توسعه هر کشور در گرو تلاش همه افراد آن جامعه است؛ چه مرد و چه زن. این مهم را از روند رشد کشورهای توسعه یافته و پیشرفته هم می توان دریافت. در واقع زمانی که همه ظرفیت های جامعه برای رشد اقتصادی و اجتماعی به کار گرفته می شوند، می توان امیدوار بود که از همه توان هوشی و فکری جامعه استفاده شده و همه نیازهای موجود در جامعه پاسخ داده می شوند. کما اینکه اگر کفه ترازوی امکاناتی که در اختیار مردم قرار می گیرد به نفع مردان یا زنان باشد، در روند توسعه خلل ایجاد می شود.
در بسیاری از جوامع مردان سیاست گذار امکانات و توسعه را مردانه می بینند و با برنامه ریزی های مردانه نیازهای زنان را در نظر نمی گیرند. اینجاست که بحث مهم ارتباط جنسیت و توسعه مطرح می شود؛ اینکه توسعه چقدر به جنسیت مرتبط و تا چه اندازه مسئله جنسیت و به کارگیری آن در تقسیم مشاغل و امکانات جامعه تأثیرگذار است. بانک جهانی در گزارشی به این مسئله پرداخته است که در اینجا تفصیل این گزارش را می خوانید.
معضلات جنسیتی در پیشگیری از درگیری ها و بازسازی پسادرگیری
برنامه ها در یک کشور معمولاً طوری هدف گذاری می شوند که مشاوره را برای زنان و مشاغل را برای مردان در نظر می گیرند، اما تلاش ها برای شکستن این سنت و ورود واقعی زنان به بازار کار نیاز به برنامه های یکپارچه تر و هماهنگ تری دارد. 80درصد از فقیرترین کشورهای جهان در 15سال گذشته درگیری های بزرگی را تجربه کرده اند.
در کشورهای جنوب صحرای آفریقا که نیمی از این کشورهای فقیر را تشکیل می دهند درگیری ها به توسعه این کشورها ضربه های زیادی وارد کرده است و از هر پنج آفریقایی یک نفر مستقیم یا غیرمستقیم با مشکلات ناشی از ناآرامی درگیر شده است. از آنجایی که زنان و مردان نیازهای متفاوتی دارند و نقش های متفاوت اجتماعی و اقتصادی را نیز در بازسازی کشور جنگ زده به عهده دارند، بسیار مهم است که اطمینان حاصل شود مشکلات پس از درگیری فراگیر است.
تجربیات متفاوت زنان و مردان از جنگ و درگیری نشان می دهد که اگر به تفاوت نیازها در زنان و مردان توجه نشود، هزینه های کوتاه مدت و بلندمدت زیادی در زمان پس از درگیری به کشورها تحمیل می شود.
قطعنامه 1325 شورای امنیت سازمان ملل متحد که سال 2000 صادر شد، تفاوت ها میان نیازهای زنان و مردان را مشخص می کند و از تمامی فعالان در مذاکرات و اجرای توافق نامه های صلح می خواهد چشم انداز جنسیتی را در این توافق نامه ها لحاظ کنند. این چشم انداز شامل توجه به نیازهای خاص زنان و دختران در زمان بازگشت به وطن و اسکان مجدد، توانبخشی و یکپارچه سازی دوباره و بازسازی پس از جنگ می شود.
توسعه بخش خصوصی
توسعه بخش خصوصی (PSD) نقشی مهم در کارگروه بانک جهانی دارد. بهبود فضای سرمایه گذاری و دسترسی به بازارها باعث ایجاد منابع درآمد جدید هم برای مردان و هم برای زنان در جوامع درحال توسعه می شود.
علاوه براین، سازوکارهای بازارها به گونه ای است که می تواند با بهبود کیفیت خدمات اجتماعی به توانمندسازی فقرا کمک کند، اما بازدهی توسعه بخش خصوصی در گرو درک محدودیت های مختلفی است که بر سر راه مردان و زنان این مناطق وجود دارد. درنتیجه ملاحظات جنسیتی را باید در پنج دسته جا داد: نابرابری در مالکیت دارایی ها، نبود توازن در بازار کار، دسترسی به منابع مالی، دسترسی به بازارها و محیطی که توان ایجاد کسب وکار را داشته باشد.
فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)
زنان و مردان هنگام استفاده از ICT نیازها و محدودیت های متفاوتی دارند. در بسیاری از جوامع، دسترسی و استفاده زنان و مردان از فناوری ریشه های رفتاری، فرهنگی و مذهبی دارد.
• رویکردهای فرهنگی و اجتماعی اغلب مطلوب مشارکت زنان در زمینه های علم و فناوری نیست. به این ترتیب فرصت های زنان در ICT محدود می شود.
