چند سالی است که بازیگر جدیدی به فضای کار و تجارت پا نهاده است تا درعرصه اقتصادی پا به پای بازیگران قدیمی فضای تجارت را توسعه بخشد. صحبت از مجتمعهای بزرگ تجاری و چندمنظوره است که طی دو دهه اخیر در کنار مدل سنتی و رایج، پایشان به شهرهای بزرگ و شلوغ باز شد تا هم به کسب وکار بپردازند و هم نقش مهمی در فرآیند مدرنیزاسیون بافت شهری و نوسازی فضای عرضه کالا و خدمات ایفا کنند. در این میان یک اصل مهم در مورد این بازیگران عرصه اقتصاد و تجارت وجود دارد و آن معماری مراکز خرید است. این اصل مهم را در گفتوگو با مهندس رضا فرشتهخو در میان نهادهایم که تفصیل آن را در اینجا میخوانید.
***
جناب فرشتهخو شما معمولاً در سخنرانیهای خود به نقش مراکز خرید در ایجاد هویت شهری اشاره میکنید؛ در این صورت معماری این مراکز اهمیت بالایی دارد. در این زمینه توضیح بیشتری بدهید.
مجتمعهای تجاری، در ظاهر فقط یک ساختمان عظیم بهنظر میرسند، ولی در اصل نمادهای شهری قدرتمندی بهشمار میروند. در بسیاری از شهرهای مهم دنیا بخش مهمی از توسعه صنعت گردشگری و توریسم مبتنی بر ساخت ساختمانهای مدرن براساس نمادسازی شهری است. این مجموعهها جزئی ازهویت شهری و نماد و نشان شهری محسوب میشوند. این مراکز با حجم سرمایهگذاری زیاد و مقیاس بزرگی که دارند در شهر دیده میشوند و کارکرد مراکز شهری را پیدا میکنند و در صورت موفقیت، اقشار وسیعی از مردم در آنها حضور پیدا میکنند. رضایت از حضور در میان مردم دهانبهدهان میچرخد و با پشتیبانی تبلیغات صحیح، فضای تجاری تبدیل به یک مرکز شهری چندمنظوره میشود.
مجتمعهای تجاری و شهری، پس از مدتی به بخشی از تاریخ و هویت یک منطقه یا شهر بدل میشوند. در تهران بهطورمثال، مجتمعهای تجاری گلستان و میلادنور یادآور شهرک غرب هستند و بخشی از هویت محلی این منطقه را تشکیل دادهاند. وقتی میگوییم دو خیابان بالاتراز فلان مجتمع، یعنی اینکه آن مرکز تجاری این قابلیت را پیدا کرده تا بهعنوان یک نشانه برای محل و مکانی برای آدرسدهی و پیداکردن سایر معابر همجوار مورد استفاده قرار بگیرد.
رویکرد دیگر کشورها به این پدیدههای تجاری چگونه است؟
ساخت و توسعه مجموعههای شهری چندمنظوره با سرعت عجیبی در جهان در جریان است. شهرهایی مانند لندن، رم، پاریس و برلین شهرهای مهم دنیا در این زمینه هستند و فعالیتهای وسیعی در این خصوص در آنها در حال انجام است. چینیها هم بهشدت در حال کار در این زمینه هستند؛ در شهرهای پکن، شانگهای و گوانگجو مجتمعهای تجاری فوق مدرن، عالی و نوظهوری مشاهده میشود که چیزی از نمونههای معتبر اروپایی کمتر ندارند.
بهطورکلی در جهان پررقابت امروز کشورهایی که علاقهمند به رشد و ارتقای رتبه تمایز رقابتی خود در جهان هستند، سیاستهای شهری و عمرانیشان را طوری تدوین میکنند که نمادهای شهری به مقاصد گردشگری بدل شوند و مدام در پی تعریف، طراحی، ساخت و برندسازی پروژههای جدید شهری هستند. 20سال پیش در شهر دوبی احداث ساختمانها و مجتمعهای خوب و شیک را شروع کردند. دوبی که هیچ پیشینه تاریخی نداشته و بیابانی خشک و برهوت بود، امروزه، به یکی از مراکز عمده خرید و تجارت در منطقه تبدیل شده است. با شنیدن نام دوبی، بلافاصله پروژههای برج خلیفه، Dubai Mall، Mall of the Emirates، City centerو ابن بطوطه به ذهن تداعی میشود.
