همیشه زنانی هستند که با وجود محدودیتها و حمایتهای نهچندان چشمگیر، با تلاش و کوشش فراوان و با انگیزههای شخصی و اجتماعی در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی دست به کار شده و حتی نام خود را بهعنوان کارآفرین برتر ثبت و ضبط میکنند. به همین بهانه پای صحبتهای سرکار خانم عفت رییسی، مـــدیـــرعـامـل اتـحــادیه زنبورداران ایران، نایبرییس اتحادیه هماهنگی و نظارت تشکلهای کشاورزی کشور و عضو اتاق بازرگانی و کانون زنان بازرگان و همچنین عضو دائم انجمن ملی زنان کارآفرین نشستیم.
***
از شروع فعالیت، روند کارآفرینی خود بگویید.
بنده در خانوادهای رشد کردم که پدر و مادرم به استقلال بچهها اهمیت میدادند و ما از بچگی یاد گرفتیم که همه کارهای ثبتنام مدرسه و مسائل ورزشی برعهده خودمان باشد. با توجه به اینکه دخترها در خانه ما بزرگتر از پسرها بودند، این نگاه یعنی خودباوری در خانواده به من تفهیم شد و من با آن رشد کردم و همین باعث شد که من یک گام جلوتر از بقیه همسن و سالهای خودم باشم.
همچنین در خانوادههای ما و قدیمیترها، جانشینپروری بهراحتی انجام میشد. مثلا در بخش کشاورزی پسر کار پدر را انجام میداد. این جانشینپروری حلقه محکم خانواده را به هم متصل میکرد و بچهها باور داشتند که میتوانند بعد از پدر و مادر همان کار را انجام دهند. من هم از نسلی بودم که پدر و مادرم جانشینپروری کردند. شرایط استقلالی جوانهای آن زمان هم خاص بود چون تحولات شدید اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را تجربه کردند مانند انقلاب و جنگ تحمیلی هشت ساله.
و خانواده کنونی شما چقدر همراه شما هستند؟
خوشبختانه همسرم از جنس خودم است. نمیتوانید هیچ کارآفرینی را بهتنهایی موفق بدانید، در واقع کارآفرین مانند پکیجی است شامل خانوادهای که باورش دارند و جامعهای که بتواند در آن رشد کند و خودش را نشان دهد. من در جامعهای که تحولات شدیدی را پشت سر گذاشت رشد کردم. اما باور دارم که زن بودن من مانع پیشرفتم نبود.
چون هیچجا محدودیت برای خودم قائل نبودم. هرچند در جامعه، زنان آخرین استخدامیها و نخستین اخراجیها هستند بنابراین باید برای حمایت از خودمان بسیار زحمت بکشیم. برای من و نسل من رسیدن به اینجایی که من الان تنها مدیر بخش کشاورزی هستم که 9/99درصد آن را مردان تشکیل میدهند، راحت نبودهاست. من با عشق کار کردم. کاری که در آن عشق باشد آن را با تمام وجود انجام میدهی.
در مورد موفقیتهای خود توضیح دهید.
کسبوکار خانوادگیام 65بار مورد تقدیر دولتهای مختلف، صنایع غذایی و استاندارد قرار گرفته است و تنها شرکتی هستیم که مدرک FDA آمریکا را داریم. اینها بخشی از سایهروشنهای مدیریت من بهعنوان یک زن ایرانی است. در حال حاضر، من مدیرعامل اتحادیه سراسری زنبورداران ایرانزمین هستم که 75هزار عضو داریم. در این صنعت یک میلیون شغل ایجاد کردهایم. وظیفه زنبورعسل طبق قانون فائو بحث گردهافشانی است.
زنبورعسل یکی از مهمترین آیتمهای حراست از امنیت غذایی بهوسیله گردهافشانی است. مهمترین کار در اتحادیه غیر از بحث ساماندهی 260تعاونی و 22اتحادیه استانی مسائلی است که میتوانیم بهوسیله زنبورعسل حراست از اکوسیستم کشور، محیطزیست و افزایش بهرهوری محصولات کشاورزی را داشته باشیم.
همچنین زنبورداران ما از این طریق ارتزاق میکنند و عسلی که تولید میکنیم با توجه به شرایط کشور و گیاهان دارویی که وجود دارد اگر سالم به دست مردم برسد میتواند مانعی برای استفاده از داروهای شیمیایی باشد. به همراه اتحادیه زنبورداران کشور بهعنوان تشکل ملی نمونه از طرف وزارت جهاد کشاورزی، در اجلاس ناپک که دو سال گذشته برگزار شد جزو 100 شرکت برتر کشور بودیم که اجلاس ناپک برگزار کرد. این اجلاس مربوط به شرکتهایی است که در تولید موادغذایی غیرآلوده، سلامت معامله، عدم مسائل پنهان، سلامت مدیران، اهمیت به مسائل صلح، دوستی، تولید، کیفیت و خودکفایی فعالیت میکنند.
