اقتصاد کشور ما یک اقتصاد نفت محور است. از دیرباز اغلب نظریهپردازان اقتصادی، برخورداری از منابع نفتی را مانع رشد اقتصادی کشور دانستهاند اما هیچگاه این امر سبب نشده یک وفاق ملی و سیاست اثرگذار برای عبور از اقتصاد نفتی شکل بگیرد. در دورههای مختلف با نوسانات قیمت نفت دربازار جهانی حرف و حدیثهای بسیاری درباره توسعه دیگر صنایع پیش میآید که تا به سیاست تبدیل شود و به سمت زیرساختسازی برود دوباره بهای نفت ثبات مییابد و همه تلاشها برای رفتن به سمت اقتصاد غیرنفتی به فراموشی سپرده میشود.
سیر نزولی بیسابقه قیمت نفت در مدت اخیر، اقتصاد کشور را به چالش کشیده و نگرانیهای عمیقی در میان سیاستمداران ایجاد کرده است. کاهش قیمت نفت و تبعات آن بر اقتصاد کشور را در گفتوگو با کارشناسان اقتصادی بررسی کردهایم که در ادامه پیشرو دارید.
***
محمدرضا رسایی:
نفت محور توسعه پایدار نیست
محمدرضا رسایی، استادیار دانشکده مهندسی نفت دانشگاه تهران معتقد است نفت نمیتواند محور توسعه پایدار باشد.
کاهش قیمت نفت چه تاثیری بر اقتصاد کشور داشته است؟
نفت به عنوان یک کالای استراتژیک که خودش پایدار نیست، از منظر اینکه تجدیدناپذیر است و دیر یا زود تمام میشود، نمیتواند محور توسعه پایدار کشور باشد. بدیهی است که همه اذعان دارند باید وابستگی به نفت کم شود ولی تاکنون اقدامات عملیاتی و اجرایی مهمی برای کاهش این وابستگی انجام نشده است. ایدهآل این است که به سمت و سویی برویم که نوسانات قیمت نفت ابداً تاثیری بر اقتصاد کشور نداشته باشد. بنابراین آن درآمدی که از فروش نفت حاصل میشود باید اندوختهای برای نسلهای آینده و نیز برای توسعه زیرساختهای کشور باشد، نه برای گذران امور جاری و مصرفی کشور.
از نظر شما کاهش قیمت نفت، برای اقتصاد کشور یک تهدید است یا فرصت؟
ما باید به این قضیه به دید یک فرصت پیشروی اقتصاد کشور نگاه کنیم تا تلنگری باشد برای بیدارباش و اصلاح مسیر نادرستی که سالهاست شروع شده و کماکان داریم طی میکنیم. کشور به صورت خودجوش این مسئله را اصلاح نمیکند و شاید این قیمتها و کاهش تولید و این مسائل، آن عامل و انگیزه کافی را ایجاد کند تا تصمیم بگیریم درآمدزایی براساس منابع طبیعی کشور، چه معدن و چه نفت، نباشد. باید به این باور برسیم که ثروت ملی کشور، استعداد نیروهای انسانی است و این استعداد باید به فناوری و دانش تبدیل شود و زیرساختهایی را ایجاد کنیم که این سرمایهها به کار گرفته شوند و به جای فروش نفت به فروش فناوریهای نوین سوق پیدا کنیم.
این ایده و فکر برای اینکه به محصول تبدیل شود پشتوانه و زیرساخت نیاز دارد. در حال حاضر کشور ما وابسته به نفت است و شاید به عنوان یک مسیر کممقاومت برای ایجاد درآمد به آن نگاه میکنیم. در واقع کشور ما با فروش نفت با توجه به مسیری که وجود دارد درآمد میلیارددلاری را طی یک مسیر آسان کسب میکند و لزوما مسئولان به خودشان زحمت نمیدهند برای کسب درآمد از مسیرهایی که سالها باید سعی و تلاش و تحقیق کنند و به یک فناوری برسند و بعد از آن درآمد به دست آورند، استفاده کنند. همین باعث شده که مسیر و راه سخت پیش نرود و مسیرآسان غالب بماند.
پیشبینی شما از روند قیمت نفت در آینده چیست؟
طبیعتا کاهش قیمت نفت به این صورتی که پیش رفته نخواهد بود و در آینده افزایش خواهد یافت. چون دنیا فناپذیر است و نوسان و ارزش یک ماده تمامشدنی بالا است. جایگزینهای تجدیدپذیر انرژی، شاید از نظر تکنولوژی گرانتر تمام شود بنابراین تلاش زیادی باید صورت گیرد تا جایگزینهای احتمالی به خدمت گرفته شود. قیمت نفت تابع خیلی از مسائل از جمله مسائل اقتصادی، سیاسی، فنی و... است و از لحاظ ارزشی، واقعا نمیتوان ارزشی برای نفت قائل شد. چون وقتی تمام شود دیگر جایگزینی برایش موجود نیست.
