یکشنبه, ۴ آذر(۹) ۱۴۰۳ / Sun, 24 Nov(11) 2024 /
           
فرصت امروز
در میزگرد «فرصت امروز» ضعف تخصص‌گرایی در اقتصاد مستند ایران بررسی شد

حاشیه متن را بلعید

9 سال پیش ( 1393/12/18 )
پدیدآورنده : سارا برومند  

در شماره قبل در گفت‌وگو با فرهاد ورهرام و شهروز توکل به مشکلات تولید مستند در سینمای ایران پرداختیم. در این شماره تلاش کردیم به واکاوی ضعف‌های افراد متخصص که به تولیدهای ناکارا می‌انجامد، بپردازیم. سینمای مستند و اساسا سینما یک مقوله به‌شدت تخصصی است که متاسفانه در داخل به یک مقوله تفننی تبدیل شده است.

بودجه‌های بی‌حد و حصر دولتی که از پول نفت وارد حوزه مستند می‌شوند به تکه‌های بسیار کوچک تبدیل شده و در یک مدیریت نادرست به دست افراد غیر‌حرفه‌ای می‌افتد که نتیجه آن یکسری کارهای بی‌ارزش است؛ کارهای بی‌ارزشی که هیچ‌گاه مجال نمایش و ارائه پیدا نمی‌کنند. در کنار آن انبوه تولیدهای مستند به سمتی رفته که اگر کارهای خوبی هم تولید شود، در میان این تولید انبوه گم می‌شود و مدیران سینمای مستند توجهی به ارائه آن در یک ساختار مناسب ندارند. در ادامه شرح این داستان را پیش‌رو دارید.

***

وضعیت سینمای مستند وضعیت نابسامانی است، به نظر شما در این شرایط چه توجیهی برای خیل عظیم جوانان سینما دوست به این عرصه وجود دارد؟! 

ورهرام: شما به نسل مستندسازانی که در جایی استخدام نبوده‌اند و وارد عرصه مستند‌سازی شده‌اند نگاهی بیندازید، اغلب آنها در وضعیت غیر‌حرفه‌ای سینمای مستند، از این سینما ناامید شده‌اند و گاه به فکر رفتن به سمت حرفه دیگری می‌افتند. این نابسامانی به آنجا برمی‌گردد که تعداد زیادی دانشکده و آموزشگاه سینمایی وجود دارد. شما در هر مکانی می‌بینید که اتاقی رنگ زده شده و با عنوان مدرسه سینمایی جذب دانشجو می‌کند. آیا این حجم دانشکده نشان‌دهنده نیاز تولید در کشور است؟! در میان دانشکده‌های دولتی و آزاد، یکسری ورک‌شاپ و کارگاه هم در این زمینه فعال هستند. تعریف این ورک‌شاپ‌ها که مشخص است. یکسری بچه پولدار بی‌استعداد طرف حساب این ورک‌شاپ‌ها هستند. متاسفانه سینما و گرافیک به سهل‌ترین و ساده‌ترین مدرک در ایران تبدیل شده است. شما تعداد افرادی را که سینما و گرافیک می‌خوانند با افرادی که فلسفه و علوم اجتماعی می‌خوانند، مقایسه کنید این تفاوت را متوجه می‌شوید.

 

حال این همه افرادی که در حوزه سینما آموزش دیده‌اند، تمایل دارند که وارد سینما شوند. این جدا از تعداد افرادی است که در سمعی -بصری‌ها و روابط عمومی‌های صدا و سیما بدون تحصیلات مرتبط در حال فعالیت هستند. در امتداد این مقوله یکسری شغل‌ها در تولید سینما ایجاد شده است که متاسفانه چنان بی‌اثر و بی‌جایگاه هستند که من اسم آنها را زالو گذاشته‌ام. پس از این داستان مقوله جشنواره‌ها مطرح می‌شود. که این تعدد جشنواره‌ها آفت مهمی برای سینمای مستند به حساب می‌آیند. پول‌هایی که در حاشیه سینما به‌عنوان جشنواره هزینه می‌شود فقط باری بر دوش سینما به حساب می‌آید. در اصل بیش از تولید، افراد حاشیه‌ای از سینمای مستند کسب درآمد می‌کنند. همین مدیریت فشل سینمای مستند، سبب این نابسامانی شده است.

