اکنون مدتی است که انجمنهای هنری در کشور ما تشکیل میشوند، اما بعد از تشکیل آنها دیگر اتفاقی نمیافتد و این به دلیل توجه نکردن و البته نبودن ارتباط میان دولت و بخشهای خصوصی با انجمنهاست. در کشور ما زمینههای لازم برای شکلگیری انجمنها بهوجود میآیند و تا مقطعی بعد از تشکیل انجمنها هم مشکلی نداریم، ولی بعد از آن، دیگر هیچ حمایتی نمیشود که باید بررسی کنیم.
باید بررسی کنیم و ببینیم مثلا انجمن سفالگران مکانش کجاست؟ وقتی انجمنی تشکیل میشود و قرار است یک عده متخصص و جوان که در یک شاخه هنری فعالیت میکنند در کنار هم جمع شوند کجا باید گردهم جمع شوند؟ و مشکلات اقتصادیشان را چگونه میخواهند حل کنند؟ غیرمنصفانه است که انجمنها ایجاد شوند و بعد از آنها خواسته شود مشکلاتشان را خودشان حل کنند.
به نظر من باید فضایی ایجاد شود و در بدنه بخش خصوصی و دولتی اعتماد به انجمنها به وجود بیاید تا میان انجمنها و این بخشها ارتباطات سازندهای برقرار شود. اگر اساسنامه انجمنها را مطالعه کنید متوجه میشوید که در آن نوشته شده انجمنها نمیتوانند کار انتفاعی یا درآمدزایی داشته باشند و فقط طبق اساسنامه انجمن میتوانند از کمکهای مالی و مردمی استفاده کنند. حالا باید بررسی شود که دولت از ابتدای تاسیس انجمنها تاکنون چقدر کمک مالی به آنها کرده است؟ این در حالی است که اقتصاد ما با دولت گره خورده است. باید به انجمنها اجازه درآمدزایی داده شود، در غیراین صورت باعث میشود انجمنها غیرفعال و منحل شوند.
منظور از درآمدزایی این است که انجمنها بتوانند بنگاه اقتصادی باشند. یعنی انجمن نقاشان بتواند کتاب چاپ کند و آن را بفروشد. اگر بخواهد برای رشد و ترویج رشته خود کارهایی مانند برگزاری کلاس بکند این دیگر بنگاه اقتصادی نیست. با بررسی سرمایهگذاریهای بخش اقتصاد کلان متوجه میشویم که آنها در سرمایهگذاریهای خود هیچگاه بخش هنری را در نظر نمیگیرند. چرا مس و فولاد هر کدام دو تیم در لیگ فوتبال دارند؟ حامی تیم والیبالمان هم یک بانک است. چرا سرمایهگذاری را فقط به سمت بخشی از جوانانمان بردهایم؟ آیا چرخش اقتصادی به سمت هنر نمیتواند برود؟ آیا فقط نیازمند هیاهویی از قبیل فوتبال هستیم؟ ما فرهنگ را فراموش کردهایم. من از تزریق پول به انجمنهای هنری گریزانم. قرار نیست انجمنها پیمانکار دولت باشند، ولی اعتقاد دارم راحت میشود برای همکاریهایی اعتمادسازی کرد. خیلی اتفاقها در مجموعه های دولتی و غیردولتی میافتد که انجمنها میتوانند در آنها مشارکت کنند. باید ببینیم شهرداری چه پروژههای فرهنگی و هنری و وزارت ارشاد چه اتفاقات فرهنگی و هنری دارد؟ با ایجاد اطمینان انجمنها میتوانند در این فعالیتها مشارکت کنند.
مثلا اگر شهرداری تهران میخواهد در فضای شهری از گرافیک محیطی و مجسمه استفاده کند بهتر است از انجمنها بخواهد مراحل طراحی و نصب را اجرا کنند. منظور ما از مشارکت، همکاری متقابل است. انجمنها با تزریق پول به جایی نمیرسند. آنها میخواهند پروژههایی را ایجاد کرده و تاثیرگذار باشند تا هم معضلات را حل کنند و هم چرخه اقتصادی را بچرخانند ضمن اینکه استقلال هم داشته باشند.