خردهفروشی در کشور ایران یکی از مشاغل جذاب و پرسود است که با توجه به تحریمهای چند سال پیش هنوز هم تبوتاب خود را دارد و از سودآوری آن کاسته نشده است. از طرفی سازمانها امروزه بخش قابلتوجهی از سود تولید یک محصول را برای واسطههای فروش در نظر میگیرند و به علت سیستم ضعیف توزیع در ایران، واسطهها همواره نقش بسیار مهم و حائز اهمیتی میتوانند داشته باشند. در چند سال گذشته این واسطههای فروش در شکل و شمایلهای مختلف وارد کشور شدند و موفقیت این خردهفروشها طی سالهای اخیر، باعث حائز اهمیت تلقی شدن این صنعت شده است.
دکتر محمد آقایی، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس و مشاور کسبوکار در گفتوگو با «فرصت امروز» بیان میکند: روند رو به رشد صنعت خردهفروشی البته در بعد كمی، با رویكرد سنتی در ایران، معلول عوامل فراوانی است ولی نتیجه آن باعث شده است درنهایت هزینه توزیع بهشدت افزایش پیدا کند و شبکه بدون ساختار، توزیع ناکارآمد و معیوب به نحوی در کشور رشد کند که در عمل مصرفکننده نهایی برای خرید کالا و خدمات مجبور به پرداخت هزینهای چندین برابر قیمت تمامشده کالا شود و همچنین علاوه بر هزینه زمان، هزینههای دیگری مثل روحی و روانی، نارضایتی و تنش را به خود وارد کند و منطق بازارمداری و مشتریمدار بیمعنی باشد.
رتبه نخست ایران از نظر سرانه خردهفروشی
آقایی ادامه میدهد: با توجه به اینكه سیاستگذاریهای دولت در راستای تدوین دستورالعملها و تلاش در ساختاربندی اصناف بوده و سودآوری آنها را مشخص کرده ولی واقعیت آن است که این ساختار سنتی تودرتو و معیوب، بهقدری درهمپیچیده و با نظام بوروکراتیک دستگاههای نظارتی درهمآمیخته که آییننامهها از حد کاغذهایی که بر آن نقش میبندند فراتر نمیروند و این روش نمیتواند در این صنعت تغییر و تحولات معناداری ایجاد کند. نتیجه این سیاستگذاریها كاهش جذابیت در این صنعت و عدم ورود سرمایهگذاری جدی و عدم تمایل به سمت پروژههای كلان است. درنتیجه پروژهها در مقیاس بسیار خرد و فروشگاههای زنجیرهای کوچکمقیاس توسعه پیدا کرده و آنهم از بعد كمی نه از بعد كیفی و توجهی به الگو و سبك مشتری و مصرفکننده ایرانی ندارند. درنتیجه امروزه خروجی این اقدامات و سیاستگذاری غیراثربخش و ناكارآمد در صنعت خردهفروشی آثاری است مثل وجود یك فروشگاه سوپرمارکت كوچك به ازای 35 نفر بهطوری که مدیریت بر اینگونه فروشگاهها به دلیل پراكندگی بالا، آسیبهای مختلفی مثل افزایش هزینهها، کنترلپذیری سخت، ناهماهنگی، عدم كنترل دقیق قیمتها به دلیل نداشتن زیرساختهای لازمه در این صنعت و. . . را به دنبال داشته است و بررسی انجامشده تا سال 2014 بیانگر رتبه نخست ایران ازنظر سرانه خردهفروشی بوده و توسعه بیشتر كمی بوده تا كیفی و در قالب پروژههای بزرگ اتفاق نیفتاده است، بهطوری که مدیریت و كنترل این خردهفروشیها به دلیل واریانس بالا بسیار مشكل بوده و ادامه این روند به حلقه معیوب كانال توزیع در كشور منجر شده و ادامه آن بدون ایجاد زیرساختهای اساسی از بعد سختافزاری، نرمافزاری و مغزافزاری، كشور را در این حوزه متحول نخواهد ساخت و بر مشكلات توزیع در كشور خواهد افزود و از دید بنده نقطه چرخش راهبردی در این صنعت براساس نگاه ترازمند در طراحی درست زنجیره تامین خردهفروشی بهعنوان تکانههای درونزا و اثرگذار در ایجاد اقتصاد پایدار بوده و بسیاری از متغیرهای كلان اقتصادی و اجتماعی را بهبود خواهد داد. در صورت عدم توجه به سیاستگذاری مناسب و پایدار در این حوزه شدت بحران ازنظر برنامهریزی و کنترلپذیری در حلقه معیوب توزیع در كشور بیشتر شده و تاثیر آنهم به تولیدکننده و هم مصرفکننده منتقلشده و متغیرهای مدلهای تولید و مصرف غیرکارآمدتر خواهد شد، به همین جهت روند خروج از این وضعیت بحرانی و كاهش واریانس صنعت خردهفروشی به حرکت در مسیر پروژههای كلان اثربخش روی پلتفرم درست، بهصورت تحول در همه ابعاد سختافزاری، نرمافزاری و مغزافزاری وابسته است.
