این سوال بسیار مهمی است که باید پاسخش را یافت، اینکه جایگاه تلویزیون در دنیای معاصر کجاست؟ در دنیایی که در حال حاضر بیش از 3 میلیارد انسانِ آنلاین زندگی میکند تلویزیون چه نقشی میتواند داشته باشد؟ آیا باید همچنان به یک رسانه یکسویه که مخاطبان را محکوم به شنیدن و دیدن میکند بسنده کرد یا اینکه انسانها تصمیم گرفتهاند این رسانه را که سالها امپراتوری کرده کنار بگذارند و با رسانهای که به آنها نیز حق صحبت کردن بدهد روبهرو شوند؟
من فکر میکنم دنیای امروز باید کمکم بپذیرد که این تلویزیون نیست که میتواند یکهتاز میدان باشد و افکار مردمان جهان را به سمت خود جلب کند، بلکه شبکههای مجازی هستند که سرنوشتساز میشوند.
دنیای امروز باید بپذیرد که کمی خود را آنطرفتر بکشد و جایی برای شبکههای مجازی باز کند؛ در غیراین صورت این مهمان ناخوانده تمام جا را به خود اختصاص خواهد داد. در حال حاضر به جرأت میتوان گفت هیچ رسانهای به اندازه شبکههای مجازی روی انسانها ضریب نفوذ ندارد؛ نفوذی که در کسری از ساعت میتواند بمب خبری را به همه جا منتشر کند. با این تفاوت که وقتی خبری منتشر میشود بهطور وحشتناکی اخبار جهش پیدا میکنند و دیوانهوار به همهجا نفوذ میکنند و هیچ مهاری برای آن نیست. در این میان مدیران تبلیغات نیز باید بپذیرند که رسانهای جدید به رسانههای دیگر اضافه شده که البته در دسترستر و قابلیتهای نامحدودتری نسبت به سایر رسانهها دارد. بنابراین حتما در تعریف و سبک تبلیغاتی خود باید تجدیدنظر کرد.
در حال حاضر نیمی از مردم کره خاکی از موبایل استفاده میکنند و بنا به آخرین گزارشها در سال 2014، 23درصد به استفادهکنندگان از گجتها و اپلیکیشنهای مختلف اضافه شده؛ این رشد فزاینده در حالی رخ میدهد که بنا به آخرین گزارشها بیش از 90 درصد علم تولید شده در جهان مربوط به دو سال گذشته است و این نشان از آن دارد که دنیای امروز با چه سرعت خیرهکنندهای در حال حرکت است. در این میان حرکت لاکپشتی شرکتهای تبلیغاتی برای تصاحب بیشتر این بازار واقعا جای تعجب دارد همچنین چرا شرکتهای تبلیغاتی تلاشی برای اینکه بتوانند عرصه فضای مجازی را برای معرفی کالاهای خود اختصاص دهند انجام نمیدهند؟
شاید پاسخ ساده باشد، اما من فکر میکنم موضوع فقط فناوریهای روز نیست؛ چرا که میدانیم به لحاظ نرمافزاری تواناییهای لازم در این زمینه وجود دارد؛ بلکه عامل تاثیرگذار در این زمینه باورهای عمومی شرکتهای تولیدکننده است که موجب شده صنعت تبلیغات در فضاهای مجازی جایی برای عرضه اندام نداشته باشد. در این مقوله نیز باز من مدیران تبلیغات را مقصر میدانم چرا که این مدیران هستند که ضرورت توجه ویژه به فضاهای مجازی را برای مشتریان به وجود نمیآورند.
آخرین آمارها حکایت از آن دارند بیش از 40 میلیون ایرانی از اینترنت استفاده میکنند که به پنج روش وارد این فضای مجازی میشوند و در این میان سهم اتصال به اینترنت با GPRS موبایل بیش از همه است. آمار نشان میدهد که 15 میلیون ایرانی از طریق موبایل خود به اینترنت وصل میشوند و این یعنی همان مخاطبانی که شرکتهای تبلیغاتی باید کالای خود را به آنها معرفی کنند. اما جای سوال اینجاست که چرا سهم تبلیغات در این محدوده پایین است و چرا شرکتهای تبلیغاتی تمایلی برای حرکت به این بازار ندارند؟ البته باید یادآور شوم، هستند شرکتهایی که در این زمینه فعالیتهای تجاری را آغاز کردهاند اما مراد من از طرح این موضوع حضور جدی شرکتهای تبلیغاتی و تشویق صاحبان کالا برای ورود به این عرصه است. مثلا بنا بر گزارش مجله اکونومیست یک شرکت خدماتی و فروش کالا در ایران که در اینترنت فعالیت میکند در حال حاضر سرمایهای 150 میلیون دلاری برای خود بهدست آورده؛ در روزنامه واشنگتن پست در ادامه در گزارشی دیگر اضافه کرده است که این شرکت روزانه 3هزار درخواست خرید داشته است. گرچه این مبالغ در مقابل مبالغ نجومی که در حال حاضر شرکتهای بزرگ جهانی کسب میکنند بسیار ناچیز است اما در هر حال نمیتوان این در آمدها را هم نادیده گرفت.
با این اوصاف اگر تمام این اطلاعات را کنار هم قرار دهیم فکر میکنم مدیران تبلیغات باید بهطور جدی برای یک خانه تکانی و انتقال به فضای مجازی اقدام کنند، در غیراینصورت بازنده خواهند بود. آنچه در این مهم نقش تعیینکنندهای دارد خلاقیت برای حضور است و چنانچه شرکتهای تبلیغاتی خلاقانه پا به این عرصه نگذارند قطعا دیده نخواهند شد.