احیای دریاچه ارومیه که این روزها به یکی از ضرورتهای دولت یازدهم تبدیل شده، موافقان و مخالفانی دارد. عدهای معتقدند: با روشهایی مانند طرحهای انتقال آب، طرح نکاشت، بهکاشت، ایجاد بادشکنهای زنده و غیرزنده و...، میتوان دریاچه را تا 10 سال آینده احیا کرد. از سوی دیگر، برخی از کارشناسان و متخصصان، اعلام میکنند دریاچه ارومیه احیاشدنی نیست و جز هدررفت منابع و نابودی برخی از حوضههای آبریز که قرار است طرحهای انتقال آنها انجام شود، نتایج مثبتی دربرنخواهد داشت.
پرفسور رحمت عبدیباقی، مدیرعامل شرکت پلنت بکتر در آلمان، در گفتوگوی اختصاصی با روزنامه «فرصت امروز»، درباره احیای دریاچه ارومیه، معتقد است: زندهکردن یا احیای دوباره دریاچه ارومیه امکانپذیر نیست و باید بپذیریم که این دریاچه را از دست دادهایم. آنچه در ادامه میخوانید، نظریههای این استاد دانشگاه برلین است.
دریاچه ارومیه، جلگه وسیع و بیدرخت
دریاچه ارومیه، دریاچه آبشور شمالغربی ایران در خطر خشکی کامل قرار دارد. خطر توفانهای پرگزند نمکی به تهدیدی جدی برای جمعیت ساکن در این منطقه تبدیل شده است. به علاوه، افزایش مناطق شورهزاری ذخیرهگاه زیست کره منطقه دریایی را که یونسکو در سال 1976 اعلام کرده، تهدید میکند.
این دریاچه با 140 کیلومتر طول و 55 متر عرض مساحتی برابر با 5470 کیلومتر مربع را پوشش میدهد که این اندازه 10 برابر «دریاچه کنستانس» در آلمان است. عمق این دریاچه تنها هفتمتر است و عمیقترین نقطه آن 16 متر گودی دارد. سطح آب این دریاچه در ارتفاع 1280 تا 3600 متر از سطح دریا است. شوری آب این دریاچه بیش از 30درصد است که تقریبا با شوری «دریای مرده» در مرز کرانه باختری و اردن برابری میکند. بنابراین زیستگاه خوبی برای گیاهان و جانوران نیست، اما سطح شوری بالا، میگوی آرتمیا را به مبارزه میطلبد. این دریاچه مجرای خروجی ندارد و تقریبا مثل دریاچه وان در ترکیه، جلگهای وسیع و بیدرخت است.
بهطور طبیعی، دریاچه میتواند هر سال با تغذیه از 14 رودخانه تا 3/5 کیلومتر مکعب گسترش یابد. این رقم به دلایل گوناگونی مثل ساخت سدها و حفر چاههای غیرقانونی که اندازهای بین 76/0 تا 6/1 کیلومترمربع داشتند، به تدریج کاهش پیدا کرد. بنابراین از سال 1384 سطح آب دریاچه با سرعت بالایی کاهش یافت و رو به خشکی گذاشت.
سدها و چاههایی که به نابودی منجر شد
غلظت نمک در بزرگترین دریاچه ایران در حالت عادی180 گرم در یک لیتر است، اما براساس گزارشها این رقم اکنون به 350 گرم در یک لیتر رسیده و این یعنی یک مصیبت بزرگ برای بسیاری از ساکنان منطقه. شایان ذکر اینکه سیمینهرود و زرینهرود مهمترین منابع دریاچه بودند که آنها نیز رو به خشکی گذاشتهاند. ساخت سدها و حفر بیش از 50هزار چاه غیرقانونی در اطراف دریاچه ارومیه یکی از دلایل اصلی منجر به خشک شدن دریاچه است. البته نفوذ آب به منافذ بزرگ خاک نیز باعث میشود که خاک بیشتری تهنشین شود. نتیجه اینکه آب دریا نمیتواند جذب زمین شود چون ظرفیت آب و قدرت جذب خاک از بین رفته و آب جذبشده برخلاف جاذبه زمین برای خاک قابلنگهداری و استفاده نیست.
