بیشتر مدیران و رهبران نباید تنها در مقام دستور دادن باشند. آنها باید بتوانند در شرایط دشوار و بحرانی تصمیمات درست اتخاذ کنند. امروزه با پیچیده شدن محیط و پویایی سریع آن، هرلحظه امكان بروز یك بحران برای سازمان وجود دارد. تشخیص شکاف فرصتهای کسب وکار و دانش درباره حل مسائل و شناسایی پتانسیلهایی که در این شکافها قرار میگیرد، یکی از وظایف مدیریت و رهبری است. به دلیل اینکه بازارهای امروزی مدام در حال تغییر است، تمرکز و اولویتدهی برای حل مسائل و چگونگی حل آنها فرآیندی پیچیده است. در سازمانهای امروزی نیازمند مدیری هستیم که از ریسک کردن نترسد.
نتیجه ریسک دو حالت میتواند باشد؛ یا موفقیتی بزرگ یا شکست و بحران. اگر مدیر برای دوران بحران خود نیز برنامه داشته باشد، میتواند در فرصتهای به وجود آمده در کسب وکارش ریسک کرده و از عواقبش نترسد. اگر میخواهید درباره بحث مدیریت و رهبری در شرایط بحران بیشتر بدانید، گزارش امروز را دنبال کنید.
داشتن سرمایه فکری
در دنیای امروزی محلهای کار، سیار، قابل انعطاف و متنوعتر از قبل شده است. بسیاری از مدیران فرصتهایی که در دل بحرانها وجود دارد را نمیبینند. در این حالت مدیران فاقد سرمایه فکری و دانستن چگونگی حل مسائل هستند. آنها نمیتوانند منطبق با شرایط بحرانی که وجود دارد، از منابع و نیروهای انسانی موجود استفاده بهینه کرده و فرصت موجود را شکار کنند. مدیران معمولا مسئولیت خود را نسبت به افزایش پتانسیل نیروهایشان فراموش میکنند. تنها 32درصد از مدیران و رهبران خود را بهعنوان عامل تغییر میبینند. برای اینکه بتوانید از شرایط بحرانی و ناخواسته عبور کنید اول از تغییر خودتان شروع کنید. با تغییر نگرش و برنامهریزی جدید درهای جدیدی به رویتان باز خواهد شد.
ایجاد فرصت در دل بحران
در یك موقعیت بحرانی، فرهنگ سازمان تغییر یافته و به سمت یك فرهنگ خلاق و متغیر گرایش پیدا میكند. این امر خود باعث ایجاد فرصتهایی جهت حفظ و تداوم حیات سازمان میشود. بهعنوان مثال بحران مالی آسیای جنوب شرقی در چند سال پیش، شوك بزرگی برای اقتصاد این كشورها به همراه داشت، اما تحقیقات نشان میدهد كه این بحرانها در عین حال فرصتهایی را به همراه داشتند كه منجر به شكوفایی اقتصاد آنان شد. بنابراین هنگام مواجهه با یك وضعیت نمیتوان مطمئن بود كه وضعیت مذكور یك محدودیت (تهدید) محسوب میشود یا یك موقعیت (فرصت). برای مثال گاهی فرصتهای از دست رفته، در مراحل بعدی مسائلی را برای سازمان ایجاد میكنند، همچنین گاهی هنگام مواجهه با یك محدودیت، فرصتهای جدیدی ایجاد میشود. به همین دلیل برخی از مدیران بر این باورند كه در دل هر مسئله، فرصتی نهفته است.
برنامهریزی صحیح و تلاش مستمر
معمـــولا شرایط اقتصادی و سیاسی بحرانــی و آشفته همیشــــه باعث ناامیدی مدیران و کارآفرینان میشود درصورتــــی که بر عکس است و افراد دانا در چنین شرایطی میتوانند با شناسایی فرصتها در مدت کوتاهی موفق عمل کنند. در چنین شرایطی اکثر مدیران خود را در گیر مسائل حاشیهای کرده و تمرکز و تسلط خود را روی کسبوکار خود از دست میدهند و هر روز هراسانتر، بیانگیزهتر، ضعیفتر و نامیدتر از قبل میشوند و فرصتهای طلایی پیش پای خود را نمیبینند و برنامهریزی و تلاش مستمر خود را از دست میدهند. در این شرایط با تمرکز و برنامهریزی صحیح و تلاش مستمر میتوانید از رقبای خود پیشی بگیرید و سهم بیشتری از بازار و مشتریان را متعلق به خود کنید. در زیر به چند نمونه از این راهکارها اشاره میشود.
مدیریت هزینهها
نخستین کاری که در شرایط بحرانی باید انجام داد، مدیریت هزینههاست. منظور از مدیریت هزینهها کاهش یا به صفر رساندن هزینهها نیست در واقع باید هزینهها را اولویتبندی کرد. در اکثر شرکتها برای مدیریت بحران فورا هزینه تبلیغات را کاهش میدهند که این خود میتواند ضربه جبران نشدنی را به پیکره آن کسبوکار وارد کند. در شرایط بحرانی داشتن تبلیغات اثربخش و حساب شده نقش رگ حیاتی یک کسبوکار را دارد.
تعدیل نیرو
نیروهای انسانی کارآمد، آموزش دیده و متخصص سرمایههای ارزشمند یک کسبوکار هستند. اگر در شرایط بحرانی آخرین گزینه شما تعدیل نیرو است، نیروهایی را تعدیل کنید که با آموزش هم به کارایی مطلوب نمیرسند. در عوض افراد متخصصی را استخدام کنید که رقبایتان آنها را اخراج کردهاند.
وقت گذاشتن برای مشتریان قدیمی
برای مشتریان قدیمیتان وقت بگذارید، به ملاقات آنها بروید و با آنها گپ بزنید با این کار از چالشها و مشکلات آنها و همکارانشان با خبر میشوید، در شرایط بازار قرار میگیرید و با همفکری میتوانید راهکارهایی برای حل مشکلاتشان پیدا کنید. حل مشکلات مشتریان در واقع باعث حل شدن مشکلات کسبوکار ما خواهد شد چرا که مشتری هر چقدر هم که وفادار باشد اگر توان مالی نداشته باشد از ما خرید نخواهد کرد، کمک کنید مشتریانتان گردش مالی داشته باشند.