خانه صنعتکاران ایران از سال ۱۳۷۸ بهعنوان مجموعهای مستقل و برخاسته از اصل ۴۴ قانون اساسی پس از طی مراحل قانونی با حمایت متخصصان دانشگاهی و حوزوی و به طور رسمی در عرصه خدمت به توسعه اقتصاد کشور بهعنوان موسسهای غیرانتفاعی و بینالمللی شروع به فعالیت کرد که چند سالی به دلیل مشکلات خاص تعطیل شد و چندی است که دوباره به فعالیت میپردازد. این خانه در سیاستهای جدیدش در تلاش است تا ایدههای نو و کارای نخبگان را جذب کند و با به کارگیری آن در صنایع کوچک و بزرگ شرایط رشد صنعتی را در کشور فراهم آورد. در ادامه برای تبیین این سیاستها و آگاهی از زیر و بم این برنامهها گفتوگویی با مهندس سیدمحمد موسوی، رییس خانه صنعتکاران ایران و مهندس حمید رهبر، عضو هیات امنای این خانه داشتهایم که پیش رو دارید.
سیدمحمد موسوی، رییس خانه صنعتکاران ایران:
ایده در مغز و جان ایدهپرداز است
شما از ابتدای شروع فعالیت خانه صنعت با آن درگیر بودهاید و ریاست آن را برعهده داشتهاید، درباره اساس شکلگیری این خانه و اهداف آن توضیح دهید؟
در خانه صنعت همیشه تلاش شده تا در بخش علمی از افراد شاخصی که در عرصههای مختلف علمی آموزش دیدهاند، بهره ببریم. خانه صنعت بنا به دلایلی مدتی تعطیل شد که دوباره کار خود را از سر گرفته است. در جایی ما به این فکر کردیم که نقش صنایع در اقتصاد نقش بسیار مهمی است و باید فضایی ایجاد کرد تا بتوان به شکل هدفمند و منطقی در زمینه صنعت همفکری کرد و آن اندیشه را به عمل آورد و در این شرایط باعث رشد اقتصاد شد. صنایع ما با مسائل مختلفی درگیر هستند که مقداری از آنها ضعفهای فناوری و عقب ماندن از روند رو به رشد صنایع جهان است و قسمتی از آن مربوط به صنایع قدیمی است. این کهنگی صنعتی در نرمافزار و همچنین سختافزار باعث این شده که نتوانیم روی صنایعمان آن حسابی که انتظار میرود را باز کنیم. هر زمان قرار است تولیدی در داخل اتفاق بیفتد و صنعتی تحول پیدا کند ما همیشه نخستین گزینه را استفاده از دانشمندان خارجی و حتی کارگر خارجی میدانیم. از یکسو به نخبگان خود بیاعتمادیم و از سوی دیگر با عنوان اینکه فرهنگ کار در ایران جانیفتاده است تلاش میکنیم با استفاده از کارگر خارجی چرخه صنایعمان را بچرخانیم.
پیش از آنکه به صنایع مبتنی بر فناوریهای روز بپردازیم، فکر میکنید چرا صنایعی که در کشور از گذشته فعال بودهاند نتوانستهاند در جایگاه خود کارایی مطلوب داشته باشند؟
صنایع قدیمی با مشکل جدی روبهرو هستند. مسائل اقتصادی و بانکی، تحریمها، تورم، تهیه محصولات اولیه، فروش کالاها و بحث تراز در گردش بهصورت وام همه و همه پیچیدگی زیادی در اقتصاد ما ایجاد کرده است. اگر قصد داریم صنایع موجود کشور را از وضعیت فعلی برهانیم و به توسعه آنها کمک کنیم، تکتک این مشکلات باید مورد بررسی قرار گیرد و راهحلی برای حل آنها پیدا کرد. ما در حوزه صنعتکاران تلاشهایی داریم تا برای برونرفت از این وضعیت راهحلهایی را ارائه کنیم و صنایع قدیمی را بر پایه جدیدی به پیش ببریم. پایه و طرحی که در ابتدا از طریق تعامل و همفکری ریخته شود، سپس کارشناسان معتبر این طرح را از جهات مختلف مورد بازنگری و تحلیل قرار دهند و در این جایگاه است که طرحی که مورد تایید علمی قرار گرفت به مرحله عملیاتی شدن میرود.
