خلق ایدههای نوین باعث تکمیل اصول بازاریابی سنتی میشود. با توجه به اینکه بازاریابی عمودی با شناسایی و کشف زیرگروههای کوچک که احتمالا موجب رشد فروش محصولات میشوند به بازاریاب کمک میکند، بازاریابی خلاق نیز به بازاریابان این امکان را میدهد که نسبت به بهرهبرداری از فرصتهای نوین برای آمادهسازی امکان ورود محصولی جدید که گستره وسیعتری از مخاطبان را در بر میگیرد، اقدام کنند.
بازاریابی خلاق به بازاریابان این امکان را میدهد که نسبت به بهرهبرداری از فرصتهای نوین برای آمادهسازی امکان ورود محصولی جدید که گستره وسیعتری از مخاطبان را در بر میگیرد، اقدام کنند. به عبارت دیگر به جای اینکه در بازارهای پیچیده امروز، صرفا به مشتری پیشنهاد کنند که از یک محصول، مجددا خرید کرده و استفاده کند، با روشهای نوین، کمهزینه و جذاب هم برای شرکت و هم برای مشتریان به او محصولات جدیدی پیشنهاد میکنند و این جز با آشنایی با روشهای شناسایی و کشف ایدههای نوین و خلاقانه قابل دسترسی نخواهد بود.
با وجود پیچیدگیها در دنیای امروز اگر کسبوکارها به دنبال موفقیت و پیشروی در بازار هستند نیاز به نوآوری دارند. درصد بسیار بالایی از محصولات جدید باوجود برنامهریزی و تحقیقات منسجم بازار موفق به این کار نمیشوند. در صورت عدم موفقیت دلایل بحران در نوآوری باید مورد بررسی قرار گیرد. یکی از دلایل عدم موفقیت استفاده از فرآیند سنتی برای نوآوری است. برای نجات از این بحران بازاریابان به روشی مکمل برای تفکر به کالا و خدمت جدید نیاز دارند تا نوآوریهای ایجاد شده شانس سودآوری بیشتری داشته باشد. البته خطرپذیری (ریسک) آنها نیز ممکن است بیشتر باشد. منبع چنین استراتژی تفکر خلاق است.
تفکر بازاریابی خلاق ممکن است بهصورت خودجوش، بهصورت فردی یا در هر نوع شرکتی به وجود آید. تمرکز شدید کالاهای مصرفی موجود، افزایش بیشمار تعداد مارکها، کوتاه شدن دوره عمر محصول، کارآمدتر شدن روندهای تولید، تحول در بازار به دلیل ظهور فناوریهای دیجیتال، رشد و افزایش مارکهای تجاری ثبت شده، تنوع در یک محصول خاص، اشباع تبلیغات تجاری و پیچیدگی عرضه محصولات جدید و در نهایت کاهش توانایی و ظرفیت کسب موفقیت در ذهن مصرفکنندگان و مشکلپسند شدن مصرفکنندگان و بسیاری از دلایل دیگر همه بر اساس اندیشیدن خلاقانه و ایجاد بازاریابی خلاق توسط کسبوکارها برای تولیدکالا و خدمات است.
یک شرکت نوآور، شرکتی سرشار از افراد خلاق نیست که بهطور خودجوش درباره ایدههای جدید فکر میکنند، بلکه ویژگیای که این نوع شرکتها را از سایرین متمایز میکند سیستمهای مختلفی است که درطول زمان مستقر و تکمیل شدهاند. کالاها و خدمات در بیشتر بازارها کالای اولیه تلقی میشوند. رقبا میتوانند به سرعت ایدههای جدید را کشف یا تقلید کنند. با این شرایط هیچ شرکتی نمیتواند در مسابقه با رقبا پیروز شود، مگر شرکتهایی که بهطور پیوسته درگیر نوآوری و خلاقیت هستند که میتوانند از آیندهای سودآور اطمینان داشته باشند.
در دنیای پرشتاب و پیچیده سرشار از تغییر و تکنولوژی کنونی نیاز به یافتن روشهایی برای خلق ایدههای جدید هرگز تا این اندازه ضروری نبوده است. بنابراین بهترین روش برای کاهش هزینههای بازاریابی، بهرهگیری از خلاقیت و نیروهای خلاق در هر کسبوکار است تا به جای پرداخت هزینههای گزاف، بدین ترتیب در مقابل رقبای خود به موفقیت دستیابیم.