مدیریت فناوری مدتی است که در ایران جایگاه خودش را باز کرده و در شرکتهای صنعتی اهمیت ویژهای پیدا کرده است. در ایران مانند دیگر کشورها ابتدا این بحث در حوزه دفاعی و دیپلماسی وارد شد و پس از آنکه خروجیهای قوی در این حوزه ایجاد کرد، توانست وارد بحثهای صنعتی شود. هرچند ایران به دلیل صنایع انحصاری در بسیاری از حوزهها خود را ملزم به استفاده از این مدیریت نمیداند، اما در حوزه بینالملل و با تغییر شرایط خواه ناخواه ناچار به توجه به مدیریت تکنولوژی خواهد شد. در این رابطه با روحاله غدیری، دبیر انجمن فناوری گفتوگویی داشتیم که در پیش رو دارید. . . . .
مدیریت فناوری با چه هدفی تعریف شد و انجمن فناوری چگونه در توسعه آن نقش ایفا میکند؟
در دهه 80 امریکا با این بحث رو به رو بود که در صنعت و بنگاهداری در حال واگذاری عرصه رقابت به ژاپنیها و رقیبان نوظهور است. از این رو بهعنوان راه چاره، مقوله مدیریت و مهندسی فناوری مطرح شد. آنها احساس کردند با تکنولوژی و مدیریت آن میتوانند در عرصه رقابتی ضعف و عقب افتادگی خود را جبران کنند.
در ایران نیز مدیریت فناوری از دو وجه عمده نمود پیدا کرد: یکی وجه سیاستگذاری که در سطوح کشور، دولت، وزارتخانهها و سازمانهایی که نهادهای سیاستگذار هستند مانند معاونت علمی، وزارت علوم، مجمع تشخیص، شوراهای انقلاب فرهنگی، شورای عکس و از این قبیل سازمانها انجام میشود و دیگری بنگاههایی که بیشتر با فناوری درگیر و مانوس هستند و در واقع محل خلق و توسعه آن هستند. مدیریت فناوری تلاش دارد تا برای هر دو دسته حرفی برای گفتن داشته باشد. متاسفانه کشور ما بیشتر به سمت سیاستگذاری کشیده شده و در بعد دولتی به آن پرداخته شده است. هدف انجمن این است که مدیریت فناوری را وارد بعد بنگاهی کرده و فناوریهای روز دنیا را از خارج وارد کند.
در کل مدیریت فناوری چیست و چه خروجی از این مدیریت میتوان انتظار داشت؟
مدیریت فناوری شامل موضوعات بسیاری میشود. از دیدگاه سطوح بنگاهی، کسب فناوری میتواند درونزا و داخل بنگاه تولید و توسعه یابد، یا برونزا باشد و از خارج یا بنگاه دیگری وارد شود. انتقال فناوری به مباحث متعددی مانند تحقیق و توسعه، ماهیت فناوریها، تغییرات آن، در آینده به چه سمتی خواهند رفت؛ ارزیابی تاثیرات زیست محیطی، تاثیرات اجتماعی یک فناوری یا ارزیابی توانمندی فناوری میپردازد. همچنین از دیگر مباحث مدیریت فناوری میتوان به ارزیابی حفظ و نگهداری از فناوری اشاره کرد که طی آن اگر رقیب شما فناوری شما را کپی، جابه جا یا طرحهایی بر آن اضافه کند یا فناوری را ارتقا دهد چه رویهای را باید در پیش گرفت.
در سطح سیاستگذاری و دولتمردان، مدیریت فناوری در ارتباط با نظامها و نهادهایی که بتوانند به توسعه فناوری در یک صنعت یا در کل کشور، کمک کنند مباحث متعددی دارد. مباحثی چون پردازش و توسعه منابع انسانی، شکلدهی نهادهایی که بتوانند از نهادهای فناورانه حمایت مالی کنند. اینها نمونههایی از مباحث در سطح کلان ملی است. سیاستگذار میخواهد به توسعه و رشد فناوری درون بنگاهها کمک کند و سیاستی را اتخاذ کند تا بنگاه بتواند فناوری مناسبی را توسعه دهد و با دیگر بنگاهها رقابت کند و موفق به خلق ثروت یا افزایش دارایی شود.