به دلیل همین رویکرد است که مراکز تجاری با معماری متمایز خود رفتهرفته به محلی برای جذب گردشگر تبدیل شدهاند؟
میتوان گفت بله. چون توسعه گردشگری بر پایه معماری خیلی خوب جواب داده است. کشورهایی مانند اسپانیا، ترکیه و مالزی فعالیتهای زیادی را در این بخش سامان دادهاند. گردشگری و تعریف هویت براساس معماری حتی در کشورهایی که سابقه تاریخی چندانی ندارند مثل کانادا، امارات و استرالیا نتایج مثبت فراوانی را رقم زده است. درهمین تهران خودمان یک نمونه خوب سراغ داریم به نام پل طبیعت. یک پروژه مفید و کاربردی برای پایتخت که توسط شهرداری تعریف و اجرا شد. این سازه مسیر ارتباطی جالب توجهی را بین بوستان آب وآتش و باغ موزه دفاع مقدس به وجود آورده و یک نماد شهری جدید و قدرتمند را به تهران افزوده است. این پروژه مورد استقبال عمومی بسیار زیاد واقع شده و افزون بر استفاده تفریحی و گردشگری، استفادههای تجاری و فرهنگی-اجتماعی هم از آن میشود و به ارتقای سطح کیفی زندگی شهری در شهر تهران منجر شده است. همه اینها نشان از قدرت و توانایی این مجموعههای معماری دارد.
من گاه این مجتمعها را با شهرکهای صنعتی مقایسه میکنم. اینها نشانههای یک صنعت بزرگ و پولساز است که بر اشتغال و کارآفرینی تأثیر بسیار مثبتی دارد، ثروت ملی را افزایش میدهد، اشتغال ایجاد میکند و افزایش درآمدها را به دنبال دارد. همچنین امنیت شغلی به وجود میآورد؛ تقریباً تا 5هزار نفر بهطور مستقیم و بین20 تا 30هزار نفر بهصورت غیرمستقیم دراین پروژهها مشغول کار میشوند. از طرفی پرداخت مالیات و عوارض قانونی ناشی از آن درآمد شهر را بالا میبرد. مراکز تجاری تنها به جنبه درآمدزایی خلاصه نمیشود.
مثالی برای شما میزنم: گوشیهای موبایل اولیه را یادتان هست؟ با آن شکل و شمایل حجیم و نازیبا که فقط برای صحبت کردن و دریافت و ارسال پیامک کارایی داشت. ولی امروزه با ارتقای فناوری نمیشود تلفن همراه را برای لحظهای از خود دور کرد! امروزه، فقط 20درصد از شارژ باتری موبایل صرف مکالمه تلفنی میشود و 80درصد مابقی صرف کارهای دیگر. دوربین عکاسی برای افراد عادی عملا حذف شده. گوشیهای هوشمند کنونی دوربینهایی با قابلیت ثبت و ضبط تصاویر با کیفیت بالا را دارند. اینترنت، شبکههای اجتماعی، ایمیل و دهها قابلیت فنی که موبایلهای امروزی را به همراه جدانشدنی انسان مدرن تبدیل کرده است. همین نقش و کارکرد را مجتمعهای تجاری چندمنظوره بهعنوان مراکزشهری و بخشی جداییناپذیر در زندگی شهری انسان مدرن بازی میکنند.
یک معمار چه نسبتی بین نوع کسب وکار و مساحت فروشگاههای یک مرکز خرید در نظر میگیرد؟
نسبت مستقیمی میان نوع کسب وکار، طرح و مساحت فروشگاه و نوع ویترین وجود دارد که باید در طراحی لحاظ شود، مثلا برای فروش معمول موبایل و لوازم الکترونیکی کم حجم مغازه 100متری خیلی بزرگ است. درحالیکه همین مساحت برای عرضه مبلمان بسیار کم است و تا 1000متر هم جا دارد. فرش دستباف 12متری را نمیتوان در فروشگاه 40-50متری عرضه کرد، ولی برای طلا و جواهر 12 تا 20متر هم مناسب است.
