سال 2015 را میتوان گنجینه کمپینهای ارزشمند بازاریابی نامید که از مرزهای همیشگی و تکراری گذشتند و افق تازهای برای بازاریابی دنیا گشودند. وبسایت معتبر Inc.com در پایان این سال اقدام به معرفی برخی از بهترین کمپینهای بازاریابی کرده است که در گنجینه ساختن از سال 2015 نقش داشتند. این کمپینها آمدند تا آگاهی ایجاد کنند، اعتبارها را افزایش دهند و به فروش برندها کمک کنند. در این کمپینها خلاقیتهای جالبی دیده شده است؛ از کمک گرفتن آقای ترامپ آمریکایی از شبکههای اجتماعی گرفته تا تلاش برگرکینگ برای آشتی با مکدونالد.
1) استفاده دونالد ترامپ از توییتر برای صحبت مستقیم با مردم آمریکا
چه از آقای ترامپ خوشتان بیاید چه متنفر باشید، نمیتوانید به سادگی چشمهای خود را به روی کمپینی که بازاریابهای حرفهای او برایش راه انداختند، ببندید. در حالیکه اظهارنظرهای جنجالی این نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا موجی از بحث و حتی نفرت را در میان مردم جهان ایجاد کرده، توانایی او در دور زدن رسانهها و صحبت مستقیم با طرفدارانش را نمیتوان نادیده گرفت و به سادگی از کنارش گذشت.
بازاریابهایی که رقبایشان هنوز هم همان حرفهای قدیمی را زده و به همان روشهای گذشته پایبندند، باید رویکرد مستقیم و خالی از حاشیهگوییهای ترامپ را مطالعه کنند. هیچ چیز اگر نباشد، بازاریابی ترامپ برای خودش در بازار درهمبرهم سیاست مثل توفانهای موسمی و فصلی است که در یک جزیره در حوزه دریای کارائیب میآید.
***
2) UFC مبارزه را میان مردم کشاند
مبارزه قهرمانی نهایی UFC، سازمان برگزاری مسابقات هنرهای رزمی ترکیبی که پیشینه زیادی در برگزاری رقابتهای رزمی ترکیبی دارد، هیچ تلاش خارقالعادهای برای گرم کردن تنور مبارزه میان هولی هلم و روندا روسِی نکرد. اما به جای آن ویدئوهای جالبی ساخت که 400 هزار بیننده در یوتیوب به خود جذب کرد. یو اف سی سپس روسِی را به تاکشوی الن دی جنرس فرستاد.
تیزر تبلیغاتی که خانم الن برای این مبارزهکننده توییت کرد، 50 میلیون دنبالکننده را با خود همراه کرد. مبارزه اصلی روی آنتن PPV رفت. PPV نوعی از برنامههای تلویزیونی است که علاقهمندان باید مشترک آن تلویزیون شوند و هزینه تماشای آن برنامه را از قبل بپردازند. این برنامه توانست 1 میلیون مخاطب یا به عبارت درستتر مشتری را جذب خود کند. این روش بازاریابی سازمان مبارزه قهرمانی نهایی بود.
***
3) برگرکینگ پرچم صلح را برای مکدونالد بالا برد
برند برگرکینگ که رقیب سرسختی برای مکدونالد به شمار میآید، در روز جهانی صلح یعنی 21 سپتامبر یک پیشنهاد جالب به رقیب همیشگیاش داد و به این ترتیب تلاش کرد تا به مکدونالد نزدیک شده و پرچم سفید صلح را بالا ببرد. برگرکینگیها پیشنهاد تولید یک محصول مشترک با مکدونالد را به این غول برگری دادند. حرکت برگرکینگیها بسیار درخشان و خلاقانه بود، اگرچه از سوی مکدونالدیها رد شد.
پیشنهاد تولید محصول مشترک از سوی برگرکینگ باعث شد که چرخههای خبری از پی هم برای برگرکینگ شکل بگیرند.رد این پیشنهاد از سوی مکدونالد هم دیگر دلیل به سر زبان افتادن نام برگرکینگ بود. نتیجه نهایی این کار پوشش بیشمار و ارزش بیحد و حصر برای برگرکینگیها بود.
***
4) ابتکار تولیدکننده بیپول نوشیدنی برای دیده شدن
یک شرکت تولید نوشیدنی در بریتانیا چون نمیتوانست از پس هزینههای خود برای تامین هزینه آگهی در سوپر بول بربیاید، دست به ابتکار جالبی زد. این شرکت برای اینکه از هزینه گزاف تبلیغات در سوپر بول رهایی یابد، از اوبری پلازا، بازیگر آمریکایی درخواست حمایت کرد. آنها با کمک هم ویدئویی ساختند که از دیگر برندها میخواست تا در هزینه ساخت آگهی شریک شوند.
