50 سال است که وارد این صنعت شده است. لحن حزینی دارد. میگوید توان حرف زدن ندارم. ناامید و سرگردان ماندهام. ما را چلاندهاند و سیمخاردار دورمان پیچاندهاند و در حال حاضر از جیب میخوریم. با زبان بیزبانی به ما میگویند تعطیل کنید. آخرین جملهاش این است: ما سوختیم. آقایروشندل، مدیرعامل برند روشن، این جمله را که میگوید، شماره کارخانه را میدهد که با شریک و همکارش صحبت کنم.
همکار و شریکش مهندس محمدحسن نوری است که تحصیلکرده آلمان است و به قول خودش با گردآوری دانش فنی از آلمان در دوران سازندگی وارد ایران میشود تا در عرصه تولید فعالیت کند، میگوید در کنار آقای روشندل شروع به کار کردیم تا یخچال تولید کنیم. در واقع در آندوران و با توجه به اهمیتی که بخش تولید داشت و قرار بر سازندگی بود، بیش از 260واحد و کارخانه تولیدی در این زمینه ایجاد شد که البته این شیوع کارخانههای تولیدی هم تقریبا بیحساب و کتاب بود و بعدها ریزش شدیدی داشت.
به هر حال از همان شروعکار، کارشکنیها هم شروع شد. واحد تولیدی هنوز جان نگرفته بود که برگههای اداری برای انواع پرداختها سرازیر شد. این فعال بازار ادامه میدهد: ما در بازار کشورهایی چون عراق و روسیه فعال بودیم و بازار سایر کشورها را از دست دادهایم.
وی به خاطره جالبی هم اشاره میکند که مربوط به سال 52 است که در نمایشگاهی شرکت کرده بود. میگوید: در آن نمایشگاه در غرفه ترکیه تنها یک قلک تلفن آلسارا بود و یک شیشه مربای شاهبلوط و الان ببینید ترکیه در امر تولید تا کجا پیش رفته است.
وی زمان دقیق برگشتن ورق بختواقبال تولید را دوره دولت دهم میداند. تا جایی که کارخانه روشن با داشتن 120نیرو در روز با چهارساعت اضافهکاری و 90نیرو در شب، چنان تحلیل رفته است که تعداد نیروهایش به طور کلی به پنج نفر رسیده است. این کارخانه که دو واحد تولید قطعات و تولید یخچال داشته و هر روز بیش از 150یخچال تولید میکرده است، در حال حاضر هر هفته 50عدد یخچال هم تولید نمیکند.
نوری همچنین اشارهای دارد به بستهشدن دروازههای اقتصادهای پیشرفته به روی اقتصاد ایران و واردات مواد بیکیفیت چینی که موجب شده کیفیت کالاها روز به روز تحلیل برود: مثلا موادفسفاته از چین وارد شده و درست عمل نکرده و همین امر موجب شده ضایعات زیادی روی دست تولیدکننده باقی بماند.
مثلا بیش از 250 دستگاه یخچال در دورههای ماهانه یا ششماهه ضایعات داریم، چون مواد اولیه باکیفیت برای ساختشان به کار نرفته است. نوری در ادامه به مسئله قیمتگذاری یخچالها از طریق صنفی هم اشاره میکند و از آن بهعنوان اهرمی نابودگر یاد میکند.
میگوید: اینکه یخچال را مشمول قیمت کردهاند موجب رکود هر چه بیشتر این حوزه شده، زیرا اقتصاد باید شناور باشد و کالا در گردش باشد تا چرخ تولید بچرخد و منحصر کردن قیمتها و ثابتکردنشان بدون توجه به افزایش سایر هزینهها، تنها نابودی تولید را به همراه دارد اما در آن سالها رئیسجمهوری وقت میگفت: تولیدکننده 12سال خورده، دو سال هم بالا بیاورد! نوری در ادامه اضافه میکند: این برخورد با تولیدکننده تنها در ایران رایج است.
چنانچه وقتی در آلمان بودم برای تولیدکننده و صاحب کارخانهای که من در آن فعالیت میکردم، احترام نظامی قائل بودند و به اصطلاح پا میچسباندند! مدیرعامل کارخانه توضیح میداد که چون ما با هر نفر که مشغول به کار میکنیم یک نفر از بیکاران کم میکنیم و در واقع یک نفر را از خلافکارشدن بازمیداریم، ما را بهعنوان افسر ارشد امنیتی میشناسند.
وی ادامه میدهد: در 24سالگی از آلمان به ایران آمدم و سرمایهگذاری کردم و بیش از 8هزار متر کارخانه و بیش از 3هزار متر سوله و میلیونها تومان برای خرید تجهیزات هزینه کردم اما نه تنها نتیجهای نداشته، بلکه کارخانه رو به تعطیلی رفته و الان 5درصد انرژی سابق را هم ندارم. در آن زمان مهمترین سرمایهام را دانش فنیام میدانستم و دلخوش به آینده بودم. آیندهای که همین امروز است و رنگش بیشتر به تاریکی میگراید.
وی همچنین اضافه میکند: تولیدکننده، آدمی ملی و میهن دوست است. زمین و سوله و تجهیزات را نمیتوان به کانادا و آمریکا برد، او آمده تولید کند و در بازار بماند. اما شرایط به نوعی رقم خورده که دیگر چیزی برایمان نمانده است و با این شرایط من توصیه نمیکنم کسی سرمایهاش را وارد این بازار کند.