ساعتها همه جا هستند. روی مچ دستها، روی صفحه گوشیهای تلفن و موبایلها، بالای یخچال، روی میز تلویزیون، در خیابانها و میدانها. هر جا سر بچرخانی ساعتها روبهرویت ظاهر میشوند و هشدار میدهند که زمان دارد میگذرد. مدیریت زمان در عصر جدید آن قدر اهمیت پیدا کرد که ساعتها به یکی از اجزای لباسهایی که میپوشیم تبدیل شدند و آنها را به مچ دستهایمان بستیم. پیش از این، آنها در جیب کتها و در کیفهای دستی جای گرفته بودند. حالا اگر ساعتی به مچ نبسته باشید، حتما بارها در روز به گوشی تلفن همراهتان مراجعه میکنید تا زمان دقیق را روی صفحهاش بخوانید. واقعیت این است که زندگی بدون ساعت غیرممکن شده و این ماجرا آن قدر بدیهی است که ممکن است تصور شود همیشه این طور بوده است.
سربازها نخستین مردان با ساعت مچی
جنگ در بسیاری از رویدادها نقش اساسی دارد. در صنعت ساعتسازی هم جنگ نقش مهمی داشت. تاریخ ساعتمچی به سالهای 1810 میلادی میرسد. اما نخستین مردانی که ساعتهای مچی را برای استفادههای ضروری به دستشان بستند، سربازانی بودند که در قرن 19 میجنگیدند و به اهمیت هماهنگ بودن مانورها در طول جنگ آگاه بودند. علامت دادن و رمزگذاری کردن در جنگ برای عدم شناسایی توسط دشمن مهم بود و مشخص بود که استفاده از ساعتهای جیبی در تب و تاب جنگ و درحالیکه سربازان روی اسب نشسته بودند اصلا ممکن و منطقی نبود. برای همین سربازان شروع به وصل کردن ساعتها به مچشان کردند. شرکت گارستین در لندن یک ساعت بنددار را در سال 1893 طراحی کرد که البته نمونههای مشابهی از آن در سالهای 1880 هم تولید شده بود. اعضای نظامی بریتانیا در کمپهای نظامی از سال 1880 مثلا در جنگ با برمه از ساعتهای مچی استفاده میکردند. اما انگار در این زمان بود که باید این ساعتها به اوج موفقیت میرسیدند و ضرورتشان احساس میشد.
طی جنگهای این زمان اهمیت هماهنگی در حرکتهای گروهی و هماهنگی در حملهها مشخص شده و استفاده از ساعت مچی بین نظامیها گسترده شده بود. شرکت ماپین و وب شروع به تولید ساعتهای مچی مخصوص سربازان کرد که در کمپ نظامی سودان در سال 1898 مورد استفاده قرار گرفت و پروژه موفقی شد. این مدلهای اولیه در واقع همان ساعتهای جیبی بودند که برایشان بندی چرمی ساخته شده بود اما در اوایل قرن بیستم، تولیدکنندگان شروع به تولید ساعتهای مچی کردند که از ابتدا برای مچ طراحی شده بودند. شرکت سوییسی دیمیر فررس و سای در سال 1903 ساعتی مخصوص مچ دست طراحی کرد که حالا دیگر استاندارد شده بود. در سال 1904 آلبرتو سانتوس دومونت، همراه دوستش هانس ویلسدورف ساعتی را طراحی کرد که برای زمان پرواز با هواپیما مناسب باشد. شرکت آنها بعدا همان شرکت معروف رولکس شد.
جنگ جهانی اول اهمیت ساعت مچی را برای سربازان دو چندان کرد و مقدمهای شد برای ظهور یک بازار عظیم بعد از پایان جنگ. تاکتیک رگبار با توپخانهها در طول جنگ متحول شد که نیاز به یک هماهنگی کامل بین تیراندازان و رگبارچیها داشت. ساعتهایی که در این هنگام استفاده میشد به شیشههای نشکن و صفحات تابناک مجهز شده بودند. ساعتهای مچی همان قدر که روی زمین ضروری بودند، در آسمان هم ضروری شده بودند و خلبانهای جنگ به آنها بیشتر از ساعتهای جیبی رغبت نشان میدادند. بهطوری که دپارتمان جنگ در انگلستان از سال 1917 به نظامیها ساعت مچی میداد. شرکت اچ ویلیامسون در کوونتری یکی از نخستینهایی بود که توانست از این شرایط به نفع خود استفاده کند و تاکید داشت که: «مردم آنچه را که نیاز دارند میخرند. دیگر هیچکس نمیتواند بگوید که ساعت یک وسیله لوکس و غیرضروری است. گفته میشود از هر چهار سرباز یکی ساعت مچی دارد و سه نفر دیگر میخواهند در نخستین فرصت یکی بگیرند.»
با پایان جنگ، تقریبا هر سربازی ساعت مچی داشت و حالا که دیگر آتش توپخانه و هماهنگی برای حمله و پاتک در کار نبود، کمکم مد به صحنه آمد و بازار ساعت را تحت تاثیر قرار داد. در سال 1917 نشریه هورولوجیکال ژورنال در انگلستان نوشت: «ساعت مچی تا قبل از جنگ به ندرت استفاده میشد، اما حالا روی مچ تقریبا هر مردی در لباس رسمی و بسیاری از مردان در لباس شهری دیده میشود.» تا سال 1930 نسبت ساعتهای جیبی به مچی به نسبت 50 به یک رسیده بود. جنگ ساعتها را به زندگی روزمره سربازان کشاند. جایی که دقیقهها و ثانیهها برای پیروزی مهم بودند و میتوانستند سرنوشت جنگ را تغییر دهند. اما با تمام شدن جنگ، ساعتها از زندگی روزمره نرفتند و روی مچ دستها ماندند. آنها دیگر جزئی از زندگی مردم شده بودند و بدون آنها تشخیص وقت و انجام بهموقع کارها دشوار شده بود.