این کارشناسان معتبر چگونه تعیین میشوند و چه کسانی هستند؟
قطعا این افراد مدیران و کارشناسان دولتی نیستند، بیشتر افراد تحصیلکرده در حوزه آکادمیک یا مدیران میانی در این زمینه برای ما در اولویت قرار دارند. خوشبختانه افراد زیادی به ما ملحق شدهاند. زیاد که میگویم یعنی برای کار ما این تعداد افراد کافی است. البته اگر افراد دیگری هم به ما ملحق شوند استقبال میکنیم. در هرحال کادرمان در حال تکمیل است. در این کادری که تشکیل شده در زمینه طرحهای ارائه شده وارد پروسه تصمیمگیری میشویم. در این پروسه سه مرحله طی خواهد شد که ابتدا بررسی ایدههاست. در این مرحله بررسی میکنیم که طرحی که ارائه شده واقعا ایده نویی است؟ این ایده کاراست؟ آیا این ایده ابداع یا اختراع است؟ و پس از طی این مرحله و انتخاب ایدههای مناسب، ایدهها به کمیته بازرگانی میروند تا ببینند آیا جامعه خواهان این ایدهها است؟ کجاها این ایده قابلیت بهرهوری دارد و چطور به فروش میرسد و گردش سرمایه آن به چه نحوی است. یک کار مطالعه شده که باز در کمیته آموزش و سرویس علمی ما اتفاق میافتد. کمیته سوم کمیته اداری – مالی است که تامین سرمایه میکند. در همین مدت کمتر از پنج الی ششماه که ایده قضیه شکل گرفته و اطمینان وجود دارد که طرح شکست نمیخورد در بحث تعاونیها ورود کرده و برای تولید این ایده وارد عمل میشویم. این فرآیند به پسرخاله و پسرعمه سپرده نمیشود و کارشناسان خبرهای مانند کارشناس صنایع، کارشناس IT، بازرگانی و تبلیغات و بازرگانی که در مجموع 9 کارشناس هستند طرح را ارزیابی نهایی میکنند و کار روی غلتک میافتد. در اصل هرکسی نسبت به تخصصش بخشی از کار را برعهده میگیرد تا آن را اصولی پیش ببرد. این خیلی فرق میکند با اینکه صاحب ایده به جای فکر کردن، برود دنبال وام، دنبال سرمایه که خسته، کلافه و عصبی شود و در نهایت هم طرح مدنظر را کنار بگذارد. خانه صنعت به دنبال آن است پله اول را صحیح بگذارد تا چرخه تا ثریا روند مناسبی را طی کند و به ثمر بنشیند. در بحثهای IQ ما رتبه اول یا دوم را داریم. رتبه اول متعلق به افغانهاست. تقریبا رتبه آخر ژاپنیها هستند. ولی چه اتفاقی افتاده؛ ما با این آیکیو بالا در قعر جدول رشد اقتصادی هستیم و ژاپن با این سطح ضریب هوشی تاحدی بالا رفته که عامل فرسایندهای برای اقتصاد امریکا و اروپا شده است. بنابراین مهم فقط ایده نیست، بلکه چگونگی استفاده از ایده است.
خب! چگونه میتوانیم از ایدهها بهره ببریم؛ بسیاری، برخی ایدهها را در تضاد با فرهنگ ایرانی میبینند و مجال شکلگیری به آنها نمیدهند.
ما باید در این زمینه الگوبرداری کنیم. الگوهای موفق در بخش صنعت را پیشرویمان بگذاریم و راهی را که آنان رفتند دنبال کنیم، اما این الگوبرداری براساس فرهنگ قومی، ملی و مذهبی ما باید پیاده شود. ژاپن یک فرهنگ ملی برای کارش دارد. آلمان و ایتالیا هرکدام شیوه خاص خود را دارند. ما هم برای خودمان باید الگوی خاص خودمان را بسازیم. خودمان را باید باور کنیم، از الگوها بهره ببریم و براساس نیاز و فرهنگمان شرایط خاص خودمان را مهیا کنیم. این امر نیز در باور نخبگانمان امکانپذیر است. حمایتها تا به حال کلامی بوده و در نتیجه نتوانسته کاری از پیش ببرد، ولی ما قصد داریم این حمایتها را عملیاتی کنیم.
