این موضوع که فرصت های شغلی متناسب با جمعیت، یکی از محوری ترین مسائلی است که موفقیت اقتصادی را رقم می زند، بر هیچ کارشناس یا محقق امور اقتصادی پوشیده نیست. با این وجود عدم وجود فرصت های شغلی متناسب و کمبود فضاهای شغلی باعث شده بسیاری از کشورهای در حال توسعه جوابگوی نیازهای شغلی شهروندان خود نباشند.
یکی از مواد خام و اولیه برای ورود به بازار رقابت و تجارت جهانی، نیروی کار حرفه ای و کارآمد است، با این وجود تحقیق و نظارت در حوزه کارآفرینی و ایجاد اشتغال برای این نیروها نیز بسیار حائز اهمیت است.
افزایش فرصت های بین المللی
یکی از موضوعاتی که اخیرا در بازار کار جهانی بسیار داغ شده، موضوع فرصت های شغلی در عرصه بین الملل است. به عبارت دیگر، بسیاری از شرکت های بزرگ و موفق با ایجاد فرصت های شغلی بین المللی، نیروهای کاری ماهر را از کشورهای دیگر جذب می کنند. این موضوع به لحاظ ماهیت، موضوع عجیب و کمتر دیده شده ای نیست، با این وجود مسئله مهم نه در خصوص کشورهای مهاجرپذیر، بلکه درخصوص کشورهایی است که مهاجران از آن کشورها راهی کشورهای عمدتا توسعه یافته می شوند.
به بیانی واضح تر، برخی کشورها (به ویژه کشورهای درحال توسعه) هستند که به عنوان بستر رشد و پیشرفت نیروی کار ایفای نقش می کنند، اما در عمل فرصت های شغلی چندانی در اختیار نیروی کاری که تربیت کرده اند، قرار نمی دهند.
رکود اقتصادی یکی از نخستین و بارزترین نشانه های افزایش سیل مهاجرت های شغلی محسوب می شود. شاید بر همین اساس باشد که به تعبیر برخی کارشناسان امور اقتصادی خاورمیانه، جنگ آتی جهانی به ویژه در بین کشورهای در حال توسعه، جنگ بر سر استعدادهاست.
اگر طی سال های گذشته فرار مغزها و بحران های مهاجرت قشر فرهیخته گریبانگیر کشورهای منطقه بود، اکنون بحران دیگری مطرح است که نیروی کار مستعد و با توان حرفه ای بالا را در برمی گیرد. کشورهایی که برای توسعه فضاهای تجاری و صنعتی خود به نیروی کار خود نیاز دارند، اما عدم وجود فرصت های شغلی مناسب، عرصه را برای فعالیت افراد جویای کار تنگ کرده و آنان چاره ای جز مهاجرت نمی بینند.
برنامه ریزی صنعتی تولید مقدمه اشتغال
دکتر کنت روگوف، اقتصاددان ارشد صندوق بین المللی پول و مدرس دانشگاه هاروارد معتقد است یکی از ترس های رایجی که از آغاز عصر صنعتی شدن جهان تاکنون وجود داشته، هراس از وضعیت و آینده نیروی کار است. اگرچه نمی توان این موضوع را انکار کرد که شتاب جهان در صنعتی شدن در این خصوص بی تأثیر نیست، اما با افزایش صنعتی شدن جهان و توسعه کارخانه های صنعتی، میزان اشتغال نیروی کار و جذب شدن افراد به کارخانه ها و کارگاه های مختلف نیز سیری صعودی را طی کرده است.
با همه اینها، رشد نرخ بیکاری در برخی کشورهای رو به رشد همگام با صنعتی شدن خط سیری موازی در پیش گرفته است. درواقع به نظر می رسد هر اندازه روند صنعتی شدن در خط سیر پرشتاب تری قرار می گیرد، نرخ بیکاری کاهش قابل توجه تری را تجربه می کند. اما علت این موضوع دقیقا چیست؟
تجربه دهه های 70 و 80 میلادی در کشورهایی مثل هند نشان می دهد توجه به زیرساخت های صنعتی و توسعه مهارت ها و خدمات فنی، بدون توجه به احتیاجات قشر کارگر و توسعه فضاهای شغلی برای این افراد بدون نتیجه یا حائز نتایجی کمتر با ارزش خواهد بود.
از سوی دیگر، این تجارب بی شباهت به تجربیات کشورهای اروپایی طی سال های پس از انقلاب صنعتی نیست. اکثر قریب به اتفاق این کشورها، تجربه ای کوتاه مدت اما مشابه با کشورهای در حال توسعه امروزی از سر گذرانده اند؛ تجربه ای که با هراس شهروندان از مشکلات در خصوص اشتغال و روند پساصنعتی شدن مشاغل همراه بود و در نهایت به همزیستی مسالمت آمیز نیروی کار و صنایع منجر شد.
این موضوع که رشد صنعتی نباید مخل کننده روند اشغال باشد و البته اشتغال نیز باید در خدمت صنایع روبه رشد باشد، نکته ای کلیدی است که از دید بسیاری از مدیران نادیده گرفته می شود. به عبارت دیگر، حرکت موازی و همراستای ایجاد فرصت های شغلی در سایه صنعتی شدن کشورها موضوعی ساده نیست.
بر همین اساس است که برنامه ریزی های بلندمدت و پربازده نقشی مهم در موفقیت های اقتصادی کشورها ایفا می کند. اغلب کشورهای توسعه یافته امروز، کشورهایی هستند که در طول دهه های گذشته، برنامه های رشد و توسعه بلند مدتی را در دستور کار خود قرار داده اند؛ کشورهایی مثل آلمان، انگلستان و فرانسه، رکوردهای موفقیت صنعتی امروز خود را مدیون فرصت های شغلی متعدد و کارآفرینی در عرصه صنعتی می دانند.
اگر آلمان این روزها به قلب صنعتی اروپا تبدیل شده، به این دلیل است که در طول سال های پس از جنگ جهانی برنامه ریزی ویژه ای برای بازگشت به روزهای خوش پیش از جنگ تدوین کرده بود؛ برنامه ای که با سال ها تلاش و پشتکار نسل های سه تا چهار دهه پیش به ثمر رسید.