مقیاس کسب وکار در ایران چه تفاوتی با مراکز تجاری خارجی دارد؟
میانگین مساحت در ایران بین 5 تا 8هزار متر است ولی در خارج از کشور متوسط 40- 50هزار متر است! البته در ایران مجتمع با متراژ بالا هم داریم. بهعنوان مثال: ارگ تجاری تجریش حدود 80هزارمترمربع یا مجتمع تجاری در حال احداث مگا پارس 350هزارمترمربع فضای تجاری دارند. یا مجتمع پالادیوم برای 1000خودرو جای پارک دارد و پروژههای عظیم در حال ساخت در منطقه 22 تهران 150 تا 160هزار مترمربع وسعت دارند. حتی پروژه در حد یک میلیون مترمربع هم درحال ساختوساز داریم.
در مورد مراکز خرید دستهبندی خاصی وجود دارد؟
بله در این مورد دستهبندیهایی داریم مثلاً:
1- مراکز خرید عمومی (life style center): این مجموعهها باید حداقل سه تا چهار مورد از هفت ویژگی بالا را داشته باشند. در این مجتمعها معمولاً 60درصد سطح تجاری به فروشگاههای صنف پوشاک اختصاص مییابد.
2- مراکز خرید بوتیکهای خاص: این مکانها مورد مراجعه عموم مردم نیست، چون کالاهای لوکس و گرانقیمت در آنها عرضه میشود و افراد خاصی به آنجا میروند. به همین خاطر وسعت زیادی ندارند. در تهران «سام سنتر» و «مرکز خرید مدرن الهیه» در این گروه قرار میگیرند.
3- مراکز خرید تخصصی: این مجتمعها طراحیاش با مراکزعمومی تفاوت جدی دارد و بستگی به نوع محصول مورد عرضه، شکل و شمایل آن هم فرق میکند. در تهران بازارموبایل ایران، مرکز کامپیوتر پایتخت و شهر فرش از این دسته هستند.
مردم بیشتر چه سبکهایی را میپسندند؟
مردم هر چیزی را که خوب ارائه شود، دوست دارند و از آن استقبال میکنند. چلوکباب خوب یا پیتزای خوب، هر یک طالب خودش را دارد. ولی بهطورکلی مردم بیشتر سبک مدرن را میپسندند. طراحی مدرن یک سبک جهانی است و کارکرد عمومیتری دارد و ماندگاریاش هم بیشتر است. البته نمونههای کلاسیک هم داریم و همچنین پستمدرن ایرانی-اسلامی که کار شده و نتیجهبخش هم بوده، ولی تعدادشان انگشتشمار است. تلفیق معماری با صنعت باید مورد توجه قرار بگیرد. عرضه وسایل الکترونیکی پیشرو در یک فضای سنتی جور درنمیآید.
ایرانیها دوستدار فرهنگ باستانی، مذهبی و رعایت آداب و رسوم خودشان هستند، ولی اگر بخواهیم غلظت سنتگرایی را زیاده از اندازه بکنیم، واکنش منفی ایجاد میکند. مدرنیته باید به فضا آورده شود. ما جامعه جوانی داریم که رو به رشد و خواهان مسائل جدید و نو است. باید از الگوهای جهانی تأثیر بگیریم و متقابلا تأثیر هم بگذاریم، چون همه ما از یک میراث مشترک جهانی برخورداریم. ایران جاهای خوب و قشنگ زیاد دارد. این علاقهمندی را باید در طرفهای خارجی به وجود بیاوریم تا اثرات متقابل وجود داشته باشد.
معماری یک مرکز خرید چقدر باید تحت تأثیر معماری سنتی باشد؟
این بستگی بهموقعیت شهری دارد. اشکالی ندارد بنایی در تهران شبیه ساختمانی در شیراز باشد. در تهران رویکرد مدرن غالب است. مرکز تجاری ابنبطوطه دوبی، مبتنی بر تاریخ پنج تمدن باستانی ایران، روم، هند، چین و یونان طراحی شده است. عموم پروژهها در ایران با رویکرد مدرن و حرکت رو به جلو احداث میشوند. تمایل به عدم تکرار و اعتقاد به باورهای جهانی و زبان بینالمللی و آیندهنگری مورد توجه و احترام افکار عمومی و نخبگان است. ساخت و طراحی در شهرها تفاوت چندانی با هم ندارند، مگر در مورد شرایط اقلیمی. مثلاً در تبریز که شهری سردسیر است، باید فضای باز آن کم باشد و در جزیره کیش به خاطر هوای گرم و مرطوب فضای باز بیشتری باید طراحی کرد. شاید در جزییات طرح و رنگ نهایت تا 30درصد تغییر کند. اصل کار این است که فروشگاه خودش را در قالب مجتمع نشان بدهد.
