منافعی که صنعت گردشگری میتواند برای منطقه مقصد دربر داشته باشد، بر کمتر کسی پوشیده است، اما شواهد و قراین موجود ثابت کرده که این منافع معمولا بهطور عادلانه و یکسان توزیع نمیشود و زنان که نقش بسیار مهمی در این حوزه دارند زیر سایه مردان قرار میگیرند. بهطور کلی 70درصد بار مشاغل مرتبط با گردشگری بر دوش زنان و حتی نوجوانان است که در این حیطه به فعالیت مشغول هستند.
حضور زنان به همراه نوجوانان در مناطقی که جاذبههای گردشگری و توریستی دارند بسیار قابل ملاحظه است و حجم بسیار بالایی از فعالیت زنان بومی مربوط به بخش صنایع دستی هر منطقه میشود که بار اصلی بر دوش زنان است. علاوه بر آن، قسمت عمده مشاغل محلی را زنان انجام میدهند. آمار شاغلان در گردشگری به خصوص زنان چندان معلوم و مشخص نیست و نوسان زیادی دارد و فقط میتوان گفت که نسبت به گذشته رشد خوبی داشته است. کارهایی مثل تور لیدری، فعالیت در آژانسهای هواپیمایی، تهیه و رزرو بلیت و سایر مشاغل مرتبط با توریسم از جمله زیرمجموعههای فعالیت زنان در این شاخه است که فقط مختص صنایع دستی نمیشود.
فعالیتهای حوزه گردشگری به هم وابسته و پیوسته است، ولی به خاطر بافت سنتی و مردسالار جامعه ایران، زنان نقش مدیریتی کمرنگی دارند و کمتر در سطوح بالاتر به کار گرفته میشوند، مگر در بخشخصوصی که خودشان سرمایهگذاری کرده باشند. جایگاه زنان در صنعت گردشگری کلیدی نیست و بیشتر فعالیت آنان خارج از متن اصلی این صنعت است.
هرچند زنان فعال این بخش بهطور کامل به حاشیه نرفتهاند، ولی در سیاستگذاریهای کلان و حساس نقشی ندارند. در بدنه دولت و سازمان میراث فرهنگی بهطور محدود در سطوح میانی حضور دارند و نقش چندانی در تصمیمگیریها ندارند. متأسفانه نبود شرایط و بستر لازم برای فعالیت زنان در این حوزه باعث شده این قشر که تعداد قابل توجهی را شامل میشوند اجازه فعالیت مفید و مؤثر را پیدا نکنند و به عقب رانده شوند که موجب شده خانمها به سمت کارهای نازل مثل فروش بلیت و سایر موارد این چنینی سوق داده شوند.
مشاغل اجرایی گردشگری کشور در انحصار مردان است و زنان در بهترین شرایط به سطح مدیران میانی ارتقا پیدا میکنند. درحالیکه زنان در قسمت صنایع دستی بسیار فعال و توانمند هستند و میتوانند این توانایی و مهارت را در سایر بخشها به کار بگیرند. در بحث مربوط به صنایع دستی هم فعالیت منسجم و سازمانیافته نیست.
قسمت عمده زنانی را که با عنوان سرپرست خانوار شناخته میشوند میتوان در بخش گردشگری به خصوص صنایع دستی بومی- محلی به کار گمارد، به شرطی که این کارها همراه با برنامهریزی، هدایت و نظارت توام باشد. اگر این اتفاق بیفتد خیلی خوب جواب میدهد و ما شاهد اشتغالزایی گسترده زنان خود سرپرست و درآمدزایی مناسب در مناطق مختلف کشور خواهیم بود. موضوع اشتغال زنان در گردشگری باید به درستی مشخص و هدفگذاری شود.
مثلا کار تولیدات بومی به روستاها و فعالیتهای خدماتی مثل مدیریت تور، راهنمایی، معرفی و شناسایی به شهرها محول شوند. افراد بومی مهارت زیادی در کارهای دستی و سنتی دارند مانند بافت قالی، گلیم، دوخت پوشاک و البسه سنتی، ظروف سفالی و سازههای چوبی و عروسکهای محلی.
مسئله دیگر توانمندی زنان در کار توریسم صبوری خاص زنانه و داشتن مهارت در جهت برقراری ارتباط بیشتر و بهتر با مسافران است. صنعت گردشگری یک فعالیت ناملموس است و مخاطب شاید در لحظه درک نکند که چه کارهایی برای او انجام شده است. این یک پروسه زمانبر است تا پس از مدتی مسافر متوجه شود. این فرآیند توسط زنان به خوبی صورت میگیرد، چون توان و استعداد لازم را دارند. همانطور که اشاره شد کشور ما انواع ظرفیتهای گردشگری و توریستی را داراست و هر بخشی از کشور ظرفیتها و قابلیتهای خاص خودش را دارد.
یک منطقه صنایع دستی، منطقه دیگر موادغذایی و خوراکی، شیرینیهای سنتی، لباس و پوشاک جشنها و مناسبتهای فصلی، آداب و رسوم، موسیقی محلی، بافت محیطی و جغرافیایی همه اینها باید بهطور مجزا و جداگانه مورد بررسی قرار بگیرند تا هر کدام در ناحیه مربوط به خودش فعال باشد؛ با ایجاد زیرساختهای لازم، برنامهریزی مناسب و به کارگیری افراد مجرب و متناسب با نیاز در هر بخش میتوان به توسعه و پیشرفت توریسم در ایران امیدوار بود. مثلا با ساخت مجموعههای اقامتی، از زنان در اداره امور آنها استفاده کرد.
کارشناس ارشد گردشگری و مدرس دانشگاه