همچنین عضو تشکیلاتی هستیم که از مسائل اجتماعی در کشورمان مثل تجارت، جلوگیری از بهکارگیری کودکان و خشونت علیه زنان، مسائل سازمان ملل، صلح و دوستی حمایت میکند. بنده با عناوین زنبوردار نمونه، کارآفرین برتر ملی، کارآفرین استانی و کشوری، دو بار کارآفرین برتر در جشنواره امیرکبیر و خوارزمی شدم.
برای اتحادیه هم صندوق ملی زنبورعسل را ایجاد کردم و تفکر و ایده من این بود که هر تشکلی باید یک بنیاد مالی داشته باشد تا بتواند کارهای کوچکش را انجام دهد البته سرمایه ما خیلی نیست ولی من تلاش کردم تا بلاعوض باشد. در صندوقهای دیگر 48درصد را دولت میدهد و 52درصد را مردم میدهند، اما این تنها صندوق خاصی است که صددرصد منابعش از طریق کمکهای غیردولتی است.
دربــاره نـوآوریهـایی که در این حوزه انجام دادهاید، توضیح دهید.
مردم تا پیش از این یک یا دو نوع عسل استفاده میکردند. کاری که من کردم این بود که عسلهای مناطق مختلف کشورمان را تفکیک کردم. مثلا عسلهای مختلف برای طبعهای گرم و سرد و دیابتیها و... را تفکیک کردیم.
مثلا عسل شوید برای چربی خون، عسل گون برای پوکی استخوان و عسل کُنار که کسی نمیشناخت و من و همسرم برای نخستینبار برای تولید آن سرمایهگذاری کردیم که یکی از بهترین عسلهاست و برای دیابتیها مناسب است. ما عسلها را براساس نوع طبعها، نوع نیاز و نوع بیماریها دستهبندی کردیم و کندوهایمان را به مناطق مختلف بردیم.
ما هشت نوع عسل برای چند نوع بیماری طبقهبندی کردیم و ژل رویال و گرد گل را هم به باکس مصرف مردم آوردیم. یعنی دو نوع کار انجام دادیم؛ هم درآمدی به زنبوردارها اضافه کردیم و هم بخشی از هزینه درمان را کاهش دادیم. در ابتدا در باور خود تولیدکنندگان نمیگنجید که کسی حاضر باشد گرد گل و ژل رویال بخرد اما بعد از بچههای فارغالتحصیل در رشته پرورش زنبورعسل خواستیم که اینها را تولید کنند و ما پیشاپیش به آنها پول دادیم برای چیزی که کسی نمیخرید و تولیدش عرف نبود.
تغییر رویه دادیم و از آنها میخواستیم که علاوه بر تولید عسل با 50 کندویی که به آنها میدهیم، از آن ژل رویال تولید کنند و به ما بفروشند. ژل رویال هر کیلو شش، هفت میلیون تومان است. یعنی فارغالتحصیلی که هر جایی کار کند 500، 600هزار تومان حقوق میگیرد با تولید سالی دو کیلو ژل رویال و فروش آن 12میلیون تومان پول گرفته و معادل دو سال کارکرد را در عرض یک ماه و نیم بهدست میآورد و شغلش را هم دارد.
این تغییر نگرش شرکت در تولید و متقاعدکردن تولیدکنندهها بوده که در کنار زنبورداری محصولات آنتیبیوتیک مشتق از عسل را تولید کند. تولید ژل رویال، گرد گل و تشویق و جذب زنبوردارها نشان از این دارد که ما الگوی موفقی بودهایم. همچنین کارخانه بستهبندی محصولات عسل و ایجاد برند را داشتهایم.
چه تعداد افراد در کنار حمایت و کارآفرینی شما صاحب کار و درآمد شدهاند؟
من زنبورداری را از سال 65 شروع کردم ولی فعالیت کارخانه عسل خودم را از سال 76 شروع کردم. در بحث زنبورداری که همسرم بیشتر کار میکند برای بیش از 500، 600 نفر اشتغال ایجاد کردهایم. اول به آنها آموزش دادیم، بعد به آنها زنبور فروختیم و کمکشان کردیم که وام بگیرند و در حال حاضر زندگی این افراد از طریق زنبورداری میگذرد، ولی بهطور مستقیم در شرکت پرورش زنبورعسل، 3500 کندو و کارخانه بستهبندی داریم که همگی نمایندگیهای ما هستند و بهطور مستقیم 35نفر با ما کار میکنند.