احترام به مناسبتهای فرهنگی جامعه مانند عید نوروز، شب یلدا و ایام عزاداری ماه محرم میباید در فضا انعکاس یابد. اینها زمینه معماری میخواهد. کشور ما یک جنگ طولانی و طاقتفرسا را پشت سر گذاشته و افراد زیادی در این جنگ به خاطر دفاع از میهنمان دچار نقص عضو و جانبازی شدهاند، ولی متأسفانه شاهد هستیم که برای جانبازان فضای مناسب در این مکانها وجود ندارد. برای رسیدگی مادر به فرزند جایی دیده نشده. تا 10سال پیش اصلاً تعبیه سرویسهای بهداشتی در فضاهای در دسترس مراکز تجاری رایج نبود، کم بود یا در فضاهای صعبالعبور مانند زیرزمینها کار میشد. اینها فاجعه است. احترام واقعی به شهروندان نتیجهاش میشود برند، اعتبار، سودآوری و شهرت.
بهنظر میرسد که امروزه توجه ویژهای به سبز بودن مراکز خرید (مثلاً پدیده روفگاردن) و دیزاین ویژه برای ایجاد یک تصویر پایدار در ذهن خریداران است؛ نظر شما در این مورد چیست؟
تبدیل بام ساختمانها به فضای سبز را «روف گاردن» میگویند. زندگی آپارتمانی فضای کمتری به فرد میدهد و کمتر با طبیعت در ارتباط است. این وظیفه مدیریت شهری است که فضاهای سبز و جلوهگاههای طبیعی را ایجاد کند. پارکها و باغها از این موارد هستند. پدیدهای که تازه مطرح شده روف گاردن است. بهصورتی که گل و گیاه، درخت، خاک و آبنما را به ساختمانهای بزرگ از جمله مراکز تجاری میآورند تا احساس حضور در فضای آزاد و طبیعی برای مردم تداعی شود. این پدیده به تدریج در حال گسترش است ولی ما بهطور کامل به آن ورود نکردهایم.
البته لزومی هم ندارد هر مجموعهای سبز باشد. اگر در تصویر ذهنی مخاطب همه چیز درست، امن و حساب شده جا بیفتد، با خوشحالی، آرامش و آسودگی به خانه برمیگردد. برای تحقق این مهم، راهکار وجود دارد؛ ما در بحث روانشناسی مخاطب فعال هستیم. انتخاب رنگ مصالح، شکل و فرم، نورپردازی (متمرکز، رنگی، لیزری، حجمی)، نوع سنگ و سرامیک کف و دیوار، تنوع و ایجاد ترکیببندی، چیدمان وسایل رفاهی، مدل شیشهها، آسانسور پانوراما، جانمایی صحیح وسایل و تجهیزات و دسترسی آسان به امکانات، همه در برنامه کاری تعریف شده و بهطور جدی دنبال و اجرا میشود. این کارها موجب میشود تا خاطرهای خوش در ذهن مخاطب ثبت شود و بار دیگر او را برای مراجعه مجدد یا توصیه به دیگران ترغیب کند.
***
معماری و برندینگ
برندینگ مثل قطب نماست. برندینگ و معماری مثل دو بال هستند که پرنده را در مسیر صحیح قرار میدهند. برندینگ یعنی چگونه دیگران را از وجود یک مجموعه به درستی آگاه کنیم. ارزشهای یک پروژه باید به نحو احسن به مخاطبان شناسانده شود که شامل سه دسته افراد میشود.