بنابراین نفت را به هر قیمتی که بفروشیم ضرر کردهایم. من حد خوبی را برای قیمت نفت قائل نیستم که بگویم الان قیمت نفت نامناسب است و یک زمان دیگر مناسب میشود. همیشه قیمت نفت نامناسب است. بنابراین کاهش قیمت نفت با توجه به نشانههایی که در چند روز اخیر دیده شده است، مبنی بر افزایش قیمت نفت، ادامهدار نخواهد بود و پیشبینی میشود در یک محدوده قیمتی با توجه به تورم جهانی، حدوداً 70 یا 80 دلار برای مدتی تثبیت خواهد شد.
***
علیرضا کاظمی:
کاهش قیمت نفت تهدید نیست
علیرضا کاظمی، استادیار گروه مهندسی نفت دانشگاه امیرکبیر معتقد است کاهش قیمت نفت فرصتی است که به پتانسیلهای دیگر توجه کنیم.
کاهش قیمت نفت چه تاثیری بر اقتصاد کشور دارد؟
کشورهایی که اقتصادشان به نفت وابسته باشد بسته به اینکه چقدر صادرات نفت داشته باشند تحت تاثیر قرار میگیرند. ایران به دلیل بحث تحریم، چند سالی است میزان صادرات نفتش کاهش یافته است. بنابراین چندان تحت تاثیر قرار نمیگیرد چون ایران این سابقه را داشته که با وجود قیمت بیش از 100 دلار برای نفت، باز هم نتوانسته به راحتی نفت را بهفروش برساند. بنابراین این کاهش قیمت نفت خیلی برای کشور مشکلزا نیست. بنابراین تاثیر کاهش قیمت نفت بسته به جایگاه ایران در صادرات نفت است. سالهاست که جایگاه ایران جایگاه عمدهای نبوده است، زیرا عربستان و روسیه حدود 10 میلیون بشکه نفت تولید میکنند یا کشورهای دیگری هستند که نزدیک دو، سه میلیون بشکه نفت تولید میکنند.
از نظر شما کاهش قیمت نفت یک تهدید برای اقتصاد است یا یک فرصت؟
فکر نمیکنم تهدید باشد. این یک فرصت است که به پتانسیلهای دیگر توجه کنیم. اگر صنعت پتروشیمی قوی داشتیم میتوانستیم نفت را به یک ماده با ارزشتری تبدیل کنیم که ارزش افزوده بالاتری داشت، چون نفت در بازار زیاد است اما اگر نفت خام به مواد و محصول دیگر تبدیل شود، بازارش محدودتر است. بنابراین میتوان با برنامهریزی مناسب پتانسیلهای دیگر کشور را تقویت کرد.
پیشبینی شما از روند قیمت نفت در آینده چیست؟
از نظر من کاهش قیمت نفت بیشتر جنبه سیاسی دارد. از طرفی چون روسیه و اوکراین درگیر شده بودند و احتمال داشت روسیه با عدمفروش گاز به اروپا گازرسانی به این قاره را تحتالشعاع قرار دهد، قیمت نفت را پایین کشیدند تا در واقع روسیه از صادرات نفت ضرر کند و مجبور شود گاز خود را به فروش برساند تا کسری بودجهاش تامین شود. از سوی دیگر کشوری مثل عربستان که نفت را تولید میکند و میتواند در بازار نقش اول را داشته باشد باید جوری بازی کند که قیمت بالا برود و سود بیشتری کند، در نتیجه این اتفاق به صورت هماهنگ شده بود که قیمت نفت پایین بیاید.
به این نکته باید توجه کرد که ما اغلب نفت را پیشفروش میکنیم. یعنی نفت دو یا سه ماه آینده امروز فروخته میشود، ایران نیز نفت فروردین و اردیبهشت را با قیمت خوبی فروخته است و باید دید که از اردیبهشت به بعد اقتصاد کشور چگونه میشود. اگر این را در نظر بگیریم قضیه عرضه و تقاضا پیش میآید که نفت نیز مانند اجناس دیگر اگر تقاضا برایش بیشتر باشد میتوان آن را با قیمت بالاتری فروخت و زمانی که تقاضا کمتر باشد و نفت زیاد داشته باشیم میتوان در مخازن و کشتیها که امکان جابجایی نیز داشتهباشند، ذخیره کرد. البته این ذخیرهسازی نمیتواند چندماه بیشتر به طول بینجامد.