• زنان اغلب ازنظرمالی وابسته به مردان هستند یا بر منابع اقتصادی کنترل ندارند که این دسترسی به خدمات ICT را سخت تر می کند.
• تخصیص منابع به آموزش اغلب به نفع مردان و پسران است.
• در برخی جوامع دور نگه داشتن زنان از محیط های عمومی دسترسی آنان به مراکز عمومی عرضه کننده خدمات کامپیوتری و اینترنت را سخت می کند.
اگرچه اقداماتی شفاف و روشن برای رفع محدودیت های پیش روی زنان انجام شده، پیشرفت ها در بخش ICT آنقدر زیاد است که احتمالا نابرابری های جنسیتی و اثر بالقوه آنها را کاهش خواهد داد.
در صورتی که در ICT به نیازهای زنان و مردان به صورت جداگانه توجه شود، می تواند فناوری های گوناگون از تلفن تا کامپیوتر را در دسترس قشر بزرگ تری از جامعه قرار داده و روش های مختلف را به زنان و مردان پیشنهاد دهد تا به بازه ها و اطلاعات دسترسی یافته و در فعالیت های نوظهور درآمدزا مشارکت داشته باشند.
وقتی سیاست ها و برنامه های بخش ICT محدودیت های مختلف پیش روی زنان و مردان را تشخیص دهند، می توانند به زنان کمک کنند تا کمتر درگیر کارهای وقت گیر شوند و درعین حال فعالیت های درآمدزا انجام داده و منابع بهتری برای اشتغال به دست آورند.
حکومت
رویکرد فعلی کاهش فقر و افزایش رشد اقتصادی تأکید می کند که به انجمن هایی نیاز دارد که بتوانند در نهادهای عمومی مرتبط با رفاه مردم نفوذ کنند. حکومت های آگاه هسته اصلی این رویکرد هستند. موسسات عمومی باید کارآمد، شفاف و پاسخگو باشند. فرآیندهای حکومتی نیز باید فراگیر و مشارکتی باشند، به طوری که همه شهروندان فرصت تقاضای پاسخ خواهی از حکومت و دولت شان را داشته باشند.
تساوی جنسیتی به خودی خود هدفی مهم و ابزاری برای دستیابی به توسعه است. سیاست ها و نهادهای توسعه ای باید مطمئن شوند که صدای همه اقشار اجتماع _ هم زنان و هم مردان _ در تصمیم گیری ها چه به طورمستقیم و چه از طریق نهادهایی که به شکل قانونی نیازها و منافع شان را تأمین می کنند، شنیده می شود، اما، تداوم و فراگیری تبعیض جنسیتی در فرصت ها، حقوق افراد در نهادهای عمومی و دولتی و نیز صدایی که از آنها شنیده می شود، محدودیت هایی را در استفاده از فرصت ها به ویژه برای خانم ها ایجاد کرده است و آنها نمی توانند به عنوان یک شهروند کامل در زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مشارکت داشته باشند. محرومیت زنان از مشارکت کامل توانمندی سیاست های نهادها و بخش عمومی را برای مدیریت مؤثرتر منابع اقتصادی و اجتماعی محدود می کند.
زیرساخت ها
در بخش زیرساخت اغلب فرض می شود که مشکلی در باب تبعیض جنسیتی وجود ندارد چون زنان و مردان به یک اندازه از طرح ها استفاده می کنند، اما زنان و مردان نقش ها، مسئولیت ها و محدودیت های متفاوتی دارند که منجر به تفاوت نیازهای جنسیت محور آنها برای استفاده از امکانات و خدمات زیرساختی شده است.
توسعه اثربخش و پایدار زیرساخت ها می تواند با توجه کردن به تفاوت جنسیتی زن و مرد در نیازها و نوع استفاده شان از امکانات افزایش چشمگیری داشته باشد. برای مثال درنظرگرفتن چشم انداز درست جنسیتی در انتخاب و طراحی امکانات زیرساختی، سنجش معضلات مربوط به حفاظت و ایمنی و نیز نظارت و ارزیابی، تشخیص عدم تطابق جنسیتی در تقاضاها بر انتخاب فعالیت های زیرساختی در یک کشور تأثیر می گذارد.
فقدان دسترسی به انواع مشخصی از خدمات زیرساختی مثل آب، فاضلاب، سوخت و حمل ونقل بیشتر بر زنان اثر منفی می گذارد تا مردان. این کمبودها همچنین می تواند در رشد اقتصادی یک جامعه خلاء ایجاد کند. زنان و دختران به خاطر مسئولیت های بیشتری که برای اداره خانه و زندگی دارند، می توانند ضررهای بیشتری از عدم دسترسی به خدمات زیرساختی داشته باشند.
