در هفته گذشته در گفتوگو با سیدمحمد اعظمینژاد، مشاور و مدرس مدیریت، تلاش کردیم تا شاخصهای موثر سرمایههای انسانی در توسعه اقتصادی را بررسی کنیم. در این شماره شاخصهای دیگر مطرح شده در گزارش سازمان اقتصاد جهانی را در گفت و گو با او مورد بررسی قرار دادیم. در میان شاخصهای مطرح شده، شاخص مشارکت اقتصادی بسیار اهمیت دارد؛ موضوعی که اکنون بسیاری از کشورهای جهان را به خود درگیر کرده است.
بحث مشارکت اقتصادی یک پای مهم دارد که درباره نیمی از جمعیت کشور صحبت میکند که عملا تنها یک نقش 10درصدی را در مشارکت اجتماعی بازی میکنند. این مشارکت پایین سبب شده تا جامعه ما تقریبا 40درصد توان مشارکت اقتصادی خود را از دست بدهد که برای این امر باید تمهیدی اندیشید. این امر فقط شامل کشور ما نمیشود و بسیاری از کشورهای پیشرفته برای آنکه در رتبههای جهانی در جایگاه پایینی قرار دارند به مسئله مشارکت زنان اهمیت ویژهای میدهند. ژاپن نمونهای از این کشورهاست که به دلیل عدم مشارکت اقتصادی زنان بر خلاف گذشته که رشد رو به بهبودی را تجربه کرده بود، اکنون روند نزولی را طی میکند که در تلاش است با تغییرات ساختاری، مشارکت زنان را نیز به دست بیاورد. در ادامه مشروح بررسی شاخصها را پیش رو دارید.
در هفته گذشته برخی شاخصهای نقش سرمایههای انسانی در توسعه اقتصادی را موردبحث قرار دادیم. موضوع آموزش نیز در این میان مقوله مهمی است. وضعیت کشور ما در این حوزه چگونه است؟
بحث آموزش کارکنان اکنون بحث بسیار مهمی است که نقش مهمی در توسعه اقتصادی دارد و متاسفانه در کشور ما مغفول مانده است. کیفیت مدارس مدیریتی و دانشگاههای مدیریتی ما در بین 148 کشوری که در گزارش سالانه سازمان اقتصاد جهانی در یک مقیاس مقایسهای رتبهبندی شدهاند، در جایگاه108قرار دارد که بسیار رتبه پایینی است. حتی این رتبه نشان میدهد، ما از سال 2013 که در جایگاه 103 قرار داشتهایم، پنج رتبه سقوط کردهایم. این امر نشان میدهد، ما هیچ توجهی به این موضوع نداریم و قدمی در جهت بهبود کیفیت مراکز آموزشیمان برنداشتهایم. حال ورای کیفیت دانشگاهها و مدارس مدیریتی ما، مقوله بسیار مهمتر در حوزه آموزش کارکنان است که در آن نیز دچار ضعف هستیم. ما در این رتبهبندی در بین 148 کشور رتبه 135 را داریم که نشان میدهد ما پایینترین رتبهبندی را دارا هستیم. همه جا شعار آموزش سرمایهگذاری سرداده میشود اما کسی به اجرای آن توجه ندارد.
در همین زمینه بحث کارایی نیروی کار نیز اهمیت دارد. کارایی نیروی کار شاخصی است که در بحث جدول رقابت جهانی مورد بحث سازمان اقتصاد جهانی بسیار اهمیت دارد. این شاخص در سه حیطه انتخاب مدیران براساس شایستگی، ظرفیت جذب نخبگان و نرخ مشارکت اقتصادی زنان بررسی میشود. در حوزه انتخاب مدیران براساس شایستگی، ما در جهان رتبه 132 را داریم. این نشان میدهد که ما با حداقل شایستگی از مدیرانمان استفاده میکنیم.
این بررسی سازمانهای دولتی را مدنظر قرار داده است، این طور نیست؟
نه تلفیق سازمانهای خصوصی و دولتی در این رتبه جای دارد. این گزارش براساس گزارش اتاق بازرگانی ارائه شده است. در حوزه جذب نخبگان نیز وضعیت بسیار تاسفبار است و ما رتبه 125 را در این میان دارا هستیم. بخشعمدهای از افراد جامعه اگر نخبه تلقی شوند مهاجرت میکنند یا کنار گذاشته میشوند و بقیه میمانند. بحث مشارکت زنان نیز در این میان بسیار مهم است. این میزان مشارکت در جهان رتبه 143 را داراست که رقم بسیار پایینی است.
حتی گویا در این رتبهبندی وضعیت افغانستان از ما بهتر است؟
در گزارش اخیر مشارکت اقتصادی که به تازگی مرکز آمار ارائه داده، تنها 10درصد از زنان آماده به کار وارد حیطه حرفهشان میشوند و بقیه خانهنشین هستند. که این امر در بحث توسعه اقتصادی قابل تامل است. یعنی شما اگر 50درصد جامعه را زنان در نظر بگیرید، در اصل نیمی از جامعه نقشی در فعالیت اقتصادی ندارند که این بحث بسیار مهم و قابل تاملی است.