هرچند جشنواره‌ها در یک شکل کوچک یک منبع بازگشت سرمایه و درآمد برای بچه‌های مستندساز به حساب می‌آید، اما به‌طورکلی هیچ جشنواره‌ای کمکی به سینمای مستند نکرده است. جشنواره وظیفه‌اش جریان‌سازی است اما ما هیچ‌گاه ندیده‌ایم که جشنواره‌ای در این زمینه جریان‌سازی کند. خروجی جشنواره در ابتدا تبلیغی برای مدیران سطح بالای کشور و سپس نقدینگی محدودی است که وارد عرصه مستند می‌شود. اما در واقع این جشنواره‌ها هیچ‌گونه تاثیر مثبتی در سینمای مستند ندارند. هر جشنواره‌ای که برگزار می‌شود هزاران فیلم به آن ارائه می‌شود، آیا این حجم تولید نیاز جامعه ماست؟! ایران معروف به بهشت مستندسازان با بودجه کم است.

در میان این همه تحصیل کرده سینما و افرادی که در حاشیه آن فعال هستند، نقش تهیه‌کنندگان چیست؟ به هر حال این فیلم‌هایی که ساخته می‌شود تهیه‌کننده‌ای دارد و تهیه‌کننده باید نگاه اقتصادی به کار داشته باشد؟! جایگاه تهیه‌کننده مستند در این میان چیست؟!

ورهرام: اساسا تهیه‌کننده نقشی در سینما ندارد. اینجا سینمای کارگردان سالار است. در سینما کارگردان نفر دوم است. در همه جای دنیا فیلم متعلق به تهیه‌کننده است. ما در اینجا همان‌طور که قبلا هم گفتم اساسا تهیه‌کننده نداریم. یکسری افراد حق العمل کار وجود دارند. اگر شما به تهیه‌کنندگان نگاهی بیندازید خواهید دید که هیچ‌کدام تفکر اقتصادی ندارند و به اقتصاد سینما آشنا نیستند. تهیه‌کنندگان ما چون دیده‌اند آسان‌ترین کار موجود تهیه‌کنندگی است، به آن روی آورده‌اند. چند رابطه از یک‌سو و چند فیلم تولید شده از سوی دیگر برای کار تهیه‌کنندگان ما کافی است تا کارشان را پیش ببرند. تهیه‌کننده ما نمی‌داند که طرح تحقیق چیست؟ اقتصاد سینمای مستند چیست؟ تهیه‌کننده تعهدی نسبت به بودجه ندارد. این نیز به مدیریت نادرست حاکم بر سینمای مستند برمی‌گردد که نمی‌داند چه فیلمی می‌خواهد بسازد. آن مدیریت اگر برای سرمایه‌اش ارزش قائل باشد، به دنبال تهیه‌کننده واقعی می‌رود تا خروجی خوبی ارائه کند. چنین شرایطی سبب شده که ما یک سینمای شکست خورده اقتصادی داشته باشیم که این شکست‌خوردگی فقط به اقتصاد سینما مربوط نمی‌شود و از لحاظ مضمونی نیز همین شرایط حاکم است. بنابراین تا زمانی که مدیریت سینمای مستند نمی‌داند چه می‌کند، هیچ‌گاه سینمای مستند، سینمای سودآوری نخواهد بود.

در میان صحبت‌های‌تان به آشفته بازار مدرسه‌های سینمایی اشاره کردید؛ این مدرسه‌ها چون مشتری و خواهان دارند، در حال شکل‌گیری هستند، مدیریت کلی سینما چطور می‌تواند این دانشکده‌ها را در یک پکیج محدود ارائه کند و در یک اشل کوچک‌تر به نتیجه مطلوب‌تری برسد؟!

ورهرام: وقتی شما وارد حیطه نیاز نیروی انسانی می‌شوید، در ابتدا باید آمار مشخصی وجود داشته باشد. تلویزیون اعلام کرده ما nهزار نیروی انسانی اضافه داریم. بخشی از این نیروی انسانی تربیت شده اضافی متعلق به سینمای مستند است. نیرویی که بدون در نظر گرفتن نیاز تربیت شده است. در کنار این نیرو، مدرسانی که این تربیت را انجام می‌دهند مهم هستند. ما در حوزه سینمای مستند مدرس شایسته به تعداد انگشتان دست هم نداریم. مدرس‌شدن کاری ندارد. در ایران شما یکسری محفوظات را به دانشجوها ارائه می‌کنید که هیچ دید عملیاتی نسبت به آنها ندارید. جدا از این شرایط حاکم هم فرصت دانش‌اندوزی را از مدرسان گرفته است. پیشرفت تکنولوژی به قدری است که فرصت خواندن را از مدرس گرفته است. بنابراین مدرس با کمترین شناخت نسبت به سینما در حال تدریس است. در ایران ما به چه تعداد کارگردان مستند نیاز داریم. به نظر من باید اغلب این مدارس و دانشکده‌های سینمایی را تعطیل و به تعدادی که نیاز است نیرو تربیت کرد. دانشکده سینمای وین که یکی از دانشکده‌های معروف سینمایی است، کلا سالی 12 نفر جذب می‌کند. خروجی این سینما 10 فیلم است که دو تای آنها اسکار می‌گیرد.

