با تدبیر سیاست خارجی و قواعد عقلی حاکم بر منطق دولت یازدهم، تحریمهای وضع شده علیه ایران ملغی شد و اکنون کشور در شرایطی قرار گرفته که کارشناسان و متخصصان امر از آن بهعنوان دوران «پساتحریم» یاد میکنند. در این وضعیت جدید ابزار و ملزومات لازم برای اقتصاد ایران وجود دارد تا از رکود و مسائل حاصله از تاثیر تحریمهای اقتصادی بر بخشهای مختلف ازجمله بانکی، تجاری، کشتیرانی و. . . خارج شده و به تحرک و پویایی و رشد اقتصادی لازم برسد. اما سوالی که عنوان میشود این است که باید چه سیاستی در پیش گرفت؟ کدام یک از رهیافتهای موجود میتواند برای اقتصاد ایران سازنده باشد و موتور اقتصاد را بچرخاند؟ کدام الگو آینده ایران را روشن ترسیم میکند؟ و سوالاتی از این قبیل.
وقتی از دید توسعه آینده نگری میکنید، تمام موارد اعم از مباحث تجاری، مالی، فناوریهای روز و پیچیدگیهای مربوط به تجارت و توسعه به شکل اجتناب ناپذیری مطرح میشود و لزوما در رویکردی که انتخاب میشود باید تکلیف خود را با سه موضوع روشن کنیم. یکی از این سه موضوع «تعامل با جهان» است.باید تکلیف یک کشور با دنیا و تحولات بینالمللی مشخص شود؛ با در نظر داشتن همه واقعیتهای موجود، جهان خارج اعم از اروپا و آسیا و آمریکا در کجای برنامه ما جای دارند؟ این ارتباط باید به شکل دقیق تعریف شود. نکته دوم به «بخش خصوصی» مربوط میشود. برای بخش خصوصی در تولید، رونق و پویایی در اقتصاد چه نقش و جایگاهی در نظر گرفته میشود.
با یک بررسی در کشورهای پیشرفته جهان، به شکلی واضح درمییابیم اساسا بازیگر اصلی و تعیینکننده در بخشهای متنوع اقتصاد، بخش خصوصی است و دولت در کوچکترین شکل موجود در این عرصه نظارت و فعالیت میکند. بنابراین این خیلی مهم است که تعیین شود مالک نهادهای اقتصادی، مانند صنعتِ کشور چه کسی است؟ دولت یا بخش خصوصی.
سوال سوم هم مربوط به نهاد «دولت» میشود و اینکه وظیفه او چیست؟ دولت کارفرماست یا پیمانکار. مجری طرحهای اقتصادی است یا ناظر و ارائهکننده زیرساختهای لازم. اصولا در تدوین راهبرد توسعه اقتصادی ما باید دنیا را به چشم یک فرصت نگاه کنیم و نیز راه بهرهگیری از فرصتهای موجود جهانی را هم در نظر داشته باشیم. بدون شک راه آن توسعه دانش و علم و آموختن این مسئله است که راندمان پتانسیلهای اجتماعی، اقتصادی، انسانی، ژئوپلیتیک و... را بالا ببریم.
ما باید «مزیتهای مختلف اقتصادی» خود و جهان را بشناسیم. اگر بخواهیم اقتصادمان قوی شود، باید از سیاستهای قوی استفاده کنیم که لازمه آن شناسایی همین مزیتهاست. امروز ثابت شده است تجارت، به معنای روابط صادراتی و وارداتی با دنیا، موتور رشد است و اگر تجارت را نفی کنید، در واقع رشد پایدار و بلندمدت را نفی کردهاید. در نتیجه آنچه واضح و مبرهن در افق دید ما قرار میگیرد، نیاز شدید ایران به «تعامل» با جهان است. موقعیت جغرافیایی ما چنین ادعایی را اثبات و اقتضا میکند، اما اگر هم در نظام فکری و تحلیلی کسی تردیدی باقی میماند، کافی است به این سوال اساسی پاسخ دهیم که آیا نهاد دولت و کشور ما مسئولیتی در قبال تامین رفاه و آسایش بلندمدت مردم کشورمان، بهگونهای که آسیبپذیری آنها از نوسانات قیمت نفت به حداقل برسد، دارند یا خیر؟
* مدیرعامل شرکت بازرگانی «مسیر تجارت خاورمیانه»