این ویدئو که کاری درخشان، خندهدار، بامزه و شدیدا تاثیرگذار بود، توانست 900هزار بیننده را در یوتیوب بهخود جذب کند. این خاطرجمعی از توجه مخاطبان باعث شد که آنها 5/4 میلیون دلار برای یک آگهی 30 ثانیهای در سوپر بول خرج کنند.
***
5) جیغهای دستهجمعی برای یک بستنی مسالهدار
بستنی BlueBell مجبور شد تمام محصولاتش را از قفسه فروشگاهها جمعآوری کند. این اقدام به دستور «مرکز فدرال کنترل و پیشگیری از بیماریها» و در پی مرگ سه نفر بر اثر مصرف این بستنی که بهظاهر آلوده به باکتری لیستریا بوده، صورت گرفت. این برند برای بازیابی خود و بازگرداندن بستنیهایش به قفسه فروشگاهها روی بازاریابی در شبکههای اجتماعی حساب ویژهای باز کرد.
شفافسازی دقیق شرکت درباره علت اتفاق و مطلع ساختن مشتریان از تازهترین تحولات، برنامهریزی برای بازگشت به قفسهها و چگونگی طی شدن این فرآیند و همچنین رو به جلو بودن فرآیند اصلاح محصولات باعث شد تا وفاداری هوادارانش پایدار باقی بماند. بسیاری از طرفداران این برند به فیسبوک هجوم بردند و یادداشتهایی در باب حمایت از ادامه فعالیت این شرکت و نیز بازگشتن بستنیها به بازار در سریعترین زمان ممکن نوشتند. این نمونهای فوقالعاده از یک مدیریت بحران درست و درمان است.
***
6) کمپین چریکی آمازون برای جذب بیننده
کمپین چریکی آمازون راه افتاد برای اینکه مردم را به سمت سریال تلویزیونی تازهاش به نام «The Man In High Castle» جذب کند. این کمپین همزمان درخشان و توهینآمیز بود. این نمایش بر اساس این فرض شکل گرفته بود که ژاپن و آلمان در جنگ جهانی دوم پیروز شدهاند و نیاز به بازاریابی درستی برای دستیابی به موفقیت دارند.
بنابراین بازاریابان آمازون 206 نقطه از شهر نیویورک و متروی میدان تایمز این شهر را پر از نمادهای نازی و امپراتوری ژاپن کردند. چندان غافلگیرکننده نبود که این کمپین بسیاری از نیویورکیها را به خود جذب کند. آمازون با این کمپین توانست ماموریت جذب بیننده را برای خود بهخوبی انجام دهد.
***
7) کمپینی برای از بین بردن شکاف نسلها
کمپینی که بازاریابهای چارلز شواب راه انداختند، توانست با یک تیر، دو نشان بزند. جامعه هدف این کمپین خلاقانه متولدان سالهای بعد از جنگ جهانی دوم (دوران اوج رشد جمعیت در غرب) و بچههایشان بودند.
این آگهی توجه نسل اول را به خود جلب کرد؛ نسلی که درباره بازنشستگی سوالات کافی آنها پرسیده نشده بودند. از سوی دیگر توجه نسل 30 سال به بالاها هم به این کمپین جلب شد؛ نسلی که اکنون نیاز به پسانداز و یادگیری چم و خم آن داشتند. این کمپین راه بسیار درستی برای جذب مخاطب حداکثری بود.
***
8) کمپین بازاریابی عاشقانه شرکت رولون
این روزها خیلی سخت بهنظر میرسد که بتوانید بدون گوگل کردن به اطلاعات مورد نظرتان دست یابید یا چیزی از خودتان به جا گذارید. اما شرکت رولون در سال 2015 کمپینی راه انداخت که در آن دست به تلاشهایی برای دستیابی به تعریفی از دنیای عشق زد.
وبسایت «Love is On» این شرکت سازنده لوازم آرایشی و بهداشتی، از همه دعوت کرده بود که داستانهای عاشقانهشان را با دیگران به اشتراک بگذارند؛ داستانهایی که در تلویزیون بزرگ میدان تایمز هم به نمایش درآمدند، ستونی به قلم یک کارشناس با عنوان «عشق حالا آغاز میشود» در مجله کاسموپولیتن دربارهاش نوشته شد و ایدههای عروسی رویایی را هم به دنبال خود به همراه داشت.
***
9) کمپین نتفلیکس برای مرخصی زایمان برای پدرها
هیچکس فکر نمیکرد برنامهای که نتفلیکس برای تغییر دادن روند بازی در برنامه مرخصی زایمان پدرها ارائه کرد، منشا انقلابی در این زمینه شود.
این کمپین آنقدر هوشمندانه بود که آمازون هم نسخهای از آن را کپی کرد به این امید که تصویر موجود از اوضاع و احوال کنونی محیطهای کار را عوض کند. بهتر از ما میدانید که اصولا کمپینی موفق است که دیگر بازاریابهای قدرتمند یک نسخه از آن کپی کنند.