خلق ارزش افزوده و در نهایت تولید فناوری در سازمان از اهداف مدیریت دانش نیز محسوب میشود، وجه تمایز مدیریت دانش و مدیریت فناوری کجاست؟
مدیریت دانش به بحث دانش درون سازمانی میپردازد. تفاوت ظریفی بین مدیریت دانش و مدیریت تکنولوژی وجود دارد. دانش الزاما تکنولوژی را به همراه نمیآورد؛
اما تکنولوژی، دانش و سطحی فراتر از توانمندی دانش را هم به همراه خود دارد و به مستند کردن انواع اطلاعات و سازماندهی آنها و به دست آوردن اطلاعاتی که نزد افراد موجود است بهعنوان دانش ضمنی یا فردی و در واقع رمز گشایی و انتقال راحت دانش میپردازد. بخشهایی از مدیریت فناوری به دانش فنی میپردازد.
من نیاز به مدیریت فناوری را فراتر از مدیریت دانش میبینم. بخشی از مدیریت فناوری مربوط به مدیریت دانش است و باید پیگیری شود، ولی دیگر بخشهای مدیریت فناوری گسترده هستند و شامل موضوعات و قلمروهای جدیدی میشوند.
در این میان بحث شرکتهای دانش بنیان بحث روز است. بسیاری شرکتهای دانش بنیان را قائم به مدیریت دانش و برخی وابسته به رشد فناوری میدانند. . . تعریف شما از شرکتهای دانش بنیان چیست؟
بحث شرکتهای دانش بنیان بحث روز کشور است، اما مشکلی که در این میان وجود دارد ما در پروژهای که کاملا به بهرهگیری از تجربه تکیه دارد، از تجربه جهانیان استفاده نکردهایم.
تجربههایی در مورد دانش و تکنولوژی منبع و پایهای وجود دارد که اگر از این تجربهها استفاده کنیم، میتوانیم نگاهی واقعگرایانهتر به شرکتهای دانش بنیان داشته باشیم. کشور ما در این حوزه به دانش بینالمللی نیازمند است. فقط با حمایت مالی نمیتوانیم شرکتهای دانش بنیان داشته باشیم و به حمایتهای بسیار بیشتری نیاز است که بخشی از آن حمایت مالی است.
درباره کافی نبودن حمایت مالی صحبت کردید، در همین زمینه طرحی در دست بررسی است که شرکتهای دانش بنیان مبلغی معادل 300 میلیون تومان وام دریافت میکنند. به نظر شما این حمایت مالی با چنین مبلغی سبب رشد فناوری در سازمان میشود؟
این تصمیم در مورد بنگاههای دانش بنیان گرفته شده و ارادهای مبنی بر اینکه بنگاهها را دانش بنیان کنند وجود ندارد. اما شرکتهای دانش بنیان بیش از حمایت مالی، نیاز دارند تا قانونهای جدیدی تصویب و قانونهای دست و پاگیر حذف شوند. بهعنوان نمونه قانونی که در دهه 80 امریکا به تصویب رسیداز آن جمله است.
پیش از این قانون، مالکیت و حقوق یک تکنولوژی که با سرمایه دولتی توسعه مییافت، متعلق به دولت بود. پس از تصویب این قانون مالکیت و حقوق چنین تکنولوژیهایی به همان مجموعهای که تکنولوژی را توسعه داده تعلق گرفت و این تحول بسیار بزرگی بود. در کشور ما چنین قانونی وجود ندارد و نیاز به تصویب آن و قانونهای مشابه است.
همین نکته نشان میدهد ما به تجربههای بینالمللی نیاز داریم، زیرا نمیتوانیم چرخ را از اول اختراع کنیم. باید از تجربههای دیگران استفاده کنیم تا حداکثر منافع را بتوانیم کسب کنیم. قطعا کارهایی انجام شده ولی لازم به کارهای بیشتر است. درصد بالایی از نیروهای بنگاههای دانش بنیان مدرک فوق لیسانس و دکتری دارندو با استفاده از دانش روز در حوزههای Hi-Tec (فناوری برتر) فعالیت میکنند.
آنها ابتدا این حوزهها را شناسایی میکرده و سپس تقویت میکنند. نقدهایی هم به اینگونه فعالیتها میشود چرا که اعتقاد براین است Medium-Tec و Low-Tecها هنوز جای رشد دارند. مثالی که دوستان میزنند شرکت ایران خودرو است که از سرمایه و فروش بالایی برخوردار است.
آنها معتقدند اگر 12 هزار شرکت دانش بنیان تاسیس کنیم و هرکدام یک میلیارد تولید داشته باشند، تازه به ایران خودرو میرسند که Medium-Tec است. شاید اگر روی Medium-Tec فعالیت کنیم بهتر باشد.