حال با توجه به این جدول رقابت جهانی وضعیت توسعه اقتصادی ما براساس سرمایههای انسانی چگونه است؟
این موضوع دو بحث است؛ یک زمانی ما درباره روند رشد کشور خودمان صحبت میکنیم، که این یک روند صعودی و مسئله خوشحالکنندهای است. اما موضوع دیگر شیب این رشد نسبت به اهداف کلان مشخص شده است. طبیعتا ما میدانیم که از برنامههای توسعه عقب هستیم و رقم این عقب افتادگی مشخص است. ولی اگر بتوانیم محرکهایی را که مطرح است تقویت کنیم، میتوانیم امید داشته باشیم که رشد خوبی را تجربه کنیم. در سیاستهای کلی که از سوی رهبری برای برنامه ششم توسعه ابلاغ شده، بحث منابع انسانی نیز مورد توجه قرار گرفته است. در حوزه امور اقتصادی، بحث بهبود مستمر فضای کار مطرح شده و پیشبینی شده که رشد اقتصادی طی برنامه باید چیزی حدود8درصد باشد.
در حیطه علم و فناوری نیز به سرمایههای انسانی توجه شده که سهم آموزش و مهارت را باید در کشور بالا ببریم که این قدم مهمی در جهت توسعه و رشد سرمایههای انسانی و به دنبال آن رشد اقتصادیماست. همانطور که در بحث شاخصها به آموزش کارکنان اشاره شد که رتبه 135 را در جهان داشتهایم، نشان از سهم پایین کشور ما در حوزه آموزش دارد که این نشان میدهد این قدم کلیدی و عاقلانهای برای رشد سرمایههای انسانی است. نظام نوآوری و حمایت از پژوهشها نیز در این برنامه مورد توجه قرار گرفته که در جدول رقابت جهانی ما در جایگاه 110 قرار داشتیم و میزان نوآوری ما یکی از مهمترین مشکلات کسبوکار از دیدگاه فعالان اقتصادی بوده است. این پیشبینیها در این برنامه بسیار مهم است و امیدواریم که بتواند اجرایی شود. اگر در حوزه فرهنگی تغییراتی ایجاد شود میتوان امید داشت که این سیاستها عملیاتی شوند. در پرسشنامهای که به کارآفرینان کشور دادهاند و نگرشسنجی کردند که مشکلات کسبوکار چیست، چند موردی که در این نگرشسنجی مطرح شده است به حوزه منابع انسانی برمیگردد. (نمودار 4) مقررات دست و پاگیر یکی از این موارد است که نشان میدهد قوانین کار نیاز به اصلاح دارد. یکی از دغدغههای اهالی کسبوکار تعامل و جذب نیروی کار است. بحث دیگر عدم رعایت اخلاق، کمبود نیروی ماهر و در نهایت ظرفیت پایین برای نوآوری است که اینها همه به حوزه منابع انسانی برمیگردد و لازم است که گامهای لازم جهت رفع این مشکلات برداشته شود.
درباره کمبود نیروی ماهر صحبت کردید، درحالیکه گفته میشود ما نیروی کار ماهر نداریم و یکی از مشکلات کشورمان این مقوله است، اما شاهد هستیم که مقولهای به نام صادرات نیروی کار مطرح است. اگر ما کمبود نیروی ماهر داریم، صادرات نیرویی که خود دچار کمبود آن هستیم، چگونه اتفاق میافتد؟
این صادرات در برخی حوزههای تخصصی اتفاق میافتد. فکر میکنم بیشتر شامل حوزه خدمات مهندسی باشد. بله، ما در بسیاری از پروژههای خارج از کشور که داریم، نیروی کارمان را از ایران میبریم. شرکتهایی مانند کیسون و دیگر شرکتهای مهندسی که در خارج کشور در حال اجرای پروژه هستند، نیروی کار خود را از ایران میبرند. بنابراین ممکن است که در برخی حوزهها ما نیروی ماهر زیاد داشته باشیم که بخواهیم آن را صادر کنیم. ولی این به آن معنا نیست که در همه حوزهها نیروی کار ماهر داریم.
بنابراین اگر تغییراتی در سیاستهای کلان اعمال کنیم میتوانیم به سمت رشد منابع انسانی قدم برداریم؟
اگر بخواهیم تقسیم کار و مسئولیت کنیم. چیزی حدود 60درصد مسئولیت به حاکمیت برمیگردد و لازم است در برنامههای کلان تغییراتی ایجاد شود. اما نمیتوان سهم سویدیگر را نادیده گرفت. همانطور که در بحث درمان، مقوله خودمقاومتی مطرح میشود؛ بحث توسعه منابع انسانی نیز تا حدی خودحکومتی است. به این معنا که اگر همه افراد مسئولیت کاری را که بر عهده گرفتهاند، بپذیرند و آن را به نحو احسن انجام دهند جامعه کمکم به سوی همان مدینه فاضله قدم برمیدارد. اما برای رسیدن به این مدینه فاضله حکومت باید یکسری زیرساختها را فراهم کند. در بحث بهرهوری نیروی کار چند مقوله اهمیت دارد. یکی میزان ساعت کار مفید است که در کشور ما چیزی حدود 20 تا 25 دقیقه است. چه اتفاقی میافتد که نیروی کار ما چنین بهرهوری دارد. این بحث دلیلی داشته و این میزان بهرهوری معلول است.