اقتصاد با نفت یا اقتصاد بینفت؛ کدام یک برای کشور مناسبتر است؟
به نظر من تا اینجای کار ضرر نفت برای ما بیشتر از سودش بوده است. نفت تقریبا شبیه پول مفتی بوده که در اقتصاد وارد شده است و هیچ وقت هم چیز مفت ارزشش دیده نمیشود. با درآمدهای نفتی هم صنایع کشور میتوانست توسعه یابد و هم تجهیزاتمان کاملا داخلی تولید شود اما چیزی که تاکنون بوده این است که تجهیزات از خارج کشور خریداری و نصب شده است. بنابراین اگر برنامهریزی دقیق و بهتری در این زمینه میشد، در واقع مثلا فکر میکردیم که این پول اصلا وجود ندارد و صرف کارهای زیربنایی و اساسی کشور میشد خیلی بهتر بود تا اکنون که پول حاصل از نفت صرف کارهای زیربنایی نمیشود. اگر نفت نبود ما روی پتانسیلهای دیگرمان یعنی روی مغزهایمان بیشتر متمرکز میشدیم.
***
یوسف رفیعی:
کاهش قیمت نفت باعث بیکاری میشود
یوسف رفیعی، استادیار گروه مهندسی نفت دانشگاه امیرکبیر معتقد است کاهش قیمت نفت باعث تاثیرهای غیرمستقیمی مانند افزایش بیکاری میشود.
کاهش قیمت نفت چه تاثیری بر اقتصاد کشور دارد؟
قطعا خیلی تاثیرگذار است. کشوری که اقتصادش کاملا به نفت وابسته است خیلی تاثیر میپذیرد. قبلا هم با این مسئله مواجه بودهایم. در دوره اصلاحات نیز افت زیادی در قیمت نفت داشتیم. از یک جهت شاید باعث شود که ما تولید نفت را بیشتر کنیم یعنی اگر ظرفیت این را داشته باشیم که نفت بیشتری را به فروش برسانیم، شاید تولید را افزایش دهیم تا کاهش قیمت را جبران و فروش را بیشتر کنیم. کاهش قیمت نفت باعث تاثیرهای غیرمستقیمی بر اقتصاد کشور میشود، به عنوان مثال باعث افزایش بیکاری میشود.
کاهش قیمت نفت برای اقتصاد کشور یک تهدید است یا یک فرصت؟
میتواند فرصت باشد، زیرا در نهایت باید داستان وابستگی اقتصاد کشور به نفت و درآمدهای نفتی به پایان برسد. چرا نوسانهای نفتی همیشه باعث ایجاد مشکلات میشود. حتی وقتی قیمت نفت زیاد میشود دچار مشکلاتی نظیر تورم میشویم، کاهش قیمت نفت به صورت حاضر هم باعث صدمه به اقتصاد کشور میشود، بنابراین باید این جریان وابستگی در یک جا خاتمه یابد.
پیشبینی شما از روند قیمت نفت در آینده چیست؟
یقینا کف قیمتی برای کاهش قیمت نفت در نظر گرفته میشود، زیرا کاهش بیش از حد بهای نفت به صنایع دیگری در عرصه جهانی آسیب وارد میکند. به عنوان مثال، افزایش قیمت نفت باعث افزایش سرمایهگذاری روی تحقیقات انرژیهای غیرنفتی، نظیر انرژیهای سبز میشود و وقتی قیمت نفت افت پیدا کند، دیگر تحقیقات در زمینههای مذکور چندان ارزش اقتصادی ندارد، زیرا خیلی گران تمام شده و باعث میشود آن تحقیقات منحل شود. ولی از سوی دیگر آن صنایع فشار میآورند که یک حالت تعادلی ایجاد شود. به نظر میرسد قیمت نفت از یک حدی پایینتر نیاید و در نهایت افزایش مییابد.
اقتصاد با نفت یا اقتصاد بینفت؛ کدام یک برای کشور مناسبتر است؟
قطعا اقتصاد بینفت برای کشور مفیدتر است یا حداقل میتوانیم اقتصاد نفتی داشته باشیم اما اقتصادی که درآمدهای حاصل از فروش نفت صرف پروژههایی شود که در خارج از کشور میتوانیم انجام دهیم. بهعنوان مثال، شرکت نفت مالزی از دهه 70 به بعد تشکیل شده است اما در حال حاضر یک سوم درآمد این شرکت از پروژههایی است که در خارج از این کشور انجام میدهد. کشور ما نیز از این طریق میتواند درآمدزایی بالایی داشته باشد ولی باید در این زمینه بیشتر کار و تلاش شود تا بتوانیم ارزش افزوده زیادی از این طریق حاصل کنیم. اما اگر فقط بخواهیم نفت را تولید و به فروش برسانیم و صرفا در داخل کشور کار کنیم، اقتصاد نفتی مفید نخواهد بود.