برآوردهای اقتصادی بانک مرکزی حاکی از آن است که در بهمنماه سال گذشته میزان نقدینگی به مرز هزار هزار میلیارد تومان رسیده است. برهمین اساس، نقدینگی در بهمن 94 نسبت به بهمن 93 معادل 28.7درصد و نسبت به اسفند 93 معادل 24.7درصد رشد داشته است. همچنین این گزارش نشان میدهد که طی 11 ماه منتهی به بهمنماه 94 معادل 193 هزار میلیارد تومان به نقدینگی اضافه شده است.
موضوعی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که نقدینگی دارای آثار منفی و مثبت است. دارا بودن نقدینگی در جوامع صنعتی بهعنوان یکی از عوامل تولید فی نفسه مثبت است، هر چند ممکن است برخی نتوانند از آن استفاده درستی کنند اما نقدینگی که در ایران از آن صحبت میشود، شاید یک سوم آن در حسابهای مختلف ملی قابلیت ردگیری ندارد و دقیقا نمیتوان گفت که در حال حاضر این نقدینگی در دست چه افرادی است و در کجا قرار دارد.
این نقدینگی سرگردانی است که اغلب میتواند ایجاد مشکل کند. دولتهای مختلف با تفکرات اقتصادی که دارند میتوانند طرحهایی داشته باشند که این نقدینگیها را جذب خود کنند.
مشکل از جهت رشد میزان نقدینگی از جایی آغاز میشود که ما هیچ برنامهای برای جذب این نقدینگیهای سرگردان نداشته باشیم و اجازه بدهیم که این نقدینگی در فضای بسته اقتصاد کشور بهصورت یک غول دربیاید و حرکت کند. از آنجا که اقتصاد ما بسته است، معمولا این غول بزرگ منافذ خروجی ندارد.
در حال حاضر صحبت از هزار هزار میلیارد تومان نقدینگی در اقتصاد کشور مطرح است. این نقدینگی که در اثر کسریهای بودجهای دولت و تزریق پولهای سنگین و پر فشار که عمده آن در حوزه مسکن مهر و یارانههای نقدی اتفاق افتاد، این پول در اقتصاد ما هر از گاهی سراغ قسمتهایی از بازار میرود.
اگر این عدد نقدینگی را با بودجه رسمی کشور مقایسه کنیم، متوجه میشویم که از چه چیزی صحبت میکنیم. یعنی از رقمی صحبت میکنیم که از بودجه جاری و عمرانی کشور تجاوز کرده است.
هر از گاهی این نقدینگی وارد قسمتهایی از اقتصاد مانند مسکن، ارز، سکه و کالاهای خاص شده و فاجعه از همان زمان آغاز میشود. به این دلیل زمانی که این نقدینگی بهصورت قدرت خرید در یک حوزه مشخص در میآید، عملا موجب تورم آن بخش از اقتصاد میشود و مصرفکنندگانی که در آن بخش هستند، آسیب بسیار جدی میبینند.
بهعنوان مثال در دورانهایی که این نقدینگی متوجه بازار مسکن میشود، افرادی که برای رفع معیشت و گذران زندگی به سرپناه نیاز دارند، با اضافه شدن میزان اجاره خانه مواجه میشوند و خرید خانه ناممکن میشود.
در اینجاست که نقدینگی آسیب وارد میکند زیرا سرگردان است. همچنین در مواقعی که مازاد نقدینگی به سمت بازار ارز میرود، فاجعه به وجود میآورد زیرا اقتصاد ما هنوز به اندازهای به ارز وابسته است که پس از گران شدن ارز حتی علوفه دامی هم گران میشود.
اما در مورد این موضوع که چرا نقدینگی مازاد به سمت بازارهایی مانند سکه، طلا و ارز سوق پیدا میکند باید به این نکته اشاره کنم که پول به سمتی میرود که در آن پول باشد.
زمانی که ما در صنعت سود کافی ایجاد نمیکنیم یا قیمت تمام شده بالا و قیمت فروش پایینی داریم یا کشش بازار کم است، نقدینگی جایی میرود که با خود پول بیشتری بیاورد. واقعیت این است که بخش تولید زیانده است و بنابراین نمیتوان انتظار داشت که نقدینگی به این بخش سوق پیدا کند.
این در حالی است که بسیاری از واحدهای تولیدی نیازمند پول هستند و پول مورد نیاز را با شرایط بسیار بد از بانک یا بازار آزاد تهیه میکنند و کار تولیدی را انجام میدهند. اگر فردی دارای نقدینگی باشد و عاقل هم باشد، باید تولید کند یا به تولیدکننده وام بدهد و طبیعی است که به تولیدکننده وام میدهد.
بنابراین پول به سمتی میرود که پول مطمئن را با خود بازگرداند. به عبارت دیگر پول به سمت بخشهای دلالی و واسطهگری مالی و تجارت میرود؛ یعنی بخشهایی که عمده آن متکی به تولید داخلی و توزیع تولیدات داخلی نیست بلکه تولیدات سایر کشورها را وارد میکنیم و با یک ارزش افزوده و یک سری ترفندهای تبلیغاتی به مردم گران میفروشیم.
این موضوع به آن دلیل است که پول در اقتصاد مولد نمیرود مگر اینکه ما بتوانیم ابزاری ایجاد کنیم که اقتصاد مولد مانند کشاورزی و صنعت بتوانند جاذب نقدینگی باشند.
عضو هیاتمدیره کنفدراسیون صنعت