پائول اورفالئا (Paul Orfalea) که به دلیل موهای قرمز و فری که داشت به کینکو (Kinko) معروف بود، مغازههای زنجیرهای ارائه خدمات کپی را با همان نام مستعارش افتتاح کرد. پدر و مادربزرگ اورفالئا در لسآنجلس فروشگاههای لباس را اداره میکردند.
پائول اورفالئا در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به تحصیل پرداخت. با وجود اینکه در چند شغل موفق عمل نکرد و اخراج شد، خانوادهاش در راهاندازی کسبوکارش از او حمایت کردند. درست همان زمان که در دانشگاه کالیفرنیا مشغول تحصیل بود، با پنج هزار دلاری که از بانک و با کمک پدر و مادرش وام گرفته بود، شرکت کینکو را در سال 1970 تاسیس کرد.
اولین مکانی که او با قیمت ماهانه 100 دلار اجاره کرده بود، یک دفتر کوچک مجاور یک جایگاه همبرگرفروشی بود؛ جایی که بسیاری از دانشجویان دانشگاه کالیفرنیا در آن محل بودند. اورفالئا کارش را با فروش دفتر، مداد، خودکار و خدمات کپی آغاز کرد و برای هر برگه کپی 4سنت دریافت میکرد.
طی 10 سال او توانست کسبوکارش را به 80 مغازه در سرتاسر کشور گسترش دهد. بیشتر این مغازهها نزدیک دانشگاهها بودند و توسط دانشجویان به صورت پارهوقت اداره میشدند. کسبوکار اورفالئا در ابتدا برای برطرف کردن نیازهای دانشجویان آغاز شده بود، اما بعد از آن اربابرجوعها از دانشجوها فراتر رفته و مثلا افرادی که دنبال کار بودند برای پرینت گرفتن رزومه کاریشان یا کارمندان اسناد و مدارک را کپی میگرفتند.
از همین رو اورفالئا مغازههایی را برای ارائه خدمات 24ساعته افتتاح کرد، با این هدف که شهرت مغازههایش را در سرتاسر آمریکا و خارج از آن افزایش دهد و در نهایت بیش از 1200 شعبه را با 23هزار کارمند در 10 کشور مختلف راهاندازی کرد. کینکو در سال 2004 توسط شرکت فدکس (FedEx) خریداری شد و از آن پس با همین نام کارش را ادامه داد. در حال حاضر اورفالئا تمرکزش روی کارهای نیکوکارانه است.
زمانی را خارج از دفتر کارتان بگذرانید
وقتی اورفالئا اولین مغازهاش را با ماهی 100دلار افتتاح کرد، به او گفتند که ایدهاش هرگز به موفقیت دست نخواهد یافت، این فقط یک رویاست و خیلی زود با شکست مواجه خواهد شد اما اورفالئا میگوید: «من به این حرفها گوش نمیکردم. میدانستم چه کاری میخواهم انجام دهم.»
یکی از ویژگیهای اورفالئو که به کمکش آمد، عادت از این مکان به آن مکان رفتنش بود: «به دلیل تمایلی که به سرک کشیدن داشتم، هرگز زمان زیادی را در دفتر کارم سپری نکردم. کار من رفتن از یک مغازه به مغازه دیگر و توجه به کاری که مردم انجام میدادند بود.
اگر من تمام مدت در دفتر کارم میماندم، هیچگاه این ایدههای فوقالعاده را کشف نمیکردم تا بتوانم کسبوکارم را گسترش دهم.» اورفالئا از مدیرانی بود که به تعطیلات طولانیمدت اعتقاد داشت و این مسئله را از روزهای آغاز کارش برای خودش به عادت تبدیل کرده بود، زیرا معتقد بود که این عادت خلاقیتش را بالا میبرد: «در تمام مدتی که در کینکو بودم، ساعتهای طولانی را کار میکردم، اما اغلب تعطیلات بلندمدت نیز میرفتم و زمانی که برمیگشتم، اولین دستورم برنامهریزی برای سفر بعدیام بود.» چگونه است که صاحب یک کسبوکار چند میلیون دلاری میتواند چنین مسافرتهای طولانی را برود؟ به این دلیل که هدف این سفرها فاصله گرفتن از کسبوکار نبود، بلکه اورفالئا به بهبود بخشیدن به خلاقیت میاندیشید: «مردم با انجام کارهای روزمره نمیتوانند چیزهای جدید یاد بگیرند و افکار جدیدی در ذهن داشته باشند.»
تفاوت بین کار سخت و کار زیرکانه را بدانید
«من واقعا با کسانی که بیش از اندازه کار میکنند مشکل دارم. این افراد 16، 17 ساعت در طول هفته در مغازههایشان کار میکنند و سرشان خیلی شلوغ است، اما محل کارشان کثیف است و آنها نمیبینند. اگر از آنها بپرسم که چرا شیشهها را تمیز نمیکنند، خواهند گفت، سرمان خیلی شلوغ است.» اورفالئا زمانی هم که در مدرسه بود، همیشه دنبال یک کار نیمهوقت میگشت.
چه در فروشگاه لباس پدرش یا هرجای دیگر که کار کرده بود، ارزش سخت کار کردن را خیلی زود یاد گرفت، اما تفاوت بین کار سخت و کار هوشمندانه را نیز به خوبی آموخته بود. او میدانست بهرهوری و انجام درست کارها اغلب به اندازه اثرگذار بودن و انجام کارهای درست اهمیت ندارد: «سرم شلوغ است، جمله خوبی نیست.من فکر میکنم بهانه خوبی است.»
به اعتقاد اورفالئا رعایت اعتدال بسیار اهمیت دارد. هیچ کارمندی نمیتواند صددرصد باانگیزه و خلاق باشد اگر تعادل کارهایش را حفظ نکند. از همینرو همیشه تلاش میکرد تا مفهوم و اهمیت کار کردن هوشمندانه نه لزوما سخت را در شرکتش رواج دهد. استراتژی مدیریتی اورفالئا انجام کارهای بیشتر در زمان کمتر بود. او اعتقاد داشت باید هرکسی از زمانش به بهترین نحو ممکن استفاده کند.
ارتباط با نویسنده: mona.ashrafzade@gmail.com