حراج هنر یکی از حرفههای قدیمی است و فروشهای اخیر حاصل از آن نشان میدهد که این کار هنوز هم روی بورس است؛ البته به لطف مولتیمیلیاردرهایی که حاضرند برای مجسمهها و نقاشیهایی که موقعیت اجتماعی آنها را بالاتر میبرد، رقمهای هنگفتی بپردازند.
آمار و ارقام سال گذشته نشان میدهد که بازار هنر هنوز سکه است، آن هم نه به خاطر حراجخانهها، بلکه خریدارانی که از این فروشهای آنچنانی بیشترین سود را میبرند.
حراج کریستی مرکزی خصوصی تحت مالکیت فرانسوا پینالت، میلیاردر فرانسویی است که در گزارشهای مالی اطلاعات دقیقی درباره سود و ضررهایش قرار نمیدهد اما ساتبیز تنها حراجخانه بینالمللی دنیا اطلاعات مالی خود را بهصورت دقیق اعلام میکند.
این دو حراجخانه امروز با آنچه در قرن هجدهم بودهاند، زمین تا آسمان تفاوت دارند. ساتبیز سال 1744 میلادی در لندن به وجود آمده و از سال 1983 یک شرکت آمریکایی به حساب میآید و کریستی سال 1766 میلادی در لندن پایهگذاری شده و هنوز هم در همین شهر مستقر است؛ هر دو حراجخانه همچنان حراجهای عمومی خود را به شیوه کلاسیک، اما خیلی پرزرق و برقتر برگزار میکنند، با این تفاوت که بیشتر قیمتگذاریها و خریدها از سوی مشتریهای بینالمللی و از پای تلفن صورت میگیرد.
کاتالوگها به جای اینکه چاپی باشد روی یک گجت الکترونیک خوانده میشود. قیمتگذاری اجناسی مثل کتاب هم از طریق اینترنت انجام میشود و قاعدتا کریستی خط آنلاین فروش مستقل خود را دارد.
با تمام این اوصاف بازار حراج هنری هنوز در دستان این دو حراجخانه قدرتمند است. ساتبیز در سال 2014، 6/7 میلیارددلار اثر هنری و جنس ارزشمند دیگر فروخت. کریستی هم در سال 2014 چیزی نزدیک به 7.7میلیارد دلار فروش داشت. این ارقام که از معاملات خصوصی و حراجها به دست آمده، بالاترین رقم فروش برای هر دو شرکت بوده است.
نشریه نیورپابلیک مینویسد: حالا دنیای هنر به فانتزی طبقههای ثروتمند تبدیل شده است. از زمان آزادسازی فرهنگ در قرن نوزدهم، طبقه متوسط اصالتی را در هنر کشف کرد که توانست از طریق آن دیدگاهها و ایدهآلهای خودش را بیان کند؛ اما حالا که طبقه متوسط دچار آشفتگی شده، هنر دیگر به وضعیت ایدهآل خود حتی نزدیک هم نیست.
حالا هنر به بت تبدیل شده است؛ جای تعجب هم ندارد که همه دنبالهرو آن شدهاند؛ البته دنبالهرو رقمهای سربهفلک شده حراجخانهها. حالا با وجود این حراجخانه و حراجیهای چندین میلیاردی آن ارزش قیمت تعیین شده برای یک اثر هنری بیشتر از خود اثر و هنری است که قاعدتا باید در آن نهفته باشد. رابطه فرهنگ و تجارت تقریبا از بین رفته چرا که تجارت همیشه برنده میدان است.
نشریه فورچون مینویسد: حراجیهای هنری امروز بیشتر به یک صحنه نمایش شباهت دارد؛ صحنهای شبیه یک تلفنخانه با بازیگرانی که هر یک یا نماینده کریستی هستند یا ساتبیز که روی هم 98 درصد بازار حراج جهانی را در اختیار دارند. تماشاچیان هم مشتری هنر هستند؛ البته بیشتر ترجیح میدهند هنر را از راه دور، مثلا از اتاقی در یک جای دیگر جهان و از طریق تلفن تماشا کنند.