توکل: در نشنال فیلم دانمارک نیز همین شرایط حاکم است. هر دو سال این مدرسه شش دانشجو می‌گیرد. شرایط پذیرش این مدرسه چگونه است. این شش نفر از طریق کنکور پذیرفته می‌شوند و باید تعهد بدهند که تمام وقت در اختیار مدرسه باشند. تمام وقت یعنی از هفت تا 12 هر روز. این شش نفر روزی که پذیرفته می‌شوند، تازه دو سال بعد می‌توانند وارد مدرسه شده و در این دو سال همه دستیار دانشجویان سال چهارمی هستند. یعنی یک تکنسین حرفه‌ای وارد مدرسه فیلم می‌شود که آرتیست شود. این شش نفری که می‌گویم هر کدام در یک تخصص وارد می‌شوند. یعنی یک کارگردان، یک تصویربردار و یک انیماتور. خروجی این مدرسه تولید 10 فیلم است که 9 تای آنها در هالیوود بهترین می‌شود و آن یک فیلم هم در دانمارک بهترین می‌شود. چون تولید‌کنندگان این فیلم‌ها در یک سیستم حرفه‌ای تربیت شده‌اند. اگر ما پول نفت رایگانی داریم که بر گشت آن اهمیت ندارد، حداقل در جایگاه درست این پول‌ها را هزینه کنیم. سینمای ما وضعیت ناگواری را طی می‌کند. در بخش فیلم کوتاه کن شما ناگهان شاهد هستید که 1500 فیلم به این جشنواره ارائه می‌شود که برای آنها مضحک است. در اصل شکل مضحکی از سینما و کاریکاتور به وجود می‌آید که عده زیادی در آن مشغول هستند؛ اما خروجی خوب و کارآمدی از آن بیرون نمی‌آید. در انبوهی تفکر ایجاد نمی‌شود.

درباره سینمای مستند خصوصی صحبت شد، به نظر شما این سینما چه شاخصه‌هایی دارد که با در نظر گرفتن آن شاخصه‌ها بتوانیم یک ساختار خصوصی را بسازیم؟!

ورهرام: همان‌طور که گفتم ما سینمای بخش‌خصوصی نداریم؛ اما همان‌طور که گفتم در نخستین قدم این سینما به دنبال آن است که ببیند آیا برگشت سرمایه‌ دارد یا خیر. بحث دوم بحث مجوز و سانسور است که بخش‌خصوصی نگران آن است که با چه سانسورهایی مواجه می‌شود. سومین بحث جایی که فیلم به نمایش درمی‌آید است. چهارم آیا مجوزی برای پخش در صدا و سیما می‌توان گرفت یا خیر. وقتی هیچ‌کدام از این گزینه‌ها سر و شکل مشخصی نداشته و ابهام دارد، سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده بخش‌خصوصی ترجیح می‌دهد، وارد نشود. او ترجیح می‌دهد این پول را به یک کارگردان تازه کار بدهد تا یک تله‌فیلم بسازد که می‌توان با چند بازیگر دماغ عملی و عینک آفتابی به چشم، امیدی به بازگشت سرمایه آن داشت. ما در سال‌های اخیر تولید خوب هم کم نداریم. تولیدهایی که در تلویزیون و مرکز گسترش تهیه شده‌اند. اما حتی این‌ها به این فکر نیفتاده‌اند که این تولیدها را در یک پکیج بزنند و در شبکه خانگی ارائه کنند. وقتی گفته می‌شود مدیریت برایش این چیزها اهمیت ندارد، به این دلیل است که مدیران ما هیچ‌کدام مدیر سینمای مستند نیستند. برخی شبکه‌های ماهواره‌ای سبب شده‌اند که مردم ایران به سینمای مستند علاقه‌مند شوند. ما در داخل از این علاقه‌مندی برای فیلم‌هایی که جذابیت دارند، استفاده نکرده‌ایم. ما می‌توانستیم این‌ها را به مخاطب بالقوه ارائه کنیم و نتیجه خوبی ببینیم.