با این تفاسیر میتوان وفاق خوبی میان مدیریت دانش و تکنولوژی در سازمان تعریف کرد، چگونه این دو در کنار هم میتوانند سبب رشد سازمانی شوند؟
تکنولوژی تنها نتیجه مدیریت دانش نیست.شاید اگر شما دانش خود را به اشتراک بگذارید و الزامات تولید فناوری را هم در نظر بگیرید، بتوانید فناوری کسب کنید، اما اگر تنها دانش را به اشتراک بگذارید به فناوری دست نخواهید یافت وشاید سازو کارهایی در سازمان طراحی نشده تا افراد از آن دانش بتوانند استفاده کنند. اگر بحث فناوری اهمیت داشته باشد و به کارکردهای مدیریت فناوری در سازمان بها داده شود که شامل سه سطح چیستی، چگونگی و چرایی که بحثهای دانشی و علمی هستند؛ باید از مدیریت دانش هم استفاده کنند.
بخشی از دانش در عمل به فناوری تبدیل شده است و بخشی هم دانش علمی است که هنوز به آن حوزه نزدیک نشدهایم. مدیریت فناوری شامل ویژگیهایی فراتر از مدیریت دانش است. وقتی سخن از روشهای انتقال فناوری به میان میآید در آن روش دستیابی به منبع اطلاعات و دانش علمی هم مورد توجه قرار میگیرد.
اگر سازمانی از مدیریت فناوری بیبهره باشد با چه مشکلاتی در حوزه رقابت مواجه میشود و در صورتیکه از مدیریت فناوری استفاده کند از چه مزیتهای رقابتی برخوردار خواهد شد؟
بستگی به صنعت و فضای رقابتی در هر صنعت دارد. بهعنوان مثال در صنعت گوشی هوشمند، فضای رقابتی شدید است و هریک از بنگاهها تلاش میکنند تا به فناوری پیشرفتهتری دست یابند تا رقیب را از صحنه بیرون برانند. بستگی به فضای رقابت در صنایع مختلف دارد. به نظر من فناوری در دنیای رقابتی امروز در کسبوکار حرف نخست را میزند، ولی شدت تاثیر فناوری در صنایع مختلف با توجه بهشدت رقابتی بودن آن متفاوت است. بهعنوان مثال شرکت اپل در زمینه گوشیهای هوشمند تلاش کرد تا تکنولوژی خاص خود را ارائه کند و تکنولوژی گوشی لمسی خود را بهشدت ارتقا داد و در این حوزه بیرقیب است.
تکنولوژی لمسی تلفن همراه سامسونگ بسیار ضعیفتر از تکنولوژی شرکت اپل است و زمانی که سامسونگ سعی داشت از تکنولوژی اپل کپی برداری کند، شرکت اپل شکایت کرد، زیرا این فناوری جزئی از داراییها فکری و فناوری این شرکت محسوب میشود که بحثهای مفصلی در مورد مالکیت فکری و فناوری وجود دارد و این گونه مالکیتها را میتوان ثبت کرد تا اگر شرکتی کپیبرداری کرد، به توان از آن شرکت شکایت کرد و خسارت گرفت. در صنایعی با تکنولوژی پایینتر مثل صنعت خودرو، صنعت سیمان و آجرسازی از تکنولوژیهای قدیمی لیسانس شده استفاده میکنند که قابل دسترس است و در اینگونه تکنولوژیها تغییر و تحول زیادی رخ نخواهد داد مگر اینکه حوزههای نوظهور در آنها تغییر و تحول اساسی ایجاد کنند.
یکی از مشکلات ما در ایران بحث انحصارگرایی است که سبب شده در برخی صنایع تغییر و پیشرفت چندانی را شاهد نباشیم. مدیریت فناوری در این گونه صنایع چه تغییرات و پیشرفتی میتواند ایجاد کند؟
انحصارگرایی یکی از مزیتهای رقابتی برای بنگاهها است. زمانی که بنگاهی از مزیت انحصارگرایی برخوردار است لزومی برای رقابت ندارد. مانند شرکت ایران خودرو که بازار انحصاری خود را داراست و رقیب جدی ندارد یا فناوری نفت. این گونه بنگاهها دید خود را محدود به بازار داخل کردهاند و بازار بینالمللی را در نظر نمیگیرند، زیرا در بازار بینالملل ناچار به رقابت هستند. فناوری تغییری در این بنگاهها نمیتواند ایجاد کند. باید فضا شکل بگیرد و در عرصه رقابتی چند بازیگر حضور داشته باشند.
