«واژگونی یک اتوبوس در جاده چالوس و مرگ 16 مسافر» این خبر شاید در بسیاری از نقاط جهان به عنوان یک فاجعه تلقی شود اما در ایران به عنوان خبری روزمره به آن نگاه می شود. سیل تمام نشدنی تصادفات رانندگی که از سال ها پیش و همزمان با افزایش تعداد خودروهای سواری و سفرهای شخصی آغاز شده، این روزها بیشتر تداعی کننده یک فاجعه انسانی در جاده های ایران است.
هرچند از سال 1384 تا امروز آمار تلفات رانندگی در جاده های ایران کاهش یافته و این رقم از حدود 23هزار نفر به مرز 14 هزار نفر در طول سال رسیده است اما تنها نگاهی گذرا به آنچه در طول این سال ها در جاده های ایران اتفاق افتاده، نشان می دهد که اوضاع هنوز با استانداردهای جهانی بسیار فاصله دارد.
تفاوت قابل توجه آمارهای ایران با کشورهای توسعه یافته در حوزه تلفات جاده ای در حالی به وقوع پیوسته که بسیاری از این کشورها چه از نظر تعداد خودرو و چه نظر از تعداد جاده های فعال چند برابر ایران ظرفیت دارند. با این وجود که بسیاری از سازمان های ذی ربط در ایران تلاش کردند عمق این فاجعه را کاهش دهند، اما هنوز در طول سال نزدیک به 14 هزار نفر در جاده های ایران کشته می شوند. آماری که با حساب سقوط یک هواپیمایی با تعداد مسافران 300 نفر نشان از آن دارد که در طول یک سال بیش از 60 فروند هواپیمای مسافری در جاده های ایران سقوط می کنند.
کمیسیون ایمنی جاده ها که در طول سال های گذشته با حضور وزیر راه و شهرسازی به طور مداوم تشکیل جلسه داده، برای فجایع جاده های ایران سه عامل اصلی را مشخص کرده است. عواملی که هرچند نمی توان به طور دقیق از سهم آنها سخن گفت اما رد کردن آنها نیز کاری دشوار است. اصلی ترین عامل در این بین خطای انسانی است. براساس آمارها رقمی بین 50 تا 70 درصد از تصادفات و تلفات جاده ای ایران به دلیل خطای انسانی یا دور زدن قوانین رانندگی اتفاق افتاده است.
ضعف امنیتی جاده ها و اشکالات فنی در خودروهای سواری و عمومی نیز دو عامل دیگر را به وجود می آورد که در کنار یکدیگر به شکل گیری اتفاقاتی تلخ در محورهای مواصلاتی کشور می انجامد.
در این راستا اقدامات فراوانی نیز صورت گرفته، بالا بردن قدرت نظارتی پلیس و نصب تعداد بالایی از دوربین های تخلف شمار در محورهای مواصلاتی کشور، بالا بردن امنیت خودروهای سواری و عمومی و همچنین تلاش برای گسترش نفوذ آزادراه ها و راه های امن و نوین، تنها بخشی از این اتفاقات است که هرچند در گام های نخست قرار دارد، اما توانسته تأثیراتی را در این حوزه از خود باقی بگذارد.
با وجود تمام این تدابیر اما هنوز ایران با دیگر کشورهای جهان فاصله ای بزرگ دارد. نقص فنی در بسیاری از خودروها و عدم تأیید آنها از سوی کارشناسان و نبود دسترسی به اهرم های نظارتی در برخی از محورها باعث شده عامل سوم یعنی خطای انسانی نیز قدرت و سرعت گرفته و همچنان آمار تلفات را به شدت بالا نگه دارد.
خطای انسانی ریشه در دیگر مشکلات دارد
رئیس اتحادیه تاکسی های بین شهری کشور معتقد است هرچند نمی توان نقش خطای انسانی به عنوان اصلی ترین عامل در جاده های کشور را نادیده گرفت اما باید با نگاهی عمیق تر به مشکلات و مسائل رانندگان نیز فکر کرد.
رحمت حاج محمدعلی در گفت وگو با «فرصت امروز» تصریح کرد: در بررسی آمارهای تلفات سه موضوع بیشترین تأثیر را دارد. فراهم نبودن ایمنی جاده ها، نخستین عامل در این بین است. تنها اگر آزادراه تهران – شمال زودتر ساخته شده بود، بسیاری از تصادفاتی که در راه شمال اتفاق می افتاد کنترل می شد. در کنار آن شاید بهبود نسبی ایمنی خودروها نیز می توانست بسیاری از فجایع را کنترل کند.
به گفته وی، نمی توان نقش خطای انسانی را نادیده گرفت و قطعا یکی از عوامل مؤثر در این تلفات، رانندگان هستند. اما یک موضوع در این بین اهمیت بالایی دارد و آن این است که وقتی یک راننده خطای رانندگی یا دور زدن قوانین را مرتکب می شود باید شرایط زندگی، سطح رفاه مالی، آشنایی با اصول و بسیاری از دیگر متغیرها را در نظر گرفت زیرا خطای انسانی بیشتر معلول است تا علت.
محمود رستم افشار، کارشناس مسائل جاده ای نیز در گفت وگو با «فرصت امروز» بر سه عامل نام برده تأکید کرد و گفت: تصادف و تلفات رانندگی نتیجه مجموعه ای از عوامل است و از این رو برای کاهش آن باید راهی طولانی پیموده شود.
به گفته وی، ایران در طول این سال ها گام های مهمی مانند بهبود وضعیت خودروها، افزایش ایمنی در جاده ها و فرهنگ سازی برای رانندگان را برداشته است اما هنوز می توان گفت که راهی طولانی باقی مانده و این عرصه نیاز به اقداماتی گسترده دارد. جاده های ما گستردگی فراوانی دارند و باید در هریک از آنها برنامه ریزی های مجزایی صورت گیرد. در کنار آن بحث خارج کردن خودروهای فرسوده از ناوگان نیز امری است که در صورت رسیدن منابع اعتباری جدید می تواند به عنوان یک اولویت اجرایی شود.
معادله چند مجهولی جاده های ایران با دو آمار متناقض روبه روست. از یک سو در طول 10 سال گذشته آمار تلفات کاهش یافته و از سوی دیگر هنوز با استانداردها فاصله ای طولانی وجود دارد. از بین رفتن 14هزار ایرانی در طول یک سال نه تنها روی بسیاری از خانواده ها تأثیراتی جبران نشدنی می گذارد که از نظر اقتصادی برای کشور ضرری به اندازه 4درصد از تولید ناخالص داخلی را دارد. این فاجعه دنباله دار که در نهایت به سه عامل اساسی ختم می شود، راه حلی سه گانه نیز طلب می کند، راه حلی که اجرای همه جانبه آن بسیاری از دستگاه های اقتصادی و اجتماعی کشور را با خود درگیر خواهد کرد.
ارتباط با نویسنده : j.hashemi1992@gmail.com