سرمایه گذاری روی زیرساخت ها در یک کشور به ویژه سرمایه گذاری های بخش حمل ونقل، انرژی و آب باید اولویت داشته باشند، چون پتانسیل کاهش فرصت ها را دارند که هزینه اش را زنان و دختران می دهند. برای مثال خانم ها موانع بیشتری در استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی نسبت به آقایان دارند و عموما بیشتر از آقایان از این امکانات استفاده می کنند.
بنابراین برای ارزیابی تکنیک ها باید تفاوت دو جنس را در تقاضا درنظر بگیرد. برای بخش های خاص زیرساختی مثل استخراج یا تولید برق نیز ملاحظات جنسیتی مربوطه از اهمیت زیادی برخوردار است. حفاظت از کارکنان این بخش در برابر اثرات زیست محیطی افزایش فرسایش خاک، کاهش کیفیت آب، آلودگی سیستم های آب آشامیدنی و سایر مشکلات وقتی بر زنان اثر می گذارد به سلامت خانواده ها نیز آسیب می زند. غفلت از فرآیند نظارت و ارزیابی می توند اثربخشی یک طرح را کمتر یا بیشتر کند.
نظارت اثربخش نیازمند شاخص های توسعه برای هریک از مراحل پروژه یعنی طراحی، اجرا، خروجی و در نهایت اثرگذاری آن است. استفاده از داده ها به تفکیک جنسیت در برنامه ریزی و نظارت بر پروژه، تعامل مردان و زنان در فرآیندهای پروژه و بهبود دسترسی زنان به بازار کار از جمله اقداماتی است که می تواند در این بخش انجام شود.
حمل ونقل
چون زنان و مردان در کشورهای درحال توسعه نیازها و اولویت های متفاوتی در بخش حمل ونقل دارند، از امکانات حمل ونقل به شکلی متفاوت استفاده می کنند. برای مثال، طرح های حمل ونقل روستایی که هدفش جاده سازی برای وسایل حمل ونقل موتوری است به کار زنان نمی آید چون آنها عمدتا در داخل روستا کار و رفت و آمد می کنند.
سیستم های حمل ونقل شهری که طراحی می شوند تا مردم را از محل کار به خانه و از خانه به محل کار برسانند نیز ممکن است آن طور که باید و شاید پاسخگوی نیازهای زنان نباشند، چون خانم ها موظف هستند در کنار رسیدگی به امور خانه و خانواده، درآمدزایی هم داشته باشند. ناتوانی بخش حمل ونقل در برآوردن نیازهای زنان از جنبه های مختلف روی بازدهی آنها اثر می گذارد.
چون خانم ها به دلیل عدم دسترسی به حمل ونقل مناسب از مسیرها و رفت وآمد خسته تر از مردان می شوند، دسترسی آنها به بازارها و اشتغال محدود می شود و امنیت شان نیز در این مسیرها به خطر می افتد. برای مثال، عدم توجه به روشنایی مناسب در خیابان ها برای امنیت زنان خطرآفرین است.
نبود سیستم حمل ونقل مناسب همچنین سلامت زنان را تهدید می کند و تهدید سلامت زنان یعنی آنها نمی توانند بچه های سالم به دنیا بیاورند. آمارها نشان می دهد هر دقیقه یک زن در هنگام تولد فرزندش می میرد که بسیاری از این مرگ ومیرها ناشی از نرسیدن به موقع وسایل حمل و نقل برای انتقال این زنان به بیمارستان است. اگر این زنان به حمل ونقل مناسب دسترسی داشته باشند، می توانند به موقع به بیمارستان رسیده و علاوه بر فرزندشان خود نیز سالم بمانند.
آب و فاضلاب
استفاده زنان و مردان از منابع آب و فاضلاب متفاوت است. این تفاوت ها به ویژه در مناطق روستایی خود را نشان می دهد. اغلب این زنان هستند که استفاده اصلی از منابع آب می کنند، چون آوردن و رساندن آب مصرفی به خانواده کار زنان است. خانم ها همچنین نگهبان بهداشت خانواده هستند و مردان عموما به فکر تأمین آب دام یا مزرعه شان هستند.
بنابراین زنان بیشتر از دسترسی به آب نفع می برند و کیفیت و کمیت آب بر آنها تأثیر بیشتری می گذارد. بهبود سیستم های آب و فاضلاب می تواند به زنان و دختران کمک کند تا وقت کمتری را برای تأمین آب مصرفی خانواده بگذارند. اگرچه سال ها است زنان استفاده مهم تری از منابع آب دارند و کاربرد آنها مستقیما به بهداشت و زندگی خانواده شان برمی گردد، اما تصمیم گیرندگان در این زمینه همواره مرد بوده اند.