اما به هر حال این یک رویداد است؛ رویدادی متشکل از ثروتمندان و نیمهثروتمندان که گرد هم میآیند تا سر یک اثر هنری با هم چانه بزنند. چکش حراجی بارها و بارها به تریبون کوبیده میشود، قیمتها به بالاترین حد ممکن و در نهایت صدای تشویق مطبوعاتی حاضر در جمع بلند میشود. قیمت بالاتر به معنای حضور ثروتمندان بیشتری در جمع است و صدای تشویقها را بلندتر میکند.
خریدن اثر هنری مثل خریدن یک زمین نیست؛ نمیتوان روی آن سرمایهگذاری کرد. اثر هنری را میخری و در گوشهای از خانه نگه میداری؛ عایدی از آن نخواهی داشت. اما هنر درست مثل زمین ارزشمند است یعنی در طول زمان و البته خیلی سریع به ارزشش افزوده میشود. به همین خاطر است که میلیاردرها آثار هنری را میخرند تا بتوانند مدتی بعد با قیمتی بالاتر بفروشند.
***
یک حراجی هنری چطور پیش میرود
حراجیهای هنری جزو تجارتهای سنگین به حساب میآیند. همه ساله مطبوعات خبر از فروش چندین میلیون دلاری آثار هنری میدهند که دهان ما را از تعجب باز نگه میدارد. متوجه حقایقی میشویم که فراتر از تصور مالیمان است و تقصیری هم نداریم اگر حراجیهای هنری را مثل ورزشی خونین برای ثروتمندان بدانیم.
حراجیهای هنری میتوانند هیجانانگیز باشند و با وجود تکنولوژی امروز به مراتب آزادانهتر و راحتتر برگزار میشوند اما به طور کلی بازار هنر مدتهاست که به خاطر «در هاله ابهام قرار داشتن» نقد میشود. نحوه عملکردش البته براساس همان فرمول سادهای است که همه ما میشناسیم؛ عرضه و تقاضا.
یک دلال حراج دارد که اتاق حراجی را مدیریت میکند و این کار را با سرعت بالا و ریتمیک انجام میدهد. چکشش را بالا میبرد تا در نهایت برای قیمت نهایی آن را به میزش بکوبد. از سود فروش مهمترین اجناس حراجی هم پیش از حراج باخبر است و به طور کلی کارش این است که اتاق و آدمهایش را به خوبی بشناسد. قیمت اجناس بهصورت خودکار بالا میرود. درصد افزایش قیمت اجناس در کاتالوگی نوشته شده که خریداران هنگام پیشنهاد قیمت و قیمتگذاری روی اجناس باید از آن آگاه باشند.
البته 20درصد قیمت نهایی را که بعد از بدهبستان نمایشی دلال و مشتریان تعیین میشود، حراجخانه به قیمت اصلی اثر اضافه کرده است. حراجخانهها برای یافتن اجناس و آثار هنری سراغ کلکسیونرها میروند، خبر برگزاری حراجی خود را روی وبسایتهایشان منتشر میکنند و هر خانه گروهی متخصص دارد که مایلند آثار و کارهای جدید را وارد بازار کنند. عکس آثار از طریق ایمیل ارسال و در نهایت بعد از بررسی حضوری آن برای شرکت دادنش در حراجی تصمیم گرفته و در مرحله بعد قیمتگذاری میشود.
حراجخانهها برای قیمتگذاری آثار معیار دارند که براساس زمانی که صرف تولید آن شده، کیفیت، اصالت، وضعیت و کمیاب بودنش تعیین میشود. حراجخانهها برای آثار و اجناس، مالیات هم در نظر میگیرند. خریداران باید 10درصد قیمت نهایی را که برای کالای موردنظرشان تعیین میشود، به حراجخانه بپردازند. برای هر اثر یا کالایی که در حراجی شرکت داده میشوند هم قیمتی جداگانه، قیمت حداقل، پیش از شروع پیشنهاد قیمتها و قیمتگذاریها در نظر گرفته میشود تا اگر به فروش نرسید، خود حراجخانه آن را بخرد.