جمشید پژویان، اقتصاددان و رییس سابق شورای رقابت، بر این عقیده است که بنگاهداری بانکهای کشور به دلیل اختلاف فاحش نرخ بازده سرمایهگذاری است که این انگیزه را برای بانکها به منظور سرمایهگذاری در دیگر فعالیتهای اقتصادی افزایش میدهد.
چرا بانکهای ما به جای بانکداری به بنگاهداری میپردازند؟
پاسخ این سوال روشن است. در نظام معمولی که بانکها سپرده مردم را دریافت میکنند و براساس آن وام میدهند، میدانند کسی که وام میگیرد، قاعدتا سود بیشتری نسبت به سودی که بانکها میدهند، میبرد؛ در غیراین صورت وام دریافت نمیکردند.
ولی چون بانک در ازای سپردهای که از مردم دریافت میکند، چند برابر آن را وام میدهد و این فاصله بین سود بانکی و سودی که وامگیرنده میبرد هم آنقدر زیاد نیست، در نتیجه به نفع بانک است که برای حداکثر کردن سود، پولها را دریافت و وظیفه بانکی خود را انجام دهد، سود را چند برابر کند و بهصورت اعتبار بدهد. اما در اقتصاد ما که نرخ بازده برخی سرمایهگذاریها چندین و چند برابر از سود سپرده است، برای بانک بهصرفه نیست که به جای اینکه سپرده را چند برابر وام بدهد، همان را حفظ و سرمایهگذاری کند و از بازده بسیار بالا برخوردار شود.
بنابراین مشکل جدی همه چیز در اقتصاد ما قیمتها و نرخهای نسبی است. وقتی که بین نرخ بازده سرمایهگذاری اختلاف بسیار فاحش وجود دارد، این انگیزه برای بانک پیش میآید و به نفع بانک و سودآور است که سرمایهگذاریهایی در ساختمان داشته باشد که چندین برابر سود میبرد.
آیا بنگاهداری بانکها به نفع نظام بانکی کشور است؟
به نفع نظام بانکی نیست. وظیفه بانک اعطای اعتبار است نه سرمایهگذاری. شرکتهای سرمایهگذاری که در این راستا انجام وظیفه میکنند، وظیفه خود را انجام میدهند.
تبعات بنگاهداری بانکها چه خواهد بود؟
مهمترین تبعاتی که بنگاهداری بانکها میتواند داشته باشد، این است که وامی که باید در بخشهای اقتصاد مانند صنعت، کشاورزی و دیگر بخشها تزریق شود، صورت نمیگیرد و بخشهایی که باید به تولید تبدیل شود، محقق نمیشود.