1) مخاطبان عادی: این کار برای کسانی است که وقت کافی ندارند، اطلاعاتشان کامل نیست، ذهنشان درگیر مسائل دیگر است. به این اشخاص باید اطلاعات و آگاهی درست و شفاف ارائه کرد. اکثر این افراد معمولاً از ساکنان همان منطقهای هستند که قرار است مرکز خرید در محلشان ساخته شود. باید به مردم اطمینان داد که این بنا برایشان مفید خواهد بود و میتوانند به همراه خانواده خود از آن بهره ببرند.
2) صاحبان کسب وکار: مجتمع تجاری که ساخته میشود، قرار نیست سازنده آن را اداره کند. پس باید واحدها واگذار شده یا اجاره داده شود. این گروه هم باید مطلع شوند. از یک تا دو سال قبل از تکمیل و افتتاح باید در جریان واگذاریها قرار بگیرند. سپس بروند سر میز مذاکره تا راضی به سرمایهگذاری شوند.
3)خود سازندگان: این یکی از مهمترین قسمتهای برندینگ است که چگونه برای سازه آمادهشده و بنای ساختهشده هویتسازی شود. اینکه چطور در رسانهها تبلیغ شود و مردم از وجود چنین پروژهای مطلع شوند. امکانات به مخاطبان معرفی شده و ویژگیها و تسهیلات قابل ارائه اعلام شود. محتوای پیامهای تبلیغاتی باید به درستی طراحی و پیادهسازی شوند. شکل، محتوا و هماهنگی پیامها مهم هستند والبته قرارگیری همه آنها در یک استراتژی فراگیر. باور راسخ به رعایت اصول اخلاقی، مهماننوازی، احترام و تکریم مشتریان در صدر اولویتها و ضروریات یک مرکز شهری است. برای خاتمه این بخش از مباحث، ذکر دو نکته ضروری بهنظر میرسد:
1)واگذاریها و نحوه فروش، مربوط به بخش هدف است. پس باید مسائلی مثل بازدید رایگان، معارفه، حضور در صنف، شرایط قراردادها، برخورداری از تسهیلات بانکی و... رعایت شود.
2) در بهترین حالت معمولاً 3سال بعد از کلید خوردن پروژه، کار به پایان میرسد و مرکز تجاری آماده افتتاح و بهرهبرداری میشود و بین سه تا هفت سال زمان لازم است تا موفقیت پروژه ارزیابی شود. بعد از این مدت پروژه باید دوباره بهروزرسانی شده و به بررسی مجدد استراتژیها بپردازد. برای راهاندازی یک مرکز خرید کارهایی نظیر برگزاری جشن افتتاحیه، دعوت از ستارههای ورزشی، سینمایی و هنری، اهدای کادو یا بنهای تخفیف برای تشویق و ترغیب مردم و برای ادامه فعالیت اقداماتی نظیر اهدای جوایز نفیس در جشنوارههای مناسبتی و فصلی (اتومبیل، کمک هزینه مسافرت، سکه طلا) توصیه میشود. همه این عوامل در کنار معماری و دیزاین، جزییات هویتی به نام برند را میسازند.
***
معماری و زیبایی
دغدغه اصلی در طراحی، معماری است. برای همین هم طراحی پروژههای مراکز شهری به آرشیتکتهای مشهورو توانمند واگذار میشود. زیبایی همه را به سمت خودش جذب میکند. زیبایی، نشانه قدرت و خلاقیت است! ما شاید بلد نباشیم غذای خوشمزه بپزیم، ولی میتوانیم خوشمزگی را تشخیص بدهیم. طراحی مناسب و عالی، جذابیت به همراه میآورد. هر چقدرجذابیت بیشتر، ازدحام بیشتر و در نتیجه تقاضای افزونتری خواهد داشت. کسی که میخواهد مغازه بخرد، دوست دارد نسبت سطح ویترینش مناسب باشد. بین بدترین و بهترین ویترین در یک مجتمع، نباید خیلی فرق و تفاوت وجود داشته باشد. در یک تیم ورزشی هم این قاعده لحاظ میشود؛ بین نفرات اصلی و نیمکت ذخیرهها نباید فاصله زیادی باشد. چون نسبت 20 به 80 محکوم به شکست است.