نیروی کار ما در کشور نیروی کار سالمی نیست. از نظر جسمانی و روانی نیروی کار ما در وضعیت نامناسبی قرار دارد. براساس اطلاعات و آماری که ما به سازمان جهانی دادهایم، این وضعیت مورد مقایسه قرار داده شده است. سازمان اقتصاد جهانی در گزارش خود که شاخصهای سرمایه انسانی را مطرح کرده، رکنی تحت عنوان سلامت دارد. در این گزارش BMI افراد که به میزان چاقی و وضعیت بدنی افراد میپردازد بررسی میشود که رتبه ما در بین 122 کشور مورد بررسی رتبه 71 است که نشان میدهد افراد جامعه ما کمتحرک هستند و اضافه وزن دارند. وقتی ما میگوییم که افراد اضافه وزن دارند این امر بر میزان بهرهوری آنها تا حد زیادی اثرگذار است. شاخص دیگری که مطرح میشود، شاخص خوشبختی است. این شاخص براساس استرس و افسردگی نیروی کار جامعه سنجیده میشود.
نگاهی به این جدول نشان میدهد چه میشود که بهرهوری نیروی کار ما روزی 20 دقیقه است. ما در حوزه استرس رتبه 117 از 122 کشور و در مقوله افسردگی رتبه 108 را در میان 122 کشور دارا هستیم. (جدول 6) این به معنی آن است که ما در کشورمان با تعدادی نیروی انسانی افسرده استرسی روبهرو هستیم. همین آمارها نشان میدهد که ما برای رشد بهرهوری باید برنامه مدونی در حوزه رفع افسردگی و استرس نیروی کارمان پیاده کنیم تا بتوانیم میزان بهرهوریمان را افزایش دهیم. رسانههای ملی نیز میتوانند در این حوزه وارد شوند.
علاوه بر دو رکن اساسی سلامت و خوشبختی، رکن مشارکت نیروی کار بسیار اهمیت دارد. 50 درصد جامعه ما را بانوان تشکیل میدهند. براساس گزارش آمار سال 93 نرخ مشارکت اقتصادی کلا 37درصد است و از این 37 درصد سهم مردان 62.7درصد و سهم زنان 11.7درصد است. این نشان میدهد میزان مشارکت زنان تنها 10درصد است. بنابراین اگر ما به فکر توسعه اقتصادی و رشد شاخصهای منابع انسانی خود هستیم لازم است تا مشارکت زنان را افزایش دهیم.
حداقل تحصیلات زنان مثلا لیسانس است، آیا زنی که این میزان تحصیلات را داراست حاضر است مشاغل خانگی که اکنون وجود دارد را بپذیرد؟ هر چند در حوزه جامعه مدرن بحث کار مجازی مطرح است و میتوان زنان را در این حوزه فعال کرد. چرا کشور ما در این حوزه وارد نمیشود؟
این موضع پیش از اینها مطرح شد. در حوزه صنایع نیز این موضوع مطرح شد. اما عملا نتوانستیم آن را اجرایی کنیم. کشور ما از لحاظ اینترنت زیرساخت ندارد. حتی مدیریت عملکرد هم در این حوزه مهم است. چون دیده شدن آن مدیریت عملکرد سخت است. بحث امنیت اطلاعات هم بحث بسیار مهمی است که مانع شده امر کار مجازی و دور کاری عملیاتی شود.
در انتها هر چند شاخصهای منابع انسانی و نقش آنها در توسعه اقتصادی مطرح شد. اما در کل در سازمانهای ما بخش منابع انسانی یک بخش مغفول و سنتی است. چگونه میتوان بحث منابع انسانی را در سازمانها پر رنگ کرد؟
این بحث به سطح بلوغ مدیریت سازمان برمیگردد. بسیاری از سازمانها مدیریت منابع انسانی ندارند و در اصل همچنان کارگزینی هستند. برای رسیدن به این امر باید چند گزینه اجرا شود. اول ما باید به بلوغ مدیران توجه کنیم و سیستمهای مدیریتی را در سازمان پیاده کنیم. در این شرایط مدیران به مدیریت سیستمی توجه میکنند. در حوزه دوم همین جوایز تعالی مطرح به مدیران ما کمک میکند که چارچوب ذهنی بگیرند. جایزه تعالی منابع انسانی به مدیران کمک میکند در حوزه منابع انسانی به طور خاص جدی عمل کنند. ما نباید چرخ را در حوزه مدیریت از اول اختراع کنیم و به جای استفاده از آزمون و خطا از تجربههای جهانی و مشاوران بهره ببریم، اگر این اتفاق بیفتد میتوانیم در یک بازه زمانی پنجساله به بلوغ لازم برسیم.