آغاز: برگزاری و به سرانجام رساندن کنسرت کیتارو در تالار وزارت کشور از جمله تلاشهایی است که میتواند باب فعالیتهای اقتصادی در حوزه موسیقی را وارد فاز و فضای تازهای کند؛ اجرای کنسرتهایی که بازار تقاضای آن در میان قشر وسیعی از طبقه متوسط و متوسط به بالای ایران وجود دارد و در صورت عرضه درست میتواند پاسخی مناسب باشد و نیز بستری برای روغنکاری چرخ زنگزده اقتصاد موسیقی ایران.
برابر اعلام مدیر این کنسرت «دستمزد گروه و آقای کیتارو 15 تا 20 برابر خوانندگان برتر موسیقی در ایران است و یکی از دلایل افزایش دوبرابری بلیت کنسرت به دلیل همین دستمزد بالای طلب شده از سوی کیتارو و گروه همراه بوده است.» (نقل به مضمون)
میانه: در دو دهه گذشته تمام تلاشها برای اجرای کنسرت چهرههای شناخته شده موسیقی جهان بینتیجه ماند. این گروه از موزیسینها به مدد سیدیها و آثاری که منتشر کردند و نیز کارهایی که ازآنها در این سو و آن سو شنیده شد، میان مخاطبان و شنوندگان موسیقی در ایران نیز جای پایی یافتند و همین مسئله سبب شد برخی تهیهکنندگان و تولیدگران موسیقی به صرافت بیفتند از این بازار تقاضا بهرهبرداری کرده و کنسرتهایی را برگزار کنند تا بتوانند عطش مورد نظر را فروبنشانند و از نمد آن کلاهی برای اقتصاد موسیقی ایران فراهم سازند.
معروفترین ماجرای چنین کنسرتی به اجرای کنسرت در تالار 12 هزار نفری آزادی با حضور «کریسدی برگ» باز میگردد. تهیهکننده و مجری این کنسرت محسن رجبپور بود که در میان اهالی موسیقی چهرهای شناخته شده است؛ مدیر شرکت ترانه شرقی که با ابتکار او گروه موسیقی آریان سر برآورد و اوج گرفت و حداقل یک دههای بازار موسیقی جوانپسند پاپ را در قبضه خود گرفت.
این مدیر موسیقی به درستی تشخیص داد که برای پوشش هزینههای چهرهای همانند کریس دی برگ، باید کنسرت در مکانی برگزار شود که تامین هزینههای سنگین آن شدنی باشد. به همین دلیل ابتدا آلبومی مشترک از گروه آریان و کریسدیبرگ منتشر کرد. سپس از دیبرگ دعوت کرد به ایران بیاید و نشستی مطبوعاتی و پر سروصدا برایش در تالار مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در شمالیترین نقطه تهران ترتیب داد و آنجا بود که اعلام کرد این کنسرت قرار است در سالن 12 هزار نفری آزادی برگزار شود.
مقاومتها و البته حسادتها از همان زمان شروع شد و در نهایت و باوجود هزینه سنگینی که آقای مدیر برای مقدمات کار و دعوت از دیبرگ صورت داد، پروژه به شکست انجامید و کنسرتی برگزار نشد. بعد از آن دو تهیهکننده دیگر نیز به سراغ ریچارد کلایدرمن و یانی رفتند و خبرهای کنسرتشان در رسانههای ایران انعکاس یافت. حتی گفته شد یانی قرار است کنسرتی در تخت جمشید برگزار کند اما باز هم مدیریت موسیقی کشور چنین خطری را نپذیرفت و در نهایت آن پروژهها نیز به شکست منتهی شد. بهخصوص پروژه یانی که طرفداران بسیاری در ایران دارد و بازار تقاضای آن هنوز داغ داغ است. شاید تنها موزیسین طراز جهانی که توانست کنسرتی در ایران برگزار کند، خوان مارتین بود که موسیقیاش بسیار خاص بود و دو بار (بار اول در کاخ نیاوران و بار دوم در تالار وزارت کشور) به اجرای برنامه پرداخت.
انجام: طراحی و برنامهریزی برای کنسرت کیتارو و تلفیق آن با هفته فرهنگی ژاپن در ایران از آن جمله سیاستهای زیرکانهای است که موید و مصداق ضربالمثل با یک تیر چند نشان زدن است. انتخاب هنرمندی که شرقی است و پز و فیگور اجرایی او با فضای موسیقی شرق و مناسبات آن همخوانی دارد و نیز تلفیق آن با یک ارکسترایرانی برای کم کردن هزینههای کلی کنسرت و قرار دادنش در هفته فرهنگی ژاپن که همهگاه مناسبات فرهنگی ایدهآلی با ایران داشته و دارد، همه و همه از هدفهای چندگانهای است که این کنسرت برای مجموعه موسیقایی کشور فراهم کرده است.
دفتر موسیقی ارشاد و معاونت هنری و البته مجموعه فرهنگسرای نیاوران که اخیرا به دست مدیری صاحب دانش و تجربه در زمینه مدیریت هنری افتاده است، به همراه تهیهکننده این کنسرت توانستند پروژهای را ساماندهی کنند که بسترساز حرکتهای بزرگتری برای تحریک و فعال کردن بخشی مهم از بازارتقاضای موسیقی صحنهای است.
بنا به اعلام مسئولان برگزارکننده، قیمت بلیت کنسرت یادشده دو برابر بلیت کنسرتهایی از این دست بوده و دلیل آن هم فراهم نشدن یک اسپانسر و حامی برای این کار اعلام شده است.
این البته از جمله نقاط ضعف برگزاری این کنسرت بوده است که به گمانم با توجه به وجود شرکتها و موسسات بزرگ مالی فعال در ایران با اندکی رایزنی و کار جدی میتوانستیم شاهد حضور یک حامی قدرتمند و حتی در طراز جهانی برای این کنسرت باشیم تا قیمت بلیتها به یکباره چنین اوجی نگیرد.