تعداد مشاغل نیازمند دانش، افزایشی جدی داشته است. سرعت افزایش این نوع مشاغل در سه دهه گذشته هرگز به اندازه الان نبوده است.
کارمندان آمریکایی را میتوان از میانههای دهه 1980 تاکنون به سه دسته اصلی تقسیم کرد که در هر سه دسته 30 میلیون نفر جای میگیرند. حدود 31 میلیون نفر از آمریکاییها شغلهای روتین ندارند. به شغل این 31 میلیون نفر در اصطلاح «مشاغل نیازمند دانش» گفته میشود.
این نوع مشاغل طیف وسیعی از کارهای فکری از جمله مشاغل حرفهای، مدیریتی و فنی را شامل میشود. تعداد شاغلان در مشاغل روتین در آمریکا اکنون کمتر از 30 میلیون نفر است. این افراد مجموعهای از کارهای عادی را انجام میدهند که همیشه ثابت است. دسته دیگر نیز مشاغل اداری مثل دفتردارها، متصدیان بانک و. . . هستند. این نوع مشاغل اگرچه تغییراتی در طول زمان دارند اما این تغییرات آنقدر محسوس نیستند که بتوان عنصر انسانی را از آن حذف کرد.
سه دهه پیش تعداد افرادی که شغل نیازمند دانش داشتند از بقیه دستهها کمتر بود اما در سه دهه گذشته بیشترین تعداد کارکنان متعلق به این دسته هستند. این درحالی است که در طول این مدت مشاغل روتین بهخصوص در دوران بحران اقتصادی بهشدت تحت فشار بودند.
چه اتفاقی افتاده است؟ اقتصاددانها معتقدند دلیل این تغییر رویه این است که مشاغل روتین استعداد زیادی برای جایگزینی با کارهای اتوماتیک و فناوری دارند. برای مثال نرمافزار اکسل جای دفتردارها و روباتهای پیچیده جای کارکنان خط تولید در کارخانهها را گرفتند. بسیاری از کارمندان آمریکایی، بهویژه در دوران بحران اقتصادی شغل روتین خود را از دست دادند و پس از بازیابی اقتصادی دیگر نتوانستند به شغل پیشین خود بازگردند.
مشاغل روتین در سه دهه گذشته هیچ حرکتی نداشتند، اما در مقابل تعداد کارکنان مشاغل نیازمند دانش در همین مدت دوبرابر شده است. هیچ نشانهای از کند شدن این روند نیز دیده نمیشود. این نشان میدهد اگرچه فناوری باعث حذف برخی مشاغل شده اما در زمینههای گوناگون دیگر اشتغالزایی کرده است.
در واقع مشاغل نیازمند دانش از دهه 1980 به این سو بیشتر از هر زمان دیگری رشد کردهاند. از آن زمان سالانه 1/9 میلیون شغل نیازمند دانش در آمریکا ایجاد شده است. در سایر دستههای شغلی سالانه تنها بین 100 هزار تا 250 هزار شغل ایجاد شده است. به این پدیده دوقطبی شدن نیروی کار گفته میشود.
در این پدیده رشد مختص مشاغلی است که یا مهارت بالایی میخواهند یا مهارت پایین برایشان کافی است اما مشاغلی که بین این دو دسته قرار میگیرند، کوچک میشوند.
هیچ تردیدی وجود ندارد که دستگاههای گوناگون هوشمندتر، قدرتمندتر و کارآمدتر شده و قادرند روزبهروز کارهای انسانی بیشتری را انجام دهند. بنابراین شنیدن صدای زنگ خطر بیکاری چندان کار سختی نیست.
غمانگیزتر اینکه یک گروه پژوهشی در دانشگاه آکسفورد سه سال پیش هشدار دادند که فناوری در سالهای آینده نزدیک به 47 درصد مشاغل در آمریکا را از بین خواهد برد. اما خبر خوب این است که تاکنون مشاغل جدیدی که نیازمند دانش هستند بهآسانی تمام آن آمار و ارقام غمانگیز را تحتالشعاع قرار دادهاند.
حتی اگر دستگاهها به روند هوشمندتر شدن خویش با سرعت بالا ادامه دهند، مشاغل درهرحال ابعاد اجتماعی، احساسی، نوآورانه و ارتباطی دارند. این ابعاد هرگز نمیتوانند در دسته مشاغل روتین قرار گیرند، چون هیچگاه تکراری و عادی نمیشوند.
هنوز راه زیادی مانده تا روباتها بهطورکامل جای انسانها را بگیرند. به عبارت دیگر، دلیل خوبی وجود دارد که فکر کنیم مشاغل نیازمند دانش همچنان در حال رشد باقی خواهند ماند.