در حال حاضر و در شرایطی که صنعت شیر با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکند، به نظر میرسد یکی از بهترین و اساسیترین راهحلها تغییر نوع نگرش مردم به این ماده غذایی و فرآوردههای آن است. در یادداشتهای پیشین به وفور از مزایا و خواص مصرف شیر در جامعه و تاثیر مثبتی که بر سلامتی انسانها دارد، صحبت کردهایم. حال قصد داریم در این نوشتار از زاویه دیگری به موضوع بنگریم و راهکارهای تبلیغات فرهنگی و اثرگذاری آن بر افزایش مصرف شیر را بررسی کنیم.
هماکنون حدود 8میلیون و 200هزار تن تولید سالانه شیر در ایران تخمین زده میشود. این در حالی است که سرانه مصرف در ایران یکسوم میانگین جهانی و حتی یک چهارم کشورهای پیشرفته است. بنابراین به ناچار با مازاد تولید مواجهیم. ناگفته نماند که تا همین چند سال پیش کشور ما یکی از واردکنندههای فرآوردههای لبنی بود و با پیشرفتها و سرمایهگذاریهای زحمتکشان این صنعت، واردات روندی معکوس به خود گرفت بهطوری که در حال حاضر توانایی صادرات محصولاتی از این دست را در اختیار داریم.
اما در این میان، برخوردهای نامشخصی که بازارهای بینالمللی نسبت به محصولات صادر شده از خود نشان میدهند و همینطور کاهش شدید قیمت برخی فرآوردهها نمیتواند اتکای مناسبی برای کنترل بازار داخلی باشد. بنابراین بهترین راه و معقولانهترین روش، افزایش مصرف داخلی خواهد بود؛ چیزی که بارها از آن بهعنوان یک سرمایهگذاری در حوزه سلامت یاد شده است.
شاید بسیاری از کسانی که فرآوردههای لبنی را از سفره خود حذف کردهاند، مشکلات مالی و ضعف اقتصادی را بهانه کنند. اگرچه این موضوع نمیتواند خسارتها و ضررهای مالی درمان را توجیه کند اما باید قبول کرد که قشری از جامعه چنین مشکلی را سالها تجربه میکنند. حال نخستین جرقهای که در ذهن ایجاد میشود بحث پرداخت یارانه به شیر و تامین بخشی از هزینههای تولید توسط دولت است تا این محصولات با قیمتی ارزانتر به دست مردم برسد. اما تجربه گذشته نشان میدهد که مسئولان در پرداخت یارانه به این بخش از صنعت، کاستیهایی داشتهاند و تقریبا نتوانستهاند از این امتحان سربلند بیرون بیایند. از طرفی با توجه به کاهش درآمدهای دولتی، چنین راهکاری منطقی به نظر نمیرسد.
اما راهکار دوم و معقولانهتری نیز وجود دارد و آن هم فرهنگسازی برای افزایش مصرف شیر و فرآوردههای آن در جامعه است. شاید بیان این جملهها در ظاهر آسان باشد ولی برای نهادینه کردن آن در بین مردم به سالها زمان نیاز است. باید اعتراف کنیم که کمی دیر به یاد تبلیغات افتادهایم؛ یعنی زمانی که سهم عظیمی از بودجه کشور صرف هزینههای درمانی میشود. اما میتوان بهنوعی برای آینده سرمایهگذاری کرد. اکنون رسانهها و مطبوعات نقشی بزرگ در نگرش مردم و رویکرد آنها نسبت به مسائل مختلف بازی میکنند. این نقش وقتی به رسانه ملی یا همان صدا و سیما میرسد، پررنگتر میشود. متاسفانه در برنامههای این رسانه جای اینگونه تبلیغات خالی است؛ تبلیغاتی که نه فقط یک برند خاص از لبنیات، بلکه ماهیت و خاصیت شیر را برای مردم معرفی کند و به اصل موضوع بپردازد. مدیرعامل اتحادیه سراسری دامداران ایران میگفت «دو سال پیش در جلسهای که با معاون پیشین صدا و سیما داشتم این بحث را عنوان کردم و از او خواستم برای افزایش مصرف شیر، برنامهسازی کند. اما وی در جواب گفت که اگر برای صنعت شیر این کار را انجام دهیم، صنایع دیگر مانند خرما هم از ما چنین توقعی خواهند داشت!»
پاسخ معاون پیشین صداوسیما در نوع خود جالب و البته ناراحت کننده است. گیریم که صنایع سودمند دیگری نیز از این رسانه ملی توقع تبلیغ (بخوانیدآگاهسازی) داشته باشند. خب مگر وظیفه صداوسیما چیزی بهجز این است؟ چه میشود اگر مردم را با خواص یک ماده غذایی مفید آشنا کنیم؛ آن هم بدون نام بردن از یک یا چند برند فعال در آن حوزه؟ برنامههای تلویزیونی میتوانند تاثیر شگرفی در ذهنیتها ایجاد کنند. فرض کنید مثلا در برنامه کودک مثل برنامه «عموپورنگ» مجری، کودکی را که شیر مصرف میکند مورد تشویق قرار داده و به کودکان بیاموزد که استفاده از این ماده غذایی میتواند در سلامت و بلندی قد افراد چه نقش مهمی داشته باشد. یا بهعنوان مثال، وقتی در سریالها خانواده برای صرف صبحانه دور هم جمع میشوند، لیوانهای شیر سر سفره آماده باشد تا این موضوع در اذهان عمومی به شکل یک امر واجب تلقی شود. شاید این صحنههای کوچک و پیش پا افتاده برای صداوسیما هزینهای نداشته باشد اما تاثیر آن در جامعه موجی ایجاد خواهد کرد که با یک تیر نه دو نشان، بلکه سه نشان را هدف میگیرد. اول، بحث ارتقای سلامت مردم به خودی خود حل میشود؛ دوم، مازاد تولید و کمبود نقدینگی دامداران حل شده و سوم، صنایع لبنی نیز از فشارهای وارد آمده خلاص خواهد شد.
متاسفانه رسانه ملی بیشتر به سمت تبلیغ کالاهایی تمایل دارد که اولا یک برند خاص را مطرح کند و ثانیا درآمد سازمان را افزایش دهد. نمونه آن را میتوان در تبلیغ انواع چیپس و پفک و غیره دید که بهصورت روزانه به خورد کودکان میدهند و آنها را با مصرف این محصولات، بزرگ میکنند. به نظر میرسد ابلاغ یک دستورالعمل از طرف ریاست سازمان به بخشهای تولید سریال و گنجاندن صحنههایی که در آن فرآوردههای لبنی را بهعنوان یک امر ضروری جلوه دهد، لازم و واجب است. زیرا در حال حاضر جای خالی چنین سوژههایی در برنامهها بهشدت احساس میشود. چنین تدبیری به نفع سلامت و اقتصاد جامعه تمام شده و مشکلات را یکی پس از دیگری حل خواهد کرد. تنها یک عزم جهادی لازم است...