکه چرا این پروژهها در کشور مغفول ماندهاست را هم نمیداند. در پاسخ به این ابهام، عباسقلی جهانی عضو شورایعالی جهانی آب در نشست دیروز گفت: دلیل اینکه نتوانستهاید تحقیقات محلی انجام شده را به سایر مناطق کشور تسری بدهید این است که این موضوع را به برنامه ملی تبدیل نکردهاید.
وی تاکید کرد: باید بتوانیم برای برنامه ملی اهداف کمی و کیفی تعریف کرده و منابع مالی، جدول زمانی، تقسیم مسئولیت و شاخصهایی برای ارزیابی عملکرد تبیین کنیم. اگر این موارد پیشبینی شود، میتوان پروژههای آبخیزداری را به برنامه ملی تبدیل کرد.
جهانی اضافه کرد: اگر یک برنامه ملی برای پروژههای آبخیزداری و آبخوانداری تعریف شود، ممکن است به این پرسش که نقش این پروژهها در حل بحران آب چیست، پاسخ داد.
وی گفت: اما تا این مقیاس مشخص نشود، کسی نمیتواند سهم و وزن پروژههای آبخیزداری را در حل مسایل تعیین کند. در نتیجه در مقیاس ملی هم سهم و وزن خود را پیدا نخواهند کرد.
توقف تغذیه پایین دست با آبخوانداری
حمیدرضا جانباز از معاونت آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی یکی دیگر از حاضران جلسه بود که اجرای پروژههای آبخوانداری را عاملی برای توقف تغذیه پایین دست معرفی کرد زیرا با اجرای چنین پروژههایی، تغذیه در یک نقطه متمرکز میشود.
وی ادامه داد: با کاشت گونههای گیاهی در این پروژهها تبخیر و تعرق افزایش مییابد. زیرا بر اساس تحقیقی در انگلستان، سالانه حدود 750 میلیمتر از بارش توسط درختان همیشه سبز تبخیر میشود. این میزان تبخیر برای گونههای خزان کننده حدود 500 میلیمتر است.
جانباز ادامه داد: ضمن آنکه تبخیر تا عمق دو متری زمین هم وجود داشته و فقط مشمول ذخایر پشت سدها نمیشود. البته پاک پرور در پاسخ به این ابهامات بیان کرد: گونه کشت شده در طرح آبخوانداری گره بایگان فسا اکالیپتوس است که به شدت در مقابل خشکی مقاوم بوده و مصرف آب آن بسیار کم است.
وی ادامه داد: وقتی آب به داخل خاک نفوذ میکند بعد از مدتی هم به سمت بالا و هم داخل زمین حرکت میکند اما «خیز مویینه» در خاک درشت دانه بسیار کم است. اگر آب به عمق 60 سانتیمتر برسد، دیگر حرکت به سمت بالا ندارد.
سهم ناچیز پروژههای آبخیزداری در تغذیه
هدایت فهمی، معاون دفتر برنامهریزی کلان آب و آبفای وزارت نیرو نیز با استناد به مطالعات شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران که در قالب سه پروژه انجام شده، سهم پروژههای آبخیزداری در تغذیه منابع آب زیرزمینی را ناچیز دانست.
وی افزود: همواره در ارایه اعداد و ارقام در زمینه تغذیه مصنوعی نوعی اغراق در آمارهای وزارتخانههای جهاد کشاورزی و نیرو وجود دارد.
فهمی گفت: بر اساس آمارهای موجود کل ریزشهای جوی کشور 400 میلیارد متر مکعب بوده و میزان تغذیه آب زیرزمینی در کشور 40 میلیارد متر مکعب است. بر اساس مدلهایی که هندیها اجرا کردهاند، حوضچههای تغذیه مصنوعی فقط میتوانند پنج تا 10 درصد سیلاب را نفوذ دهند.
وی تاکید کرد: چاههای اندازهگیری میزان نفوذ در طرح گره بایگان فارس در نزدیکی محل تغذیه حفر شده در نتیجه عدد یک متر افزایش ارتفاع آب زیرزمینی، در نمونه برداریها بدست آمدهاست. اگر میزان آب نفوذ داده شده را برای کل حوضه آبخیز در نظر بگیریم، تاثیر طرحهای تغذیه مصنوعی فقط به چند سانتیمتر افزایش ارتفاع خلاصه میشود.