مثلا خودروهای لوکس دنیا آلمانی هستند، مثل پورشه، مرسدس بنز، فورد، BMW، فولکس واگن که این شرکتها دارای انحصار چند جانبه هستند و با هم رقابت میکنند و بسترهای رشد برایشان فراهم بوده و تکنولوژی خود را ارتقا دادند. در ژاپن هم شرایط رشد برای بنگاهها فراهم بوده و بازار تنها منحصر به هوندا، نیسان و تویوتا نبوده و خود را محدود به بازار ژاپن نکردند و در عرصه بینالملل به رقابت پرداختند. فناوری در فضای رقابتی میتواند به بنگاهها کمک کند. در فضای انحصاری ضرورتی برای ارتقای فناوری و دیدگاه بلندمدت وجود ندارد.
با توجه به شرایط خاص ایران، مدیریت فناوری در چه عرصهای میتواند فعالیت کند و موفق به دستاوردهای مثبت در سازمانها شود؟ به زبان دیگر خروجی مدیریت فناوری در سازمان چیست؟
برای شرکتهایی که بازارهای بینالمللی دارند بسیار مهم است که برخی فناوریها را نهادینه کرده باشند و بتوانند آنها را توسعه دهند. هر فناوری یا از جایی وارد شده یا همکاری فناورانه با شرکای خارجی وجود داشته و شرکتها موفق به توسعه آنها شدهاند. مثلا شرکت رویان توانسته فناوری را نهادینه کند و آنرا توسعه دهد و همکاریهای بینالمللی در حوزه ژنتیک و تکنولوژی دارد و کنفرانس بینالمللی برگزار میکند و دیگر بنگاهها در آن دستاوردهای خود را ارائه میکنند.
فعالان فناوری در ایران را میتوان به چند واحه تشبیه کرد که تنها آبادی کوچکی در آن خوب عمل کرده، ولی فضا برای ایجاد واحدهای بیشتر مهیا نیست. اگر در ایران کسی نتواند ایده خود را به مرحله اجرا برساند به امریکا مهاجرت میکند و به دلیل فضای نرمی که در آنجا وجود دارد میتواند در آن کشور پروژه خود را اجرا کند و با توسعه آن به سود برسد. از این گونه مثالها در ایران فراوان داریم؛ اشخاصی که در ایران نتوانستند ایده خود را در حوزههای IT و ITT به مرحله اجرا برسانند، در کشوری مانند کانادا در مدت چهار، پنج سال، این ایده را عملی کردند.
پس تنها در فضای رقابتی است که مدیریت فناوری در ایران ارتقا مییابد و باید ایران از فضای انحصاری فاصله بگیرد و به فضای رقابتی نزدیک شود؟
اگر فضا رقابتی شود، صنایع ناچار به استفاده از فناوری و توجه به مدیریت دانش و مدیریت فناوری میشوند. صنایع ناچار میشوند که شایسته سالار باشند و تبدیل به برند شوند، شرکتهای کوچک و ضعیف از گردونه رقابت خارج شوند و با الحاق به شرکتها دیگر تبدیل به شرکتهای بزرگتر شوند تا قادر به رقابت باشند. چند سالی است که موضوع کنفرانسهای انجمن ما، بنگاههای بزرگ و شبکههایی که با آنها همکاری میکنند، است. زیرا بنگاههای بزرگ میتوانند به پیشرفت یک کشور کمک کنند. بنگاههای بزرگ شامل مجموعهای از بنگاههای کوچک و متوسط در حوزههای تامینکننده فناوری و دانش هستند که هدایتگر آن هاست.
بهعنوان مثال در آلمان یا امریکا در حدود 10 بنگاه بزرگ وجود دارد. در کره جنوبی هیوندای و سامسونگ و ال جی هستند که این قبیل بنگاهها سبب پیشرفت کشورشان شدهاند. در ایران آن را بنگاه مادر تخصصی و در غرب آن راهلدینگ مینامند.
در انتها آنچه در این سالها خروجی مدیریت تکنولوژی در ایران بوده به نظر میرسد که بیشتر در زمینه دیپلماسی و تسلیحات نظامی باشد، این رویه را چطور ارزیابی میکنید؟
حوزه دفاعی بسیار مهم است و تلاش میشود تا از پیشرفتهترین فناوریها در آن استفاده شود. در امریکا هم بسیاری از فناوریها در بخش دفاعی تغییر میکند، سپس به بخشهای تجارتی و اقتصادی وارد میشود. این روند مناسبی است که ایران به آن وارد شده است.