برندها نه یک محصول یا پدیده صرفا فیزیکی، بلکه مجموعهای از ویژگیهای منحصربهفرد و داراییهای ملموس و غیرملموس هستند که در طول زمان تکامل مییابند. مفهوم برند امروزه دیگر منحصر به خدمات یا کالاهای فیزیکی نمیشود، بلکه کامیابی در دنیای امروز از آن کسانی خواهد بود که خود را در قالب برندی ممتاز عرضه کنند. ستارگان سینما، مدیران، سیاستمداران، ورزشکاران و حتی افراد عادی میتوانند ویژگیهایی ممتاز و منحصربهفرد در خود یافته و به پرورش و ترویج آن اقدام کنند. برندهای شخصی توانمند در میان مشتریان و همکاران و همصنفان و همچراغان خود به صفت یا قابلیتی منحصربهفرد شناخته میشوند.
البته این صفات و قابلیتها عمدتا نه ذاتی، بلکه بیشتر اکتسابی هستند و در گذشت زمان بهوجود آمدهاند و به همین دلیل تغییر آنها پس از گذشت زمان دشوار است. برندهای شخصی در نام، نشان، هویت ویژگیها و صفات ظاهری و اخلاقی و نیز دانش حرفهای و علایق و فعالیتهای مختلف افراد و حتی اعضای خانواده ایشان انعکاس مییابد. بنابراین برندها منحصر به سازمانها و محصولات و خدمت آنها نمیشوند و نمودی از هویت انسانها نیز هستند. چرا که آدمی همواره از بدو پیدایش خویش تلاش کرده، اثری جاودانه از خود بر پیشانی تاریخ ثبت کند. باید بدانیم که در هیاهوی دنیای این روزهای ما، صدایمان به گوش هیچکسی نخواهد رسید، مگر آنکه خود صدایمان را به گوش ایشان برسانیم.
متخصصان هاروارد براساس پاسخ خوانندگان وبسایت هاروارد بیزینس ریویو و اولویتبندی مخاطبان، موارد ذیل را بهعنوان الزامات برندهای شخصی معرفی کردهاند:
* قادر به اقناع مخاطب باشد
* اصالت داشته باشد
* پایدار باشد
* شناخته شده و مقبول باشد
حال سوال اینجاست که چه کنیم تا برند شخصیمان در بردارنده این ویژگیها باشد. در ادامه ترجمهای از مقاله هاروارد و نیز اصول تام پیترز را پیرامون تقویت برند میخوانیم.
نوع دیدگاه خود نسبت به حرفه یا شغلمان را تغییر دهیم
خودمان را نه بهعنوان یک کارمند، بلکه بهعنوان یک دارایی در نظر بگیریم. عناوین و سمتهای شغلی را از یاد ببریم. از خود بپرسیم که «من چه کارهای ارزشآفرینی انجام میدهم؟ و چه چیزهایی مایه مباهات و افتخارم است؟»
عوامل وفاداری خود را ارزیابی مجدد کنیم
ابتدا به خود وفادار باشیم و بعد به تیم یا شغل، مشتریان و سازمان خود وفادار باشیم. وفاداری به خود، مقدمه وفاداری و تعهد به مسیر شغلی است و جایگاه فرد را در مختصات برند ارتقا میدهد.
با خود صادق باشیم
صداقت، سرمایه اصلی حرفهایها است. بنابراین درباره خود و ویژگیهایتان صداقت به خرج دهید، اگر خود را صادقانه بشناسیم، میتوانیم برندی قدرتمند و پرجاذبه برای خود بسازیم.
از بزرگان بیاموزیم
چشم و گوش خود را برای یادگرفتن مداوم باز نگه داریم، چرا که یادگیری توانایی مواجه شدن با شرایط مختلف را ارتقا میدهد، معلمان بسیاری در محیط اطراف ما وجود دارند. تجربه یکی از بهترین و در عین حال سختگیرترین معلمان است. حتی به قول کوروش بزرگ، از نابخردان هم میتوان چیزهایی آموخت.
زیاد آفتابی شویم
مهمترین وظیفه تبلیغات، شناساندن است. بنابراین باید بهعنوان یک برند شخصی کاری کنیم که به قول معروف در چشم بیاییم. این کار میتواند از طریق ایجاد شبکه ارتباطات و گسترش حلقه همراهان، بر عهده گرفتن پروژههای چشمگیر، نمایش مهارتها و توانمندیها در قالب ارائه سمینار، انتشار مطالب و محتوای آموزنده در حوزه تخصصی خود، داوطلبشدن در کمیتههای مختلف یا پنلهای علمی و هماندیشیها انجام گیرد.
ثبات قدم و پشتکار داشته باشیم
ما از طریق پیام برندمان به دیگران اطمینان میدهیم که میتوانند به ما اعتماد کنند. یک محتوای بیکیفیت و سطحی، سستکننده است و حیات برند را به خطر میاندازد. بنابراین باید از یکپارچکی و تناسب پیام برند خود، با ویژگیها و مهارتهایمان اطمینان حاصل کنیم.
حواسمان به نحوه انجام کارمان باشد
نباید از یاد ببریم که نحوه انجام کارها اغلب به اندازه خود کارها اهمیت دارد. آیا مختصر و مفید صحبت میکنیم؟ آیا بر نگاه خود مدیریت داریم و میتوانیم توجه دیگران را به خود جلب کنیم؟ آیا هوش تدبیری بالایی داریم؟
شبکه بازاریابی خود را ایجاد و آن را مدیریت کنیم
بازاریابی نه فرآیندی مقطعی بلکه روندی مادامالعمر و مستمر است. دوستان، همکاران، مشتریان و مراجعان ما میتوانند یک ابزار بازاریابی برای برندمان باشند. آنچه درباره ما گفته میشود، نشانگر ارزش برند ما است.
معماری اقناع را بیاموزیم
هوشمندانه از توانمندیهای شخصی و نیز جایگاه و نقش خود و شبکه ارتباطاتمان در جهت اثرگذاری بر دیگران استفاده کنیم، در غیراینصورت بهعنوان فردی قابلاعتماد و ارزشمند در ذهن دیگران نخواهیم بود. برندهای شخصی معتبر، از قدرت نفوذ برخوردار بوده و کلامشان برش دارد.
از بازخورد دیگران استقبال کنیم
ارزیابی و رصد مداوم ارزش برند، وظیفهای حیاتی است. اینکار را میتوان به کمک روشهای علمی و مدون نظیر روش بازخورد 360 درجه یا به شکل غیررسمی و طرح سوال از افراد و همراهان صادق خود انجام داد. بنابراین نظرات سازنده را درخصوص عملکرد خود جویا شویم. بهعلاوه یک راه کمتر متداول هم وجود دارد و آن مراجعه به مراکز معتبر استعدادشناسی و نیز انجام مصاحبههای شغلی است. البته این بهمعنای تغییر شغل نیست، بلکه مصاحبههای شغلی میتوانند جایگاه و ارزش بازار یک برند شخصی را مشخص کنند.
ارزیابی دوباره و کنترل مستمر
عواملی را که موجب انگیزشمان میشود بررسی کنیم. همچنین این عوامل را مورد بازبینی و کنترل دورهای قرار دهیم.