«بازی تاج و تخت»؛ این روزها نام این سریال پرطرفدار بسیار شنیده میشود. توصیف عاشقانش از جذابیت و رویایی بودنش شنیدنی است. در این سریال که تازگیها فصل پنجم آن به بازار آمده هفت خانواده اشرافی حضور دارند که بر سر کنترل سرزمین افسانهای وستروس با یکدیگر جدال میکنند . برای دیده شدن این کارزار شبکه تلویزیونی اچ بیاو تبلیغات گستردهای انجام داده و به موفقیتهای خیرهکنندهای در سراسر دنیا رسیده است. این تازه غیر از گفت و شنودهای نابی است که بین شخصیتهای سریال وجود دارد و بهشدت بوی بازاریابی از آن به مشام میخورد. خلاصه که بازی تاج و تخت هم برای فراگیری درسهای تبلیغاتی خوب است و هم به درد کسانی میخورد که به دنبال بازاریابی حرفهای هستند.
آنچه پیشروی شماست، اول از حرفهای بازاریابانه شخصیتهای بازی تاج و تخت و درسی که از آنها آموخته میشود، گذر میکند و سپس نگاهی میاندازد به بودجه مصرف شده برای دیده شدن بازی تاج و تخت؛ بودجهای که صفرهایش زیاد بود و به همان اندازه هم موفقیت کسب کرد.
دیالوگهایی با طعم بازاریابی
دیالوگ: «ذهن نیازمند کتاب است همانطور که شمشیر نیازمند وسیلهای برای تیز شدن، البته اگر میخواهد همیشه برنده و تیز بماند.» تایرون لانیستر
شخصیت تایرون که به خاطر توسریخوریهای زیادش محبوب بینندگان سریال شده، به این راز بزرگ پی میبرد که دانش همان قدرت است. او در پی این کشف تلاش میکند تا آنچه در قد و قامت و قدرت ندارد، با شخصیت و بذلهگویی هایش بهدست آورد. اگر برند شما از پیشروان و رهبران برندها نیست، دلیل لازم و کافی دارید تا خود را به تازهترین اطلاعات مجهز کنید. این ساز و برگ باید در همه زمینهها از جمله درباره مشتریها، راجعبه رقبا و در حوزه صنعتی که فعالیت میکنید، باشد.
دیالوگ: «هرگز فراموش نکن که کی هستی، چون قطعا دنیا یادش نمیرود. این را نقطه قوت خودت قرار بده تا هرگز نقطه ضعفت نشود. از این نقطه قوت مثل یک زره استفاده کن تا هرگز آسیبی از این بابت نبینی.» تایرون لنیستر
تایرون با این حرف اهمیت شناخت نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها را یادمان میآورد. تنها در صورت شناخت دقیق از چهار وجهی بالا میتوان به حفظ و حراست از کسبوکار در برابر دیگران و مبارزه برای دستیابی به برتری در کارزار اعتبار نام تجاری امیدوار بود.
دیالوگ: «آیا یک مرد میتواند وقتی که ترسیده همچنان شجاع باشد؟» برن استارک
«فقط همین جاست که یک مرد میتواند شجاعتش را نشان دهد.» ند استارک
این پرسش و پاسخ به یادماندنی و پرمغز میان این پدر و پسر اصلا خود کلید طلایی در کسبوکار و بازاریابی است. کاملا طبیعی است که از ناشناختهها، سرمایهگذاری تازه یا حضور در یک کمپین جدید بترسید، اما نباید اجاره دهید ترسی که جلوی راهتان سبز شده، مانع برداشتن گامهای مهم و ضروری شود. ریسک را به جان بخرید، اگرچه گران، اما پیش از آن حساب و کتابش را انجام دهید.
