در ستون امروز سری زدهایم به سرزمین اهرام ثلاثه تا ببینیم اوضاع اقتصادی زنانشان به چه صورت است. یافتههایی داشتهایم که خواندش خالی از لطف نیست. خانمهای مصری چه در سطوح بالای پلکان اشتغال و چه در طبقههای پایین آن جای چندانی ندارند. در سال 2010، حدود 43درصد از کارکنان زن در مشاغل مربوط به کشاورزی، ماهیگیری و صید فعالیت داشتهاند. از سوی دیگر، حدود 23درصد خانمهای مصری در مشاغل تخصصی مشغول به کار هستند و 14درصد نیز تکنیسین و دستیار تخصصی مشاغل تخصصی هستند. اما مشارکت زنان همچنان در برخی مشاغل بسیار کمتر از انتظارهای منطقی است، چنانکه براساس آمارهای به دست آمده تنها 27/2درصد از زنان در مشاغل حوزه تولید و تنها 3/91درصد در مشاغل قانونگذاری، اداری و مدیریتی فعال هستند.
مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی
نگاهی به مشارکت زنان از نظر فعالیتهای اقتصادی نشان میدهد که وضع زنان در این بخش هم مانند ساختارهای شغلی چندان تعریفی ندارد. بیشترین درصد زنان یعنی 45/6درصد در فعالیتهای کشاورزی مشارکت میکنند و پس از آن فعالان حوزه آموزش هستند که 20/6درصد از آنان را زنان تشکیل میدهند. این آمار مربوط به سال 2008 است. حضور زنان در کشاورزی همیشه بهعنوان بخش جداییناپذیر کارهای خانه دیده شده و مدتهای مدیدی به این کارها بهعنوان فعالیت اقتصادی نگاه نمیشده است. در این بخش مشکل زنان کمبود فرصتهای شغلی نیست، بلکه مشکل اینجاست که آنها به ازای کار سختی که انجام میدهند هیچ عایدی مالی ندارند.
بهعلاوه در کشاورزی که زنان بیشتری فعالیت میکنند، باز هم سلطه مردان و نگاه مردسالاری دیده میشود. زنان فعال در بخش کشاورزی همیشه به تقاضای فرهنگ، حقوق نابرابر یا شرایط اضطراری واکنش نشان دادند. جایگزینی زنان به جای مردان در جهت کاهش هزینهها همواره مورد استقبال قرار گرفته است. نگاهی به پراکندگی مردان شاغل نشان میدهد که فعالیتهای کشاورزی، نخستین رده مشارکت آنان را با 28/2 درصد در اختیار دارد. این در حالیاست که سهم آنان از بخش تولید، حملونقل و ارتباطات بیشتر از آمار و ارقامی است که برای زنان وجود دارد. مشارکت زنان در برخی فعالیتها تا حدی در مقایسه با مردان کم است. این موضوع بهخصوص در حوزه معادن، کانیها و تولیدات وابسته و نیز کارهای ساختمانی خود را نشان میدهد؛ جاییکه درصد زنان فعال در این حوزهها 5 و 6 درصد است، حال آنکه این آمار برای مردان بیش از 14 و فراتر از 12درصد است.
پراکندگی زنان و مردان
در 2 بخش دولتی و خصوصی در سال2010
بخش نسبتا بزرگی از خانمهای مصری بهشدت تمرکزشان روی بخشخصوصی یا همان نهادهای غیردولتی است، بهطوریکه آماری 46/7درصدی در سال 2010 از خود به جای گذاشتند که در مقایسه با آمار 47/9درصدی کل زنان شاغل در سال 2008 رقم بالایی است. از سوی دیگر، بخش دیگری از زنان مصری یعنی 37/75درصد بر کارهای دولتی تمرکز دارند. آمار خانمهای شاغل در بخش دولتی از مردان با 31/19درصد بیشتر است که نوعی زنسالاری را در بخش دولتی نشان میدهد. درصد زنان شاغل در یک نهاد در بخشخصوصی در سال 2010 رقم 12/65درصد بود که رقمی بسیار کمتر از آمار مردان شاغل در بخش دولتی یعنی 27/42درصد را نشان میداد. این بدان معنا است که درصد نسبتا بالاتری از زنان شاغل از بیمههای اجتماعی بهرهای نداشتند.
پراکندگی زنان و مردان
در 2 بخش دولتی و خصوصی در سال 2008
خانمها در مصر درصد زیادی از کارمندان بخشخصوصی را تشکیل میدادند. آمار آنها در سال 2008 رقم 47/9درصد را نشان میداد که نسبت به کل شاغلان رقم بالایی بود. درصد نسبتا بالای زنان در بخشخصوصی نتیجه افزایش مشارکت زنان در بخش غیررسمی است که نشاندهنده نبود سازوکار مناسب برای جذب نیروی کار فراوان مصری است. این بخش برای زنان درس نخوانده بهترینجا برای کار کردن و برای تحصیلکردهها بهترین راه برای افزایش درآمد با ساعتهای کار نوسانی است. نیاز به درآمد ثابت بهعنوان راهی برای مبارزه با نداشتن امنیت شغلی و کمبود یا نبود حمایت مالی از سوی همسر یا خویشاوندان نزدیک مهمترین انگیزه زنان مصری برای یافتن استراتژیهای متنوع در جهت افزایش درآمد است. بهعلاوه زود مادر شدن بسیاری از آنها را وادار به پیدا کردن شغل و درآمد برای تامین هزینههای فرزندانشان کرده است.
بدتر شدن شرایط کارمندان دولتی
در نتیجه کاهش در حقوق خالص دریافتی آنها
خصوصیسازی فرآیند حال حاضر اقتصاد مصر است که میتواند اثری منفی بر زنان شاغل در بخش دولتی بگذارد. با وجود این موانع اما درصد زنان دارای شغل دولتی بالاست. خانمها معمولا تمایل دارند شغلهای اداری، منشیگری و دفتری را به عهده بگیرند که البته ظرفیت در این بخشها اکنون تکمیل است. در مورد اخراج و از کار برکنار شدن نیز، زنان نخستین گزینه کارفرماها در صورت متاهل شدن هستند، چراکه فضا برایشان مناسب نیست. در این حال تقسیم کار براساس جنسیت یعنی شغلها برای زنان و مردان نیازمند فرآیندهای آموزشی حرفهای به همراه پروسه اخراج نیروی کار است که این بیشتر به نفع مردان است تا زنان. همچنین مسئولیتهای زنان در کار خانه و بچهداری بر بازدهی تاثیر گذاشته و نتیجهاش میشود موانع پابرجایی که همچنان بر سر راه حضور زنان در بخشخصوصی وجود دارد. علاوه بر اینها وضعیت ناپایدار اشتغال طبیعتا برای زنانی که علاقهمند به داشتن شغلهای دائمی هستند نامناسب مینماید.