یک سال بعد از رسیدن به آلمان در جست وجوی پناهی در برابر جنگ، برخی سوری ها می گویند که دشمنی های بسیاری را تجربه کرده و در اندیشه ترک آلمان هستند.
مسئله این است که آنها در استان شرقی زاکسن_ مرکز جریان اسلام هراس پگیدا که موجی از جرائم ناشی از تنفر نژادی در آن دیده می شود_ اقامت دارند. سعید فارس کزاس، یکی از قربانیان حمله در قطار می گوید: «اینجا خیلی ترسناک است.» سعید کزاس حق پناهندگی در آلمان را گرفته، اما در حال حاضر به فکر رفتن به ترکیه است. محمد الخداری از اتومبیلی صحبت می کند که نزدیکش کنار کشیده و قبل از اینکه او پا به فرار بگذارد، مردان درون اتومبیل برای ضرب و شتم او آماده می شدند. او می گوید که بعد از ساعت 6عصر از بیرون رفتن اجتناب کرده و اضافه می کند: «من آنقدر مضطرب هستم که دچار بیماری معده شده ام.»
در زاکسن، شمار جرائم افراطی از جمله حمله به پناهجویان و آتش زدن خانه های شان در مقایسه با 235 مورد در سال 2014، سه برابر شده و به 784 فقره رسیده است. کزاس و الخداری هر دو در فرایتال، صحنه تظاهرات سال گذشته علیه مهاجران، اقامت دارند. این ناحیه به دو گروه نئونازی مرتبط است که در سال گذشته برنامه ریزی کرده بودند به پناهجویان حمله کنند، اما برنامه های شان توسط نیروهای امنیتی خنثی شد. دولت آلمان در گزارشی که ماه پیش درباره ربع قرن گذشته منتشر کرد، هشدار داد که بیگانه ستیزی و افراط گرایی های جناح راست، صلح را در آلمان شرقی تهدید می کند.
سعید الخداری معتقد است: «ایالت های شرقی برای پناهجویان جای بدی هستند. در آنجا پیدا کردن آپارتمان سخت است. شغل وجود ندارد و نمی شود با محلی ها ارتباط برقرار کرد.»
سطح تازه ای از نفرت
رسیدن 890 هزار پناهجو در سال گذشته، عمیقا آلمان را قطب بندی کرده و به بدگمانی در برابر تازه واردین به خصوص در ایالات شرقی مانند زاکسن دامن زده است. انریکو شوارتز، کسی که یک انجمن را در فرایتال اداره و به خزاس و الخداری کمک می کند، می گوید «نژادپرستی نهفته و افراط گرایی جناح راست، همیشه در جامعه آلمان وجود داشته است، اما در این برهه، این رفتارها بی پرواتر شده است.»
افراط گراهای دست راستی، هراسان از سرمایه گذاری این گونه استدلال می کنند که «آنها دارند شغل ها را می گیرند یا هزینه بیمه های بهداشت و درمان را بالا می برند.» و مرزها دارد به تدریج بین افرادی که عمدا به نفرت دامن می زنند و آنهایی که فقط به سادگی نگران آینده شان هستند، محو می شود.
یک کشیش می گوید برخی مردم مهاجر ها را به چشم یک تغییر ناخواسته دیگر که زندگی شان را تحت تاثیر قرار می دهد، می بینند.
مارک لالوند یکی از داوطلبان کمک به پناهجویان می گوید شبکه های اجتماعی نیز در «سطح جدیدی» به ابراز نفرت نسبت به خارجی ها دامن زده اند. او گفت: «تا پیش از این انفجارهای رسانه های اجتماعی، مردم شاید نژادپرست بودند، اما آن را برای خودشان نگه می داشتند، ولی حالا می بینند که تنها نیستند.»
کسی نیست که با او حرف بزنند
لالوند در یک روستای کوچک که تا قبل از فوریه افراد کمی نام آن را شنیده بودند به صورت هفتگی به کمک رسانی مشغول است. اما «کلاشنیتز» بعد از اینکه یک اتوبوس حامل پناهجویان توسط جمعی از مهاجمان مورد حمله قرار گرفت، شهرت بدی به دست آورد. سعدیه عزیز، پناهجوی افغان می گوید «آنها فریاد می کشیدند ما شما را می کشیم. آنها مست بودند. ما خیلی ترسیده بودیم.» شش ماه بعد، هنوز بیش از 20پناهجو در آن روستا زندگی می کنند و از انزوا شکایت دارند. اغلب محلی ها فاصله خود را با آنها حفظ کرده و فقط آلمانی صحبت می کنند. مجدی خاتون، پناهجوی لبنانی می گوید: «کسی برای حرف زدن نیست.»
به هر حال برخی تلاش کرده اند با این وضعیت کنار بیایند. پسر 15 ساله خاتون می گوید که همکلاسی هایش در تکالیف مدرسه به او کمک می کنند و هنگامی که آلمانی حرف زدن معلم برای او زیادی سریع است، جزوه های شان را به او می دهند تا رونویسی کند. او گفت «مردم اینجا نازی نیستند» و رفت تا با یک زوج مسن آلمانی احوال پرسی کند. زنی که خودش را مادربزرگ آلمانی او می نامید، گفت «از مارمالاد خوشت آمد؟ من برایت کمی کیک هم آورده ام.»
لالوند اعتراف می کند اینکه چنین تلاش هایی غالبا زیر سایه اسلام هراسی پوشیده می ماند، دلسرد کننده است و اضافه می کند: «اما من هنگامی که درباره حمله جدید شنیدم، بیشتر انگیزه گرفتم، زیرا این یعنی ما کارهای بیشتری برای انجام داریم و حالا وقت شانه خالی کردن نیست.»