از اینکه بگذریم به اصل ماجرا میرسیم. کلیت ساختمان باید هویت مستقل و چیزی برای ارائه داشته باشد. مردم از کجا وارد شوند، مسیرهای ورودی، دسترسی به پارکینگ به چه نحوی طراحی شوند، پلههای برقی، آسانسورکجا نصب شوند، ترکیب کاربریها چطور تعریف شوند، هتل کجا واقع شود، گالریها چه متراژی داشته باشند، جایگاه نور، رنگ و طراحی داخلی کجا باشد و غیره. مجتمعهای تجاری فضاهای بسته هستند وقتی وارد این فضاها میشویم دسترسی به هوای آزاد نداریم. باید گردش هوای مطبوع را داشته باشیم. تهویه و انتشارهوا باید صورت بگیرد. موقعی که هوا خفه باشد از جذابیت کم شده و استقبال کم میشود. استانداردها که رعایت شود طرح ما معقول و مقبول است، ولی از ما در پروژههای مهم انتظار کار خارقالعاده میرود.
سبکهای گوناگون و متنوع طراحی معماری از مدرن، پستمدرن و کلاسیک وجود دارد. مانند ژانرهای متنوع و مختلف سینما که در پی رضایتمندی سلایق گوناگون مخاطبان و طبعا جنبههای متفاوت زندگی است. طرح نما باید خیرهکننده و گیرا باشد. ورودیها به اصطلاح ما «دعوت کنندگی» داشته باشند. این معنی دارد، یعنی فراخ و بزرگ باشد. امکان ندارد شما به پاساژ علاالدین بروید و به خاطر عرض کم راهروها با دیگران تنه به تنه نشوید. (توجه داشته باشید که پاساژعلاالدین در یک فضای بدون رقیب رشد کرد) المانهای هنری در آن به کار رفته باشد. در کنار استفاده مناسب از رنگ و نورپردازی و طراحی گیرا، جنس مصالح از استحکام بالایی برخوردار باشد. ساختمان این مجموعهها به دلیل رفتوآمدهای فراوان در معرض فرسودگی زیاد قرار دارند، پس دوام بالای تجهیزات و مصالح بسیار مهم است. طرح فضای داخلی باید مشتری را از سرگشتگی خارج کند، نه اینکه بدتربه کلافگی خاطر وی بینجامد! محوطههای باز و خالی در طراحی لحاظ شود؛ وقتی ما میایستیم بهطور دقیق متوجه شویم کجا قرار داریم، کدام طبقه؟ کدام راهرو؟ فروشگاه کجاست؟ سینما چطور؟ اطلاعات در چه نقطهای واقع شده است؟ و... همه اینها را طراح در اختیار شما قرار میدهد.
***
گیومه
فرشتهخو متولد 1355 تهران است. فوق لیسانس معماری را از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی گرفته، دوره MBA را در سازمان مدیریت صنعتی گذرانده و در حال حاضر دانشجوی دوره DBA است. هنوز 40ساله نشده اما برنده کلی جایزه طراحی معماری و معماری داخلی شده و کارنامه پر وپیمانی دارد. هفت سال در مورد مراکز تجاری و ارتباط آنها با معماری، طراحی داخلی و برندسازی بهویژه فضاهای کسبوکار تحقیق و پژوهش کرده است.
مشاور ارشد برندسازی و عضو کمیته علمی نخستین دوره صنعت ساختمان در دانشگاه تهران و عضو هیأت علمی و سخنران بسیاری از کنفراسهای معتبر کشور در این زمینه است. مشاور ارشد بسیاری از مراکز خرید و مجتمعهای تجاری پایتخت بوده و طراح معمار تعدادی از آنها است؛ مانند مجتمع ارگتجاری تجریش، بازار موبایل ایران، بازار مبل نگارستان، مجتمع تجاری تمدن و فروشگاههای بزرگ مانند شهر فرش، الکتروسیتی، نوین چرم و فارست مبل.
در سازمان مدیریت صنعتی در دورههای مختلف نقش معماری و برند را تدریس کرده و از سال 1392 در دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران- که خود جزو پایهگذاران آن بوده - به آموزش مشغول است. بیش از نیممیلیون مترمربع از طرحهای معماری وی عملیاتی و ساخته شدهاند. علاوه برهمه اینها مدیر پروژه بازسازی خیابان بوعلی سینای شهر بم بوده که 300ساختمان ویران شده بر اثر زلزله را طراحی و احیا کرده است.