همین بخش کوچک نشان می‌دهد که مدیریت سینمای مستند درکی از اقتصاد آن ندارد؛ تهیه‌کننده سینما یعنی آقای فرحبخش. من فیلم‌های او را ندیده‌ام، اما رویه‌ای که این تهیه‌کننده طی می‌کند، یک روند حرفه ای است. فیلمی براساس گیشه تهیه می‌کند و اگر کارگردان برخلاف رویه موردنظرش پیش برود کارگردان را یا جایگزین می‌کند یا با کنار گذاشتن کارگردان خودش وارد عرصه می‌شود و فیلم را تمام می‌کند. دیگر تهیه‌کننده‌ها اما پول‌های کلان دولتی را می‌گیرند و اعتنایی ندارند چه تولید می‌شود و پس از تولید کجا قابلیت نمایش و ارائه دارد. در سینمای مستند هم همین جریان حاکم است. مهم تولید است اینکه چطور تولید می‌شود و خروجی آن به چه کار می‌آید، اهمیتی ندارد. تولید به دنبال اندیشه و ایدئولوژی نیست. تولید در ابتدا به سرمایه و بازگشت آن فکر می‌کند و سپس به دنبال آن است که فیلم هنر، اندیشه یا ایدئولوژی باشد. سینمای مستند اول هنر نیست، اول تولید است. جشنواره‌ها نیز پروسه تولید را با خطر روبه‌رو کرده‌اند. این تعدد جشنواره سبب شده که تولیدهای ما با هدف جشنواره شکل بگیرند. جشنواره‌هایی که هیچ ساختار مشخصی ندارند و با تغییر دو داور ساختارشان تغییر می‌کند. فیلم‌هایی هم که جایزه می‌گیرند مشخص نیست، چرا جایزه گرفته‌اند.

حال جدا از اینکه فیلم در بخش‌خصوصی یا دولتی ارائه می‌شود، در حیطه خروجی فیلم چگونه می‌توان عمل کرد. یعنی فیلمی که تولید شده از چه راه‌هایی می‌تواند بازگشت سرمایه داشته باشد؟

ورهرام: فیلم‌ها برای بازگشت سرمایه به دو فاکتور نیاز دارند. یک مجوز اکران و دیگری سالن برای نمایش. این دو فاکتور که مهیا باشد می‌توان امیدوار بود فیلم‌ها بازگشت سرمایه خواهند داشت. در حال حاضر، در سینمای هنر و تجربه اتفاق خوبی افتاده است. این سینما یک ساختار برای پیدا کردن نیاز و خواسته مخاطب هستند. نمایش این فیلم‌ها نشان داد که مردم چه فیلم‌هایی می‌بینند و چه فیلم‌هایی می‌پسندند. این سینمای هنر و تجربه بهتر از جشنواره‌ها توانست یک خط و ربط در سینما ایجاد کند. در این سینما سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده می‌بیند که چه فیلمی بسازد و با 60 میلیون تومان وارد عرصه فیلمسازی می‌شود و می‌داند حداقل 20 میلیون تومان آن از طریق سینمای هنر و تجربه و 40 میلیون تومان آن هم با فروش به شبکه‌های تلویزیونی برمی‌گردد. در حال حاضر فیلم‌های بدی با همین بودجه کم ساخته می‌شود. آن وقت تلویزیون در این شرایط می‌آید و دوماه مانده به عید به تهیه‌کننده و کارگردان سفارش ساخت مستند با مضامینی خاص می‌دهد و برای هر فیلم بودجه 9 میلیون تومانی در نظر می‌گیرد که نتیجه آن مشخص است.

توکل: بله فیلم 9 میلیون تومانی تکلیفش مشخص است که در یک روز ساخته و یک هفته مونتاژ می‌شود، یکبار هم برنامه تلویزیون را پر می‌کند و بعد هم دور انداخته می‌شود، چون ارزش و کیفیتی ندارد.