میزان محصول تولیدی شما چقدر است؟
طی دو، سه سال است که میانگین برداشت ما کم شده و تولید خوبی نداریم یعنی ما از هر کندو پنج کیلو برداشت کردیم و این کاهش برداشت ناشی از عدم بارش بهموقع و خشکسالی بوده است. سال گذشته محصولمان از 3500 کندو 15تن بوده است که خیلی کم بود. کمااینکه انتظار ما حداقل 50تن بود. یعنی ما 70درصد کاهش برداشت داشتیم.
جایگاه زنبورداری و تولید عسل در ارزآوری را چطور میبینید و اینکه به چه کشورهایی صادرات دارید؟
به کشورهای حوزه خلیجفارس صادرات داریم البته نه بهطور مستقیم. مشتریانی داریم که میفرستند و پولش هم به جیب خودشان میرود. ما در نمایشگاههای کشورهای حوزه خلیجفارس شرکت میکنیم و گروهی از عراق نمونه عسل ما را بردهاند و امیدوارم به این کشور صادرات خوبی داشته باشیم. همچنین کشورهای آلمان و کانادا عسلهای ما را خوب میبرند. از آمریکا هم درخواست داشتیم چون گیاهان دارویی که در کشور ما هست در آنجا نیست و بیشتر عسلهایشان ناشی از کشت دستی است و خواهان عسل ما هستند. با روسیه هم در حال مذاکره هستیم. امیدواریم با برداشته شدن تحریمها یکی از مهمترین مشکلات ما در سالهای اخیر یعنی موانع صادراتی برداشته شود.
آینده کسبوکار زنان را در ایران چگونه میبینید؟
رونق کسبوکار مستلزم برداشتن قوانین مزاحم کسبوکار است. یعنی مهمترین چالش ما بهعنوان جامعه کاری، کارگری یا کارآفرینی کشور وجود قوانین مزاحم کسبوکار است. من بهعنوان کسی که قصد گسترش کارگاهم را دارم، سه سال است درخواست دادم و از همهجا استعلام گرفتهاند اما کار انجام نمیشود. مهم نیست کدام دولت سر کار بیاید، مهم این است که کشور ما کشور کارآفرینی نیست زیرا مسئولان آن روزبهروز به دست و پای کارآفرینان قید میبندند. باید قوانین موافق کسبوکار ایجاد شود. تا زمانی که این قوانین اصلاح نشود من به آینده کسبوکار خوشبین نیستم.
تعریف شما از کارآفرینی چیست؟
کارآفرینی فیالنفسه کارفرمایی و ایجاد اشتغال نیست. کارآفرینی موتور محرکه یک ایده است. یک اختراع و ابداع نیست. کارآفرینی یک مسئولیت اجتماعی است. بخشی از اخلاق حرفهای است. پکیجی از نترسیدن از موانع، بیباکی و اخلاق حرفهای و مسئولیت اجتماعی است. یعنی فردی فراتر از اقتصاد خانوادهاش با هدفی آیندهنگرانه گوشهای از کار جامعه را بگیرد و نوآوری داشته باشد. هرجا مشاهده کردید که این موتور محرکه انسجام دارد و افراد جامعه از خدماتش منتفع میشوند، بفهمید که جامعه پویایی دارید. اما وقتی روزمرگی باشد و مدیری باشیم که صبح برویم سرکار تا حقوقی بگیریم و مسئولیتهایمان را واگذار نکنیم، در واقع جانشینپروری نکردهایم و امیدی به کارکرد مثبتمان هم نیست. یک کارآفرین در یک محیط کوچک بسیار مشارکتطلبتر از افرادی است که حاضر به واگذاری کار نیستند.
میزان مشارکت جوانان و دختران جوان در کسبوکارها بهویژه کارهای نوآورانه تا چه اندازه است؟
در ورکشاپهایی که شرکت میکنم و به دانشگاههایی که میروم همیشه بچهها را تشویق و کمک میکنم که نترسند و وارد عرصه کار شوند. عرصه کار خطرناک نیست، عرصه بیکاری خطرناک است. میتوانند همه موانع را پشت سر بگذارند. در بین افرادی که برای من کار میکنند فقط دو نفر بالای 40سال هستند و بقیه جوانند. از افرادی که به آنها آموزش دادیم 10درصد خانم بودند.
زنبورداری جزو مشاغل خانوادگی است و اساسا خانمها بسیار به این کار راغبند، بهخصوص در شهرستانها. ما کلاسهای آموزشی زیادی در تعاونی گذاشتیم که بعضی وقتها از یک کلاس 30نفره، 10نفر خانمها بودند که نشان از اقبال خوب است.