خردهفروشی، صنعتی جذاب و پرسود در ایران
این مشاور کسبوکار اظهار میکند: براساس تحقیقات هشت ساله انجامشده توسط اینجانب در صنعت خردهفروشی كشور و با تحلیل دادههای استخراجشده یورومانیتور در سال 2014 مربوط به صنعت خردهفروشی، روندها نشان میدهد كه در آینده نزدیك و با توجه به شرایط پساتحریم و حركت اقتصاد ایران به سمت وضعیت اقتصادی مطلوبتر نسبت به گذشته و سرمایهگذاری شدید در بخش صنایع بهویژه در حوزه خردهفروشی، همچنان این صنعت یکی از جذابترین و پرسودترین صنایع در ایران خواهد بود و روند تغییرات در شاخصهای مصرفکننده ایرانی ازنظر سبك خرید، تفریح و... این موضوع را تقویت میکند. بهعبارتدیگر درآمد مصرفکننده و نحوه خرج آن در سبد كالایی و تغییرات در تنوع، برندینگ و مقیاسهای خرید، بیانگر این تغییر در سهم ذهنی مخاطبان ایرانی است. بهعبارت دیگر تغییر در سطح آمادگی ذهنی مصرفکنندگان ایرانی ازنظر پذیرش و استقبال از روشهای مدرنتر، جذابتر و مقیاسهای بزرگتر با رویكرد خرید تفریحی اجتماعی بوده است. در ضمن تجربه شش ساله اخیر در ایران، با ورود هایپرماركت فرانسوی در ایران بانام هایپراستار تحت مدیریت شركت مافپارس و موفقیت مدل آن در بین مصرفکنندگان ایرانی بیانگر و تاکیدی بر جذابیت این صنعت در ایران است و همچنین پیشبینی میشود که مجموع خردهفروشی در ایران در سال ۲۰۱۶ به ۳۲۵۱.۳ تریلیون ریال برسد که از این میزان ۱۳۲۳.۵ تریلیون ریال در بخش خردهفروشی خواربار و ۱۹۲۷.۴تریلیون ریال در بخش غیرخواربار خواهد بود.
او میافزاید: مجموع افراد شاغل در بخش خردهفروشی در سال ۲۰۱۱ برابر با 3میلیون و ۲۰۲ هزار نفر بود که ۱۵.۷درصد مجموع افراد شاغل در ایران است. البته با توجه به ضریب مطلوبیت محیط اقتصادی ایران ممكن است این روند رو به رشد باشد.