ورهرام: حال فکر کنید بودجه اولیه 20 میلیون تومان بوده که 9 میلیون تومان آن به گروه تولید رسیده است. حال اگر 24 قسمت این کارها را در نظر بگیریم. چیزی حدود 500 میلیون تومان هزینه می‌شود. در حالی‌که این 500 میلیون تومان بودجه را می‌توان کنار گذاشت و هزینه تولید پنج کار ارزشمند و ماندگار کرد که بارها می‌توان آنها را نمایش داد. این مدیریت تولید ماست. بنابراین برای مستند‌سازی باید یک تفکر مدیریتی صحیح حاکم باشد و این تفکر صحیح که به اقتصاد و مخاطب توجه دارد بودجه موجود را به چرخه وادارد. چرخه‌ای که بازگشت آن باعث رونق سینمای مستند شود.

درباره مستند‌سازی صنعتی هم صحبت شد، در ابتدا به مستند‌های تولید شده در شرکت نفت اشاره کردید، این مستند نوعی تعامل میان صنایع و سینماست که سبب شکوفایی این دو طیف می‌شود. چرا سینمای مستند نتوانسته در حیطه صنعتی رشد کند؟

ورهرام: ببینید برخی مدیران صنایع نسبت به سینمای مستند شناخت دارند و برخی اصلا درکی از این سینما ندارند. مثلا مدیر کیسون می‌آید و سفارش فیلم می‌دهد. این مدیر آگاه است و می‌داند به دنبال چیست. اما دیگر مدیران صنایع اصلا نمی‌دانند این فیلم‌ها به چه کار می‌آید. مثلا درباره خط‌آهن خوزستان فیلمی ساخته می‌شود. درباره سختی‌های این ساخت‌و‌ساز و نتیجه آن، می‌توان این فیلم‌ها را به افرادی که در حاشیه این خط قرار دارند، هدیه کرد. این باعث می‌شود تا در آنها به جای ناراحتی از صدای قطار یک حس همدلی ایجاد کرد.

توکل: اصلا برخی از این مدیران نگاه سفارشی و فرمایشی دارند. برخی بدون آگاهی نسبت به سینما می‌خواهند به تو بگویند دقیقا چه بساز که نتیجه کار هیچ ارزشی ندارد و سبب می‌شود تا صنایع از رفتن به سمت سینمای مستند دلزده شوند.

درباره کیسون صحبت کردید، فردی مثل آقای انصاری، ‌فرد آگاهی است که برای همه پروژه‌هایش یک تیم تصویربرداری دارد که مستندهایی در این حوزه برای روابط عمومی خود آماده می‌کنند. گاه هم در اشل بزرگ‌تر از مستندسازان خوب بهره می‌برد و کارهایی برای معرفی پروژه‌هایی که در حال ساخت آن‌هاست آماده می‌کند. اما همه مدیران صنعتی به چنین آگاهی نرسیده‌اند، مستندسازان چگونه می‌توانند وارد این حیطه شوند و این فرهنگ را در میان مدیران درونی کنند؟

توکل: این کار مستندساز و کارگردان نیست. یعنی من کارگردان اصلا از این امور سر رشته‌ای ندارم. این کار تهیه‌کننده است که برود و با مدیران صنایع صحبت کند و در میان آنها مقوله مستندساز و کارایی آن را جا بیندازد. در این شرایط است که می‌توان به نتیجه کار امید بست.

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/pu2OlKfS
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
خرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهخرید از چینخرید فالوور فیکدوره رایگان Network+MEXCتبلیغات در گوگلقصه صوتیریل جرثقیلخرید لایک اینستاگرامواردات و صادرات تجارتگرامچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانکمک به خیریهسریال ازازیللوازم یدکی تویوتاریفرال مارکتینگ چیست؟محاسبه قیمت طلاماشین ظرفشویی بوشآژانس تبلیغاتیتعمیرگاه فیکس تکنیکتور سنگاپورتولید کننده پالت پلاستیکیهارد باکستالار ختمبهترین آزمون ساز آنلایننرم افزار ارسال صورتحساب الکترونیکیقرص لاغری پلاتینirspeedyیاراپلاس پلتفرم تبلیغات در تلگرام و اینستاگرامگیفت کارت استیم اوکراینمحصول ارگانیکبهترین وکیل شیرازخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلقیمت ملک در قبرس شمالیچوب پلاستضد یخ پارس سهندخرید آیفون 15 پرو مکسمشاور مالیاتیقیمت تترمشاوره منابع انسانیخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختاکستریم VXدانلود آهنگ جدیدلمبهخرید جم فری فایرتخت خواب دو نفرهکابینت و کمد دیواری اقساطی
تبلیغات
  • تبلیغات بنری : 09031706847 (واتس آپ)
  • رپرتاژ و بک لینک: 09945612833

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه