بهصورت کلی در هر سازمان، مدیران دغدغه ارتقای سطح تعهد سازمانی کارکنان خود را دارند و امروزه سازمانی میتواند موفق باشد که کارکنانی متعهد داشته و نسبت به سازمان تعلقخاطری داشته باشند.امروزه فضای کسبوکاری و عدم امنیت شغلی باعث شده کارمندان سازمانها در طول مدتزمانی که کار میکنند، سازمانهای مختلفی را تجربه و هر سازمانی که شرایط مالی بهتری داشته باشد را برای کار انتخاب کنند؛ همین موضوع باعث شده دغدغه بسیاری از مدیران این باشد که کارکنان آنها به سازمانهای دیگر کوچ نکنند اما در راستای حفظ و نگهداری آن معمولا اقدامات مثبتی را انجام نمیدهند و در بهترین حال در تلاش هستند با اضافه کردن حقوق آنها، کارمندان را در سازمان نگهداری کنند.
واقعیت این موضوع است که مسائلی از قبیل افزایش حقوق و بهصورت کلی مسائل مالی ابتداییترین اقدام برای نگهداری کارمندان در هر سازمان است و کارمندان همواره تمایل دارند که در سازمان امنیت شغلی داشته باشند و سازمان برای آنها ارزش قائل باشد؛ یعنی اینکه در کنار حقوق و مسائل مالی مزایایی را برای آنها در نظر گرفته و اگر اقدام مثبتی انجام میدهند آنها را به روشهای مختلف تشویق کنند.
در این میان سازمانها امروزه در مواجهه با عدم تعهد کارمندان و کوچ آنها به سازمانهای دیگر، سندسازی میکنند؛ یعنی اینکه اقداماتی را که کارمندان انجام میدهند را در قالب سندهای مختلف مکتوب کرده که اگر زمانی آن کارمند از سازمان خارج شود با مشکلات کمتری مواجه شوند.
انواع تعهدهای سازمانی
بهصورت کلی تعهدهای سازمانی شامل تعهد عاطفی، تعهد هنجاری و تعهد به تداوم وضع موجود است و معمولا این تعهدات، تعهداتی هستند که شخص نه به سازمان، بلکه به خود دارد اما درنهایت به تعهد سازمانی منجر میشود. تعهد عاطفی، میزان علاقهمندی شخص را به کاری که در سازمان انجام میدهد بیان میکند.
این تعهد عاطفی میتواند دلایل متعددی داشته باشد و از هر شخص به شخصی دیگر تفاوت کند و مدیران سازمانها باید توجه ویژهای به این موضوع داشته باشند و در تلاش باشند شرایطی را برای کارمندان به وجود آورند که آنها نسبت به کارشان حس خوبی داشته باشند و به دغدغههای کاری آنها پاسخ مناسبی داده شود؛ چون در بسیاری از سازمانها دیده میشود کارمندان با ذوق و شوقی کاری را شروع میکنند و به آن بسیار هم علاقه دارند اما چون شرایط سازمان مهیا نیست نمیتوانند بهدرستی آن را پیاده کنند؛ همین موضوع باعث سرخوردگی آنها میشود. بهصورت کلی مدیران سازمانها باید در تلاش باشند که روابط عاطفی را بین کارمندان و کاری که انجام میدهند و مخصوصاً سازمان برقرار کنند.
تعهد هنجاری
تعهد هنجاری یا همان تعهد اخلاقی کاملاً فردی است و ریشه در این باور کارمند دارد که «اگر من کارم را ترک کنم، مدیرم را دستتنها گذاشتهام و این درست نیست.» بهصورتی کلی مدیران سازمانها باید تلاش کنند روابطی را بین خود و کارکنان ایجاد کنند؛ این موضوع از طریق برگزاری نشستها و جلسات متعدد ایجاد میشود.
تعهد به تداوم وضع
تعهد به تداوم وضع، برخلاف تعهدات عاطفی و هنجاری، مربوط به مسائل مادی و مالی است و کارمندان به خاطر این موضوع در شرکت میمانند که از آن حقوق و مزایایی میگیرند و ممکن است در بیرون شرکت بدان دست نیابند و از نظر مالی دچار مشکل شوند. این نوع تعهد باعث شده کارمندان در سازمان بمانند اما همانطور که پیشتر بیان شد، سازمانها باید به نیازهای دیگر کارمندان توجه ویژهای کنند و صرفا افراد را به خاطر مسائل مالی در سازمان نگه ندارند چون اگر کارمندان پیشنهاد مالی بهتری را دریافت کنند، قطعا از سازمانی که بودند خارج میشوند.
نکته مهم درباره تعهد به تداوم وضع این است باید حقوقی که فرد دریافت میکند، منصفانه باشد و مدیران شرکتها با اولویتبندی نسبت به این موضوع نگاهی مدیریتی داشته باشند.بهصورت کلی رفتار صمیمانه مدیر با کارمندان، در دسترس بودن مدیر، همدردی با کارمندان، حضور در شادیهای آنان، حل مشکلات آنان خارج از وظایف سازمانی، تفویض اختیار به کارمندان، مشورت کردن با آنها، توضیح دادن درباره اهمیت کاری که در شرکت دارند، دادن اطمینان به تکتک کارمندان که کار آنها را میبیند و قدردان است، ارائه پاداشهای نامنظم که الزاماً همه آنها هم مادی نیستند و. . . منجر به تعهدات عاطفی و هنجاری میشود و ضریب حفظ کارمندان در شرکت را به طرز قابلتوجهی بالا میبرد.