به دلیل نبود قانون مشخصی که مالکیت معنوی را به رسمیت بشناسد بسیاری از نخبگان ما نگران هستند که ایدههایشان توسط افراد دیگری مورد استفاده قرار گیرد؛ در این زمینه خانه صنعت چه کرده است تا نگرانی نخبگان را از بین ببرد؟
این نکته در دنیا متداول است. به هرحال هر ایدهای که ارائه میشود این خطر وجود دارد که از بین برود، زیرا که ثبت ایده هم در همه دنیا پروسه خاص خودش را میطلبد. اولویت ثبت در این میان مهم است. چیزهایی که در مستندات نوشته شده اغلب چیزهایی نیست که واقعیت داشته باشد به این معنا که ایده در مغز و جان ایدهپرداز است که شکل ماهوی دارد و براساس چند نوشته کسی نمیتواند آن ایده را بردارد و خلقش کند، اما به هرحال خالقان ایده را دو خطر تهدید میکند؛ خطر اول دزدیده شدن ایده است، اما خطر دوم که خطر مهمتری است خطر از بین رفتن صاحب طرح است. زیرا اگر آن طرح بتواند درآمدی برای یک مجموعه ایجاد کند که این رانت بزرگی محسوب میشود، خطر جانی از سوی آن مجموعه متوجه فردی است که خالق طرح است. بنابراین ما به این داستانها هم فکر کردهایم و برای آن راهحل گذاشتهایم. زمانی فردی دوست دارد ایده خود را ارائه کند و درآمدی از آن کسب کند و علاقهای به دخالت در تولید آن ندارد، طبقه دیگری هستند که به دنبال پول و دستمزد نیستند و اولویت برایشان این است که طرح تولید شود. بر این اساس است که افراد مورد حمایت قرار میگیرند، اما مجموعه ما مجموعه امینی است، زیرا افرادی آن را به پیش میبرند و در آن سهیم هستند که حالت ارشدیت و پیشکسوتی دارند.
بنابراین افراد باید به پیشکسوت خود اعتماد کنند و این پیشکسوت است که باید برود و از حق این افراد دفاع کند. چون خود این افراد به دلیل سنشان باورپذیر نیستند. وقتی در غالب یک آدم تکنولوژیک خود را مطرح میکنند، میتوان به آن افراد اعتماد کرد. پیشکسوتان زمانی که پا پیش میگذارند اینها را به سیستمهایی که وجود دارند وصل میکنند. ترجیحا خود این افراد دوست دارند در یک بخش یا صنعتی باشند، آنجاست که بحث تقابل پیش میآید. طرف صاحب ایده است و سهم دارد بقیه هم کار میکنند.
حمید رهبر، عضو هیات امنای خانه صنعتکاران:
در خلق ایده، حلقه مفقوده صنایعمان را بشناسیم
در خانه صنعت برنامهای برای حمایت از ایدهها تعریف شده است، این برنامه با چه هدفی شکل گرفته است؟
اقتصاد ما، اقتصاد ضربهپذیری است. اقتصادی که در مقابل تغییرات دلار، تغییرات طلا با جو داخلی و جو خارجی دچار افتوخیز میشود. برای اینکه بخواهیم اقتصادمان را از این ضربهپذیری برهانیم باید شرایطی ایجاد کنیم که وابستگی صنعتیمان به کشورهای دیگر از بین برود و خود بسیاری از نیازهایمان را تولید کنیم. اقتصاد ما باید فربه شود؛ یعنی سلامت باشد و سلامت بودن آن است که مکانیزم طبیعی خودش را طی کند. درحالحاضر صنایع به نحوی باید تنظیم شود که هر کشوری براساس توانمندیها و امکاناتی که دارد به آن صنعت بهای بیشتری دهد. شاید ما در صنایعی چون صنایع الکترونیکی نتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم ولی در صنایع و رشتههای دیگر پیشرفتهایی داشتهایم و میتوانیم موفقتر عمل کنیم. کشور ما کشور ایدهپروری است، اما نکتهای که سبب شده این ایدهها نقش موثری نداشته باشند و حرف و حدیثهای بسیاری در رابطه با ایده ایجاد شود، این است که چرا وقتی یک ایده نویی بهعنوان یک اختراع یا ابداع به اداره مالکیت صنعتی میرود و قرار است ثبت شود، باید هر سال رقم مشخصی بپردازد تا این مالکیت محفوظ بماند. در اصل ما نه تنها بودجه به ایدههای نو تخصیص نمیدهیم بلکه حتی حمایت معنوی مناسبی نیز در این حیطه اعمال نمیکنیم.