دیالوگ: «بعضی زخمهای کهنه هرگز خوب نمیشوند و با کوچکترین حرفی دوباره سر باز میکنند.» جورج آر آر مارتین
در اینکه زخمهای کهنه خوب که نمیشوند هیچ تازه با کوچکترین حرفی دوباره دردشان شروع میشود، کسی شکی ندارد. اما این واقعیت کدام درد بازاریابی را دوا میکند؟ پاسخ این است: مشتریهای عصبانی برمیگردند اما فقط به خاطر اینکه خرابتان کنند! آدمها تمایل دارند درباره تجربهای که از یک برند دارند نظر بدهند؛ حال این نظر میتواند عالی یا افتضاح باشد. درست مثل مشتریهای شاد و خندان که مهر تاییدی بر شایستگی یک برند هستند، مشتریهای ناراضی هم میآیند تا نارضایتی خود را از تجربههای ناخوشایند بیان کنند. در واقع آنها شمشیر بهدست آمادهاند تا کینهشان را نسبت به ناخوشیها نشان دهند. این روند هم ادامه دارد تا آنجا که آن اشتباه اصلاح شود. گفتن نمیخواهد که تجربههای بد خیلی سریعتر و راحتتر بر مخاطب اثر میگذارد. بنابراین خیلی ساده، مشتریهای خود را شاد و راضی نگاه دارید. در این مسیر به هیچوجه از قدرت شبکههای اجتماعی غافل نشوید و از اثرگذاری آنها در مسیر اعتمادسازی و بهبود خدمات دهی به مشتریها استفاده کنید.
دیالوگ: «سقوط، آغاز هر نبرد است.» جورج آر آر مارتین
اگرچه منظور نظر این دیالوگ یک اتفاق وحشتناک است و در بازی تاج و تخت بیشتر از هر جای دیگر، هر اتفاقی میتواند برای هر کسی بیفتد، اما همین اتفاق وحشتناک هم میتواند الهام بخش، آموزنده و آینه عبرت باشد. این حرف به ما میآموزد که پذیرش یا حتی بالاتر از آن، به آغوش کشیدن چالشها یا حتی شکستهای چغر و بد بدن! یعنی آموختن از گذشتهها و درس گرفتن از نادرستها و ناراستها.
دیالوگ: «چیزهایی که دوست داریم همیشه نابودکننده هستند.» جیور مورمونت
این جمله هم در دنیای واقعی و هم در رؤیا واقعیت دارد و باز توصیه اکید نویسنده را به یادمان میآورد که: «عزیزان خود را بکشید!»بعضی وقتها اسیر ایدهها و عادتهایی میشویم که کمتر از آنچه باید به ما عایدی میدهند. خیلی مهم است بیاموزیم بین زیادهروی و اثربخشی، دومی را انتخاب کنیم و به سمت و سوی بالاترها حرکت کنیم.
دیالوگ: «زمستان دارد میآید.» جورج آرآر مارتین
این دیالوگ یک جورهایی معادل ضربالمثل معروف «اون موقع که جیک جیک مستونت بود، فکر زمستونت بود؟» است. پرواضح است که آمدن زمستان در سریالی که 10 سال مداوم تابستان است، یک هشدار محسوب میشود. آمدن زمستان برای بازاریابها هم یک اخطار مهم به شمار میآید. شرکتها باید همواره آماده و مهیای رویارویی با مشکلات باشند. حتی اگر اوضاع کسبوکار خوب باشد، همواره باید فکر آمدن زمستان بود و با نقشه و استراتژی از آن استقبال کرد.
بودجههای میلیاردی، موفقیتهای سر به فلک کشیده
شبکه تلویزیون HBO آمریکا تولیدکننده و پخشکننده سریال بازی تاج و تخت است. این شبکه هزینههای گزافی را برای تولید این سریال پر شخصیت و پرخرج پرداخت کرده است. آنطور که گزارش شده، این شبکه تلویزیونی بهطور متوسط برای هر اپیزود این سریال بودجهای برابر با 6میلیون دلار را اختصاص داده است. برای فصل نخست این سریال بیش از 10 میلیون دلار هزینه شده است. این هزینهها و بودجههای میلیونی البته به موفقیت رسید، بهطوریکه حالا شبکه تلویزیونی HBO یکی از پولسازترین شبکههای تلویزیونی در جهان است. تنها قسمت پایانی فصل چهارم این سریال پرطرفدار در ژوئن 2014 حدود 40میلیون نفر بیننده داشت. با توجه به اینکه شبکه HBO یک شبکه اشتراکمحور است و تنها با مشترک شدن میتوان برنامههایش را دید، ارقام خود گویای این است که چقدر درآمد کسب کرده است. البته HBOها برای فروش بیشتر تنها به پخش تلویزیونی اکتفا نکردند و با فرستادن دی ویدیهای این مجموعه مردم بسیاری از جاهای جهان را به لذت دیدن این سریال رساندند. آنها همچنین با فروش وسایل و چیزهایی که مربوط به سریال بود، درآمدهای بزرگی کسب کردند.