پلانت بک، راهی برای بیابانزدایی
ستاد احیای دریاچه ارومیه، برای رسیدن به این هدف، به دنبال اجراییکردن کارهایی مانند انتقال آب رودخانه به دریاچه، کاهش 40درصدی آب مصرفی کشاورزی و باغداری و انتقال آب ذخیره شده به دریاچه و برنامه آبیاری قطرهای برای زمینهای کشاورزی اطراف دریاچه است. بهتر است پیش از اینکه چنین پیشنهادهایی به مرحله اجرایی برسد، روی این مسئله بحث شود که آیا مزایا و معایب این پیشنهادها به خوبی موردتوجه قرار گرفته است یا خیر. چون انجام هرگونه اقدامکورکورانه، وضعیت را از آنچه که هست بدتر میکند.
چرا پیشنهادهای بالا شدنی نیست؟
از جمله دلایلی که اجرای پیشنهادهای ستاد احیا را نشدنی میکند، این است که طرحهای انتقال آب میتواند به ایجاد بحران زیستمحیطی بینجامد. روشن نیست که رودخانههای اعلامشده، آب کافی برای انتقال به دریاچه دارند یا خیر. آیا قوانین بینالمللی اجازه انتقال آب از رودخانه زاب را به دریاچه ارومیه میدهند؟ چون این رودخانه در انتها به همسایه غربی ایران، یعنی عراق میرسد. از این گذشته، همه آب این رودخانه هر سال تقریبا پنجمیلیون مترمکعب است، در حالیکه دریاچه ارومیه به بیش از هفتمیلیارد متر مکعب آب نیاز دارد.
40 درصد صرفهجویی در آب در بخش کشاورزی و باغداری در حالحاضر امکانپذیر نیست، چون پس از ساخت سد و حفر چاه غیرمجاز زمینهای کشاورزی اطراف رودخانه بین 350 تا 750هزار هکتار افزایش پیدا کردند.
حال یک پرسش مهم پیش میآید: چرا باید دریاچه ارومیه را دوباره زنده کرد؟ اگرچه بحثهای مطرح شده تا امروز با طرح این پرسش ضدیت میکنند، اما آیا بهتر نیست مسئولان تصمیمهای متفاوتی بگیرند و بهجای همسوشدن با این جریانها و بحثها راهکارهایی را پیشنهاد کنند که هم از نظر اقتصادی و هم زیستمحیطی به نفع مردم و محیطزیست باشد؟ حرف ما این است که دریاچه ارومیه دیگر زنده نخواهد شد زیرا در شرایط فعلی چه از نظر اقتصادی و چه از لحاظ زیستمحیطی لزومی به انجام این کار نیست.
چه باید کرد؟
هرگونه انتقال آب رودخانه و آب باران به دریاچه نباید باعث شکلگرفتن نمک در این دریاچه شود. باید از طبیعت سپاسگزاری کرد که میلیونها تن نمک را رایگان در اختیار ما میگذارد تا برای صنایعی چون نفت و بیوشیمی استفاده شوند. همه ما اطمینان داریم که سود حاصل از فروش نمکدریاچه در حال خشک شدن، نیاز سرمایهگذاری در کشت خاک نمکی دریاچه را پوشش خواهد داد. پس این منطقه میتواند بهعنوان یک پارک استفاده شده و گیاهان، درختان میوه و سایر محصولات کشاورزی در آن کشت شود.
استفاده از فناوری پلنت بکتر، کشت گیاهان، میوهها و محصولات را در این زمین شور امکانپذیر میسازد. ذکر این نکته لازم است که انواع گوناگون درختان میوه به سرپرستی وزارت کشاورزی ترکیه بهعنوان بخشی از یک طرح پایلوت با 41هزار هکتار در زمینهای نمکین این کشور کشت شد. نتایج این کار نشان میدهد، درختان کاشته شده با فناوری پلنت بکتر باوجود نمک در مقایسه با درختان کاشته شده با کنترلهای معمولی بسیار خوب رشد کردهاند. همچنین باید یادآور شد، این مناطق نمکی چند صدسال از عمرشان میگذرد و در شرایط معمولی نمیشود در آنها محصولی را به بار نشاند، اما فناوری پلنتبکتر میتواند به آسانی برای بازیابی دریاچهارومیه به کمک کمیته احیای این دریاچه بیاید، البته اگر خود کمیته بخواهد.