زمانی که از کارآفرینی زنان صحبت میکنیم، در اصل درباره چه صحبت میکنیم؟! متاسفانه باورهای غلط مبتنی بر فرهنگ مردسالارانه، چیدمان نادرستی در ذهن ما ایجاد کرده است. اغلب ما وقتی درباره کارآفرینی زنان سخن به میان میآید، فکر میکنیم که صحبت اشتغال آنان است، درحالیکه تعریف کارآفرینی با اشتغال تفاوت بنیادی دارد. زنان کارآفرین، زنان شاغل نیستند، بلکه زنانی هستند که بر توانمندیهای خود تکیه کردهاند و با باور آن توانمندیها توانستهاند فرآیند کسبوکار نویی را بنا بگذارند. گاه شاهد هستیم این اشتباه معنایی، فراتر از یک ذهنیت عامیانه است و حتی رسانهها و متولیان امور نیز در این درک نادرست شریک هستند و چهبسا همانها سبب میشوند که باورهای نادرست ذهنی ما قوت بگیرند.
همه ما بارها شاهد بودهایم که در مراسمهای تقدیر و معرفی زنان کارآفرین بهجای آن که زنانی که به واقع در تعریف کارآفرین میگنجند معرفی و تقدیر شوند، کارمندان و زنان شاغل موفق مورد تشویق قرار میگیرند. بد نیست تا ابتدا به تعریف صحیح کارآفرینی رجوع کنیم. كارآفرینی عبارت است از فرآیند نوآوری و بهرهگیری از فرصتها، باتلاش و پشتكار بسیار و همراه با پذیرش ریسكهای مالی، روانی و اجتماعی كه با انگیزه كسب سود مالی، توفــیقطلبی، رضایت شخصی و اســتقلال صورت پذیرد (هیسریچ، 1985).
بنابراین تعریفی که از کارآفرینی پیش روی ما قرار دارد، شامل زنان شاغل موفق نمیشود بلکه زنانی را مورد توجه قرار میدهد که با اعتماد بر توانمندیهای خود از یک شرایط نامطمئن و شاید تهدیدبرانگیز، فرصت ساختهاند. نگاهی بر شاخصهایی که برای کارآفرینی در نظر گرفته شده، شاهدی بر این امر است که در ساختار جامعهای مردسالار، بانوی کارآفرین بودن روندی بسیار پرفرازونشیبتر نسبت به مرد کارآفرین دارد. در اصل میتوان شاخصهای جامعه مردسالار را در نظر گرفت و با تکیه بر آنها متوجه شد که هر بانویی برای کارآفرین شدن در این ساختار باید چندین برابر یک مرد انرژی و توان صرف کند تا بتواند به مقصود و هدف مورد نظر برسد.
هر چقدر بر تعداد زنان کارآفرین در جامعه افزوده شود در اصل با چندین رشد همزمان در آن جامعه روبهرو خواهیم بود. نخستین و مهمترین رشد، رشد اقتصادی است. زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند و تا زمانی که این 50 درصد از مقوله کارآفرینی که نقش موثری در رشد اقتصادی دارند، دور نگه داشته شوند، جهان شاهد زیانهای اقتصادی خواهد بود. افزایش زنان کارآفرین درحالیکه رشد اقتصادی را به دنبال دارد، رشد اجتماعی و فرهنگی جوامع را نیز با خود میآورد.
نگاهی به وضعیت اقتصاد اغلب کشورها نشان میدهد در چند سال گذشته که اقتصاد روندی فرسایشی داشته و کشورهای زیادی با رکود اقتصادی و رشد منفی اقتصاد روبهرو هستند؛ جالب این است که اغلب آنها در سیاستهایی که برای برونرفت از این مشکل ارائه کردهاند، بر مشارکت زنان و کارآفرینی آنها تاکید دارند. از این میان ژاپن که سالها از کشورهای پیشرو در زمینه اقتصاد بوده است و ازجمله کشورهای پیشرفته به حساب میآید، اکنون در دوران ناگوار شرایط اقتصادی به سر میبرد، هرچند این کشور تغییرات بنیادین فرهنگی را طی کرده، اما همچنان از جمله کشورهای مردسالاری است که زنان آن، یا شغلهای پارهوقت دارند یا در زمینه کارآفرینی چندان نقشی ایفا نمیکنند.
یکی از سیاستهایی که این کشور برای برونرفت از مشکلات اقتصادی برای خود تعریف کرده است، به حرکت درآوردن زنان و درگیر کردن آنها با اقتصاد و مقوله کسبوکار است. اقتصاددانان معتقدند اگر این کشور بتواند زنان را وارد گود کسبوکار کند دیر یا زود میتواند دوره رکود اقتصادی را پشت سر بگذارد، همانطور که معتقدند اگر همچنان زنان از عرصه کسبوکار دور بمانند آینده غمانگیزی در انتظار اقتصاد ژاپن است. مقولهای که در مورد همه کشورها از جمله ایران نیز صدق میکند. سیاستهای جمعیتی و فرهنگ مردسالار متاسفانه در کشور ما در تقابل با ویژگیهای لازم برای افراد کارآفرین است و بیشک اصرار بر آنها زنان را بیش از پیش از عرصه کسبوکار دور نگه میدارد.
ویژگیهای یک زن كارآفریــن
هرچند ویژگیهایی مانند ریسکپذیری، نوآوری، اعتمادبهنفس، آرمانگرایی و آیندهنگری از جمله ویژگیهای کارآفرینی به حساب میآید، اما زنان در این میان ویژگیهای افزونی دارند که سبب شده تا کارآیی کسبوکار آنها نسبت به مردان بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در این زمینه هلن فیشر، انسانشناس دانشگاه راتجز، دریافته است که پنج خصوصیت، زنان کارآفرین را در این زمینه منحصربهفرد کرده است و میتواند در موفقیت آنان بسیار مهم جلوه کند:
-1 مهارتهای ارتباطی: بسیاری از زنان در بیان احساسات خود بهتر از همتای مرد خود عمل میکنند.
-2 مهارتهای مردمی: بسیاری از بانوان در خواندن احساسات از چهره دیگران و کشف رمز و رازهای حرکات دیگران ماهر هستند.
-3 مهارتهای به کارگیری تفکرشبکهای: به معنی توانایی زنان در جمعآوری دادهها از محیط و ایجاد ارتباط میان قطعات دادههای مختلف است.
-4 مهارت برقراری توافق: زنان کارآفرین موفق، غالبا خوب میتوانند بحث کنند. آنان میکوشند شرایطی ایجاد کنند که با طرفهای وارد در بحث، روابط هماهنگ برقرار کنند.
-5 توانایی در ایجاد و گسترش روابط حسنه (مدرسی سریزدی، 1388)
به همه این ویژگیها ازخودگذشتگی را نیز بیفزایید، زیرا زنان برای کارآفرین ماندن یا باید وظایف دیگری مانند همسر بودن و مادر بودن را فراموش کنند یا سه برابر مردان وقت و انرژی صرف کنند تا بتوانند همه وظایف اجتماعی خود را در کنار یکدیگر پیش ببرند. اگر مردان نیز مانند زنان سهم خود را از وظایف اجتماعی بپذیرند، بیشک توازن لازم در جوامع شکل میگیرد و کمتر شاهد رکود اقتصادی جهانی خواهیم بود.