هایپرکانکتیویتی «HyperConnectivity» اصطلاحی برای توصیف جوامع عصر حاضر است. جوامع امروزی به لطف همراهی اینترنت با هر فرد و حضور پررنگ این پدیده در هر جا، زمان و مکانی بیشتر از هر عصر دیگری باهم پیوستگی دارند.
هایپر کانکتیویتی نه یک روند که یک فرهنگ است. فرهنگی که در آن کسبوکارها حق هیچ انتخابی جز سازگاری با آن ندارند. اما هایپر کانکتیویتی برای شرکتها، صنایع و مشتریان چه معنایی دارد؟
در این مجال نگاهی میاندازیم به یافتههای «واحد اطلاعات اکونومیست» که به بررسی اثر اقتصادی هایپرکانکتیویتی و چگونگی سازگاری کسبوکارها با آن پرداخته است.
اینترنت ارزشمندتر از کشاورزی و انرژی
برآوردها از سهم اینترنت در تولید ناخالص ملی کشورها باهم متفاوت است اما روی این نکته توافق نظر وجود دارد که اینترنت در سال 2011 – 2010 توانست 3/4درصد تولید ناخالص ملی اقتصادهای بزرگ را دربرگیرد. پیشبینی میشود سهم اینترنت از تولید ناخالص ملی تا سال 2016 به دوبرابر ارزش آن در سال 2010 برسد.
این یعنی اینترنت حالا بخش بزرگی از اقتصاد جهانی است و اثر پررنگی بر نرخ رشد اقتصادی میگذارد. اگر کشورهای درحال توسعه سطح نفود اینترنت را به سطح کشورهای توسعهیافته رسانده و بهعبارتی جوامع خود را تبدیل به جامعه هایپرکانکتیویتی یا «فوق بههمپیوسته» کنند، میتوانند 140میلیون شغل تازه ایجاد کنند.
لازم به گفتن نیست که تبدیل کشورها بهویژه کشورهای درحالتوسعه به «جوامع فوقبههمپیوسته» میتواند ارائه خدمات بهداشتی به صدها میلیون نفر را بهبود داده و به مردم بسیار فقیر این جوامع در این زمینه کمک کند.
چالشهای جوامع فوقبههمپیوسته برای کسبوکارهای شخصی
افزایش جوامع فوقبههمپیوسته برخی صنایع را با تغییرات شگرف روبهرو کرده است. حجم زیادی از فروش کتاب و موسیقی حالا آنلاین انجام میشود. برخی دیگر از صنایع نیز مجبور شدهاند تغییرات ساختاری و بنیادین در خود ایجاد کرده تا بتوانند به مشتریان عصر اینترنت خدماتی متفاوت با قدیم ارائه کنند. موج این تغییرات را همه جا میتوان دید، از اجاره خودرو گرفته تا هتلهای گرانقیمت. تبدیل شدن کشورها به جوامع فوقبههمپیوسته همچنین باعث شده اگر نگوییم اکثر شرکتها، دستکم بیشتر آنها کسبوکارشان را با عصر اینترنت سازگار کرده و بتوانند در کنار فناوریهای نو زنده بمانند.
برخی شرکتها هم البته در این روند شکست را پذیرا شدهاند اما سایرین توانستهاند از پس سازگاری با عصر اینترنت بهخوبی برآیند. برای مثال شرکت نایک، تولیدکننده پوشاک و کفش ورزشی، وبسایت و خدمات آنلاین بههمراه دستگاههای پوشیدنی تناسب اندام خود را ارائه میکند و با استفاده از محبوبیت برندش سعی دارد به یک مشاور خوب برای سبک زندگی تبدیل شده و حضور خود را در میان مشتریان پررنگتر کند.
جوامع فوقبههمپیوسته باعث ایجاد مشکل در مرزبندی بین بخشهای مختلف یک کسب وکار میشود اما خوبیاش این است که امکان سازگاری با آن برای کسبکارها وجود دارد.
جهانی شدن با کمک جوامع فوقبههمپیوسته
اثر جوامع فوقبههمپیوسته بر تولید و بدونشک بر فراهم کردن خدمات جهانی مدتها است که ثابت شده است. طرحهایی که شرکتهای بزرگ در دنیا با هزینههای گزاف میزنند، بهسادگی در چین با هزینه بسیار کمتر طراحی میشوند. این آفت عصر فوقبههمپیوسته است، اما باعث شده که تولید همراه با ارائه خدمات سر از کشورهای درحالتوسعه نیز درآورد. مثال بارز این موضوع مراکز تماس کمهزینه در هند است.
اما در مسیر جهانی شدن به کمک جوامع فوقبههمپیوسته، شرکتهای بسیار کوچک هم میتوانند به چرخه شرکتهای چندملیتی و مشتریمحور وارد شوند. تا همین اواخر تنها شرکتهای بزرگ بودند که میتوانستند بهسمت آنچه «شرکتهای چندملیتی کوچک» خوانده میشوند، بروند. در درازمدت اما اتوماتیک شدن همه چیز که به لطف جوامع فوقبههمپیوسته بهوجود خواهد آمد، منجر به بازگشت اصالت تولید به کشورهای پیشرفته خواهد شد.
فرهنگی بهنام جوامع فوقبههمپیوسته
تاثیر جوامع فوقبههمپیوسته بر رفتار آن جوامع هنوز کاملا آشکار نشده و کسبوکارها باید نسبت به تغییر ارزشهای اجتماعی و انتظارات مشتریان خود کاملا حساسیت نشان دهند.
اثر نهایی این تغییرات شمشیری دو لبه است. از یک سو هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد جوامع فوقبههمپیوسته دایره اجتماعی مردم را گسترش میدهند یا آنها رفتار خود را تنها به این دلیل که میتوانند، تغییر میدهند. اگر سرعت رشد بیشازحد باشد، خرید اینترنتی در مقایسه با خرید به روش سنتی همچنان کم خواهد بود.
از سوی دیگر، همه چیز میتواند بهشدت تغییر کند. برای مثال اینترنت الان برای جوانها به ابزار مهمی در پیدا کردن شریک زندگیشان تبدیل شده و در برخی از کشورهای دنیا کتابهای چاپی تقریبا بهطورکامل از چرخه آموزشی حذف شدهاند.
اما آنچه مشخص است اینکه دولتها و شرکتها در عصر اینترنت تغییر را پذیرفتهاند.