خانه صنعت آیا همه ایدهها را حمایت میکند یا اولویتهایی در برنامه خود دارد؟
دنیا به دنبال ایده است و اگر ما ایدههایمان را به دنیا بفروشیم، میتوانیم در حیطه اقتصاد عملکرد مناسبی را رقم بزنیم. ما همه ایدهها را حمایت میکنیم. ایدههایی که در اختیار ما قرار میگیرد قابل دستهبندی است. بخشی از این ایدهها که در داخل توان خلق دارد را میتوانیم نگه داریم و با جذب سرمایه به عملیاتی شدن آنها کمک کنیم. این امر به اشتغالزایی کمک میکند و معضل بیکاری از این طریق قابل حل شدن است. ایدههای دیگری که امکان تولید ندارند و کشورهای خارجی تمایل به خرید آنها دارند را میتوانیم در بستههایی ارائه کنیم و در قبال مبلغ مناسبی شرایط به عمل درآوردن این ایدهها را فراهم کنیم. این میزان تولید ایدهای که ما در ایران داریم در اروپا و امریکا نیست، اما ایدهها باید هدفگذاری شوند و مشخص شود خلق کدام ایده به رشد اقتصادی کمک میکند. نه اینکه ایدهای خلق شود و پس از خلق ببینیم کارایی لازم را ندارد. نباید بیبرنامه هزینه کرد و در انتها شاهد بود آن ایدهای که برایش هزینه شده، ایده کارایی نیست. سایپا از اول انقلاب کارخانه موفقی بوده است و روند مناسبی را طی کرده، اما جالب است بدانیم که این کارخانه دسترسی به تکنولوژی تولید رنگ ندارد و اگر نتواند رنگ وارد کند خودروهای تولیدی آن نیمهکاره رها میشود. اگر ایدهپردازان ما بیایند و دست به تولید رنگ بزنند، صنعتی مانند خودرو خودکفا میشود و ما برای تولید رنگی که به نظر خیلی ساده و ابتدایی میآید با مشکل روبهرو نمیشویم.
با توجه به اینکه به خلأ تکنولوژی سادهای مانند رنگ خودرو اشاره کردید که قابل تولید است؛ این هدفگذاریها چگونه انجام میشود، آیا شما فقط در انتظار افراد برای ارائه ایدههایشان میمانید یا اینکه جاهایی که در صنایع خلأ وجود دارد افراد ایدهپرداز را برای ارائه ایده در آن زمینه تشویق میکنید؟
کاری که در زمینه ایده میشود به نحوی است که بخشی از آن را خود خالقان ایده ارائه میکنند، بخشی از آن هم به نیازهای ما بازمیگردد که میتوانیم از افراد بخواهیم تا چنین تولیداتی را خلق کنند. مثلا به نخبگان شیمی بگوییم در سال دیگر ما از شما رنگی را میخواهیم که حداقل مشابه همینی باشد که وارد میکنیم. من مطمئنم که در چنین شرایطی ما رنگی با کیفیت بسیار بالاتر از آنچه وارد میکنیم را میتوانیم تولید کنیم. اگر ما طی 10سال آینده حلقه مفقوده صنایعمان را بشناسیم و براساس آن دست به خلق بزنیم، به آن هدفی که اقتصاد مقاومتی در نظر دارد خواهیم رسید. در برخی صنایع مانند صنایع دیجیتال و الکترونیک ما یارای رقابت با قدرتهای بزرگ را نداریم و با اشراف به این داستان نباید در این حیطه وارد شویم و منابعمان را به نوعی هدر دهیم. به علاوه، این صنایع، صنایع پایه نیستند و اگر ما در آنها به آخرین تکنولوژیها دسترسی پیدا نکنیم تزلزلی در اقتصاد ما شکل نمیگیرد و ما میتوانیم آنها را تولید کنیم.
پایه بسیاری از علوم را ایرانیان بنا گذاشتهاند. ما باید در گذشته خود و دانشمندان خود بازنگری داشته باشیم و با تکیه بر آن گذشته غنی تلاش کنیم هویت علمی خود را بازیابیم و مانند گذشته در حیطه علم و دانش پیشرو باشیم. ما باید به گذشته خود بازگردیم و بررسی کنیم که چرا نقاط قوت ما، تبدیل به نقاط ضعف شده است. اقتصاد مقاومتی زمانی معنای واقعی خود را پیدا میکند و به ثمر مینشیند که نقش ما در صنایع دنیا، نقشی کلیدی باشد و این نگرانی برای قدرتهای بزرگ وجود داشته باشد که با تحریم ایران و نداشتن تعاملات تجاری و دانشی با ایران هزینه بالایی خواهند پرداخت و صنایعشان بدون مراوده با ما فلج خواهد شد. این یک رؤیاپردازی نیست، درحالحاضر دانشمندان ایران در بخشهای مهم صنایع کشورهای قدرتمند نقش کلیدی ایفا میکنند و اگر ما قابلیتهای لازم را در داخل برای آنها فراهم کنیم، این دانشمندان به جای فعالیت در کشورهای دیگر در رشد و اعتلای دانش و صنایع داخلی قدم برخواهند داشت. ما دانشمندان و مغزهای بزرگ را در داخل تربیت میکنیم، رقمهای بالایی برای آموزش این افراد میپردازیم و زمانی که آنها در حال شکوفایی هستند چون فضای لازم مهیا نیست آنها را دودستی تقدیم امریکا و اروپا میکنیم. همه این نخبگان علاقهمندند در کشور خودشان فعالیت کنند و ایدههای نو و خلاقانهشان را به کار ببندند ولی متاسفانه سیاستگذاریها به نحوی بوده که این نخبگان را از دست دادهایم و فکری برای حفظ و بهرهوری از آنها نداریم.