تحلیل چرایی صنعت خردهفروشی
این مدرس دانشگاه خاطرنشان میکند: بهمنظور ایجاد تحول در این صنعت بهعنوان یكی از تكانههای موثر در تحول اقتصادی كشور لازم است ابتدا بهصورت علمی و بر اساس دانش و تجربیات موجود در دنیا، سیاستگذاری درستی در این حوزه پس از شناخت عمیق این صنعت اتفاق بیفتد و پلتفرم تحولی آن تنظیم شود؛ این پلتفرم بهعنوان زیرساخت اصلی و موتور محركه این صنعت خواهد بود چراکه همه تحولات ســـختافــزاری، نرمافزاری و مغزافزاری روی آن سازگاری پذیرند و میتواند منبع مزیت رقابتی باشد در غیراین صورت تحول مانند داشتن موتور جتی میماند كه به یك درشكه وصل میشود و بهمحض حركت واقعا میتوانیم متصور شویم چه اتفاقی روی خواهد داد. پس در صحنه کسبوکار، لازم است این پلتفرم ابتدا بهصورت اثربخش در این صنعت طراحی شود و نقش وزارت صنعت، معدن و تجارت در این حوزه بسیار مهم و جریانساز خواهد بود و در بهبود این فضا و تاثیر بر معادلات دیگر مانند روابط حاكم بر تولیدکنندگان و مصرفکنندگان اثری قابل توجه خواهد داشت در غیراین صورت با رشد و توسعه در این صنعت میتوان انتظار بهبود در کوتاهمدت را داشت و ولی در بلندمدت با یك سیستم بیمارگونه و غیرقابلکنترل روبهرو خواهیم شد و آن به دلیل عدم توجه به طراحی پلتفرم درست برای این صنعت است.
ماهی بزرگ در تنگ كوچك
آقایی معتقد است: در شرایط فعلی اگر بخواهیم از پتانسیل سرمایهگذاری داخلی و خارجی به نفع مدیریت زنجیره تولید و مصرف استفاده کنیم لازم است بهصورت ترازمند در سیاستگذاری، استراتژیها، برنامهها و مدلهای کسبوکار این صنعت سه رویكرد مهم اتلافزدایی، تلفیق و نوآوری بهصورت همزمان بهعنوان اجزای قدرت مثلث ترازمند در صنعت خردهفروشی بهكار گرفته شود تا آرامآرام شاهد بهبود تدریجی و مستمر این صنعت باشیم. نكته مهم اینكه اگر این صنعت بهصورت درونزا البته براساس مدلهای مختلف سرمایهگذاری به سمت تحول حركت کند و منافع آن به اقتصاد داخلی نسبت به بیرونی بیشتر شود در این حالت تحول متغیرهای كلان و عملیاتی این صنعت روی معادلات مختلف تجارت در ایران نیز تاثیرگذار خواهد بود. یادمان باشد لازم است ابتدا براساس این سه رویكرد وضعیت خودمان را بهعنوان ماهی بزرگ در تنگ كوچك شناخته و در راستای توانمندسازی آن بكوشیم و سپس براساس پلتفرم اثربخش و کارآمد بهمنظور ترازمند شدن از مدلها و برنامههای مختلف در جهت خلق مدلهای کسبوکار نوآور در كشور بتوانیم حركت كرده و از استراتژی ماهی كوچك در تنگ بزرگ استفاده کنیم.
او در پایان بیان میکند: از روند رو به رشد این صنعت قطعا مطمئن هستم ولی كیفیت رشد، سرعت و شتاب حركت، كسب منافع داخلی نسبت به سرمایهگذاری خارجی و مشاركت با آنها، بهرهبرداری درست از فرصت طلایی این صنعت در بازار ایران بهعنوان قطب جذاب خردهفروشی، ایجاد الگوهای جدید تولید و مصرف و... به برنامهریزی و عملیاتیسازی این صنعت در سه رویكرد اتلافزدایی، تلفیق و نوآوری بستگی دارد و نقش حاكمیت در جریانسازی اثربخش این صنعت و نقش بخش سرمایهگذار و خصوصی در بنگاهداری درست و اثربخش این صنعت میتواند سرآغاز رشد و توسعه ترازمند این صنعت باشد.