به سیاستگذاریهای نامناسب اشاره کردید، خانه صنعت در این زمینه چه برنامههایی دارد؟
درحالحاضر خانه صنعت و معدن تلاش دارد با طرحی که هدفش جذب و تولید ایدههای خلاقانه است، تلاش کند تا کشور در صنایع مختلف روند رو به رشدی را طی کند. هدفی که شاید در ابتدا با سختی همراه است و نیاز به سیاستگذاریهای درست و حمایتهای هدفمند دارد، اما در نهایت میتواند آینده صنعتی و فناوری کشور را دچار تغییرات بنیادین کند. به تازگی با سازمان تجارت جهانی رایزنی کردهایم تا بتوانیم نمایشگاههای خارجی بزرگی تحت عنوان ایدهها و نوآوریهای ایران در خارج از کشور برگزار کنیم تا از این طریق ایدههایی را که در داخل امکان خلق و تولید ندارند به خارج از کشور معرفی کنیم تا این ایدهها وارد پروسه مطلوب خود شوند. در چنین شرایطی افراد خلاق برای خلق ایدههای تازه انگیزه پیدا میکنند و با تجارت ایده میتوانیم شرایط خلق بسیاری از ایدهها را در داخل فراهم کنیم. این دغدغهای است که خانه صنعت در این زمینه دارد و در تلاش است آن را عملیاتی کند. فرآیند ارائه ایده در خارج از مرزها علاوه بر سودمندی تجاری سبب میشود تا ایران کشوری عقب افتاده قلمداد نشود و تصور غلطی که بهعنوان تروریست در خارج از ایرانیها شکل گرفته تغییر میکند. در این بین مراودات تجاری و دانشی میان دانشمندان داخلی و خارجی از طریق این تعاملات اتفاق میافتد و از همه مهمتر توانها در بخش سرمایهگذاری بالا میرود. دنیای امروز، دنیای رشد و تکنولوژی است. در نتیجه این روند ثروت وارد کشور میشود و اعتبار دانشمند ما حفظ میشود. همچنین ابتکار عمل در عرصه امروز با ما خواهد بود و دیگر به راحتی هر کشوری نمیتواند ما را تحریم اقتصادی، صنعتی و نظامی کند.
در ابتدای بحث به هزینهای که افراد برای ثبت مالکیت معنوی ایدههایشان باید بپردازند اشاره کردید؛ آیا افراد مبدع و خلاق در خانه صنعت نیز باید هزینهای بپردازند یا برای جلوگیری از این کاستی تمهیدی اندیشیده شده است؟
در بحث حقوق مالکیت معنوی پیش از این افراد برای آنکه ایدهشان به نام خودشان ثبت بماند، لازم بود تا هرسال هزینهای را بپردازند، اما حداقل کاری که خانه صنعت تا به حال انجام داده این است که این روند به شکل رایگان انجام میشود و افراد برای ثبت ایدههایشان لزومی به هزینه کردن ندارند که این یک حمایت کوچک از ایده است. کار دیگری که در این حیطه صورت گرفته رایزنی با چندین بانک برای حمایت مالی از ایدههاست تا زمانی که طرحها بررسی شد و طرحی مناسب و کارا تشخیص داده شد بتوانیم وارد روند خلق آن شویم. اگر روندی که مدنظر ما است آنچنان که باید پی گرفته شود، میتوانیم امیدوار باشیم که تا دو سال آینده تحولات بنیادینی در صنایع کشور ایجاد کنیم و در رده کشورهای برتر صنعتی قرار بگیریم.