گزارش آکسفام با عنوان اقتصاد برای یکدرصد نشان میدهد که ثروت جمعیت فقیر جهان از سال 2010 با کاهشی 38درصدی کمتر از یک تریلیون دلار شده است. این کاهش درحالی اتفاق افتاده که جمعیت جهانی در همین بازه زمانی حدود 400میلیون نفر افزایش داشته است. دراینحال، ثروت ثروتمندترین مردم جهان که تنها 62 نفر هستند، بیش از نیم تریلیون دلار افزایش داشته و به 76/1 تریلیون دلار رسیده است. این گزارش همچنین نشان میدهد که چگونه زنان به شکلی نامتناسب از نابرابری ضربه خوردهاند. در باب این نابرابری همین بس که از این 62 نفر سوپرثروتمند 53 نفر مرد و تنها 9 نفر زن هستند.
اگرچه رهبران جهان بسیار بیش از گذشته بر نیاز جهان به برخورد با نابرابری تاکید دارند و در ماه سپتامبر به یک توافق جهانی برای کاهش آن دست یافتند، اما شکاف بین ثروتمندترین مردم جهان و سایر مردم دنیا در 12 ماه گذشته بهشدت افزایش داشته است. پیشبینی آکسفام مبنی بر اینکه بهزودی یکدرصد از مردم جهان باقی دنیا را صاحب میشوند، پیش از مجمع جهانی اقتصاد در داووس سال گذشته مطرح شد و در سال 2015، یک سال زودتر از پیشبینیها درست از آب درآمد.
آکسفام خواهان انجام اقدام فوری برای برخورد با بحران عمیق نابرابری شده که تهدیدی برای تضعیف پیشرفتهای بهدست آمده در راه برخورد با فقر در طول 25 سال گذشته بهشمار میآید. این سازمان، بهعنوان یک اولویت، خواهان پایان عصر پناهگاههای مالیاتی شده که منجر به استفاده بیشازحد افراد و شرکتهای پولدار از امکان انتقال پول به مراکز خارج از کشور و در نتیجه فرار از مالیات و پرداخت سهم به کشور خود شده است.
وینی بایانیما، مدیر اجرایی بینالمللی آکسفام، که امسال هم مانند سال گذشته در برگزاری و ریاست داووس نقش داشت، دراینباره گفت: «این غیرقابلپذیرش است که نیمه فقیر جمعیت جهان حتی به اندازه چند ده سوپرثروتمند دنیا که همهشان را میتوان در تنها یک اتوبوس جا داد، ثروت نداشته باشند.»آقای بایانیما اینطور ادامه میدهد: «نگرانی رهبران جهان درباره تشدید بحران نابرابری تاکنون به اقدامی منسجم دراینباره منجر نشده است. دنیا به جایی ناعادلانهتر از گذشته تبدیل شده و روند جاری به این وضع شتاب داده است.
ما نباید اجازه دهیم که روند گرسنهتر شدن مردم فقیر ادامه یابد و منابعی که میتوان از آنها برای سیر کردن گرسنگان استفاده کرد، مثل موم در دستان آن قشر اقلیت پولدار باشد. او میگوید: «من دولتها، شرکتها و افراد نخبه تاثیرگذار در این روند در داووس را به چالش دعوت میکنم تا نقش خود را در پایان دادن به عصر پناهگاه مالیاتی ایفا کنند؛ امری که آتش نابرابری اقتصادی را شعلهورتر کرده و از بین رفتنش به مردم کمک میکند تا خود را از افتادن در چاه فقر حفظ کنند. شرکتهای چندملیتی و نخبگان ثروتمند نقشی کاملا متفاوت با دیگران دارند چراکه از مالیات دادن طفره رفته و باعث میشوند که یک جامعه از منابع موردنیاز برای انجام کار خویش محروم شود.
این حقیقت که 118 شرکت از 201 شرکت پیشرو دستکم در یکی از پناهگاههای مالیاتی خود را جا دادهاند، بیشتر لزوم اقدام عملی دراینباره را نشان میدهد. در اجلاس G20 سال 2015، دولتها با امضای توافقنامه موسوم به BEPS گامهایی برای جلوگیری از فرار مالیاتی شرکتهای چندملیتی برداشتند، اما این معیارها تاثیر چندانی روی فقیرترین کشورهای جهان ندارد و بهشدت از معضلاتی که پناهگاههای مالیاتی ایجاد میکند، غافل است. پیشبینی میشود که در کل دنیا 6/7 تریلیون دلار از ثروت افراد اکنون خارج از کشورهایشان باشد. اگر مالیات بر درآمد حاصل از این پولها گرفته میشد، سالانه بیش از 190میلیارد دلار به دست دولتها میآمد که میتوانست برای کمک به مردم فقیر جهان کارساز شود.
برآوردها حاکی از این است که حدود 30درصد تمام ثروت مالی آفریقاییها در خارج از آفریقا است که هزینهای بالغ بر 14میلیارد دلار در قالب درآمدهای مالیاتی از دسترفته را هر سال به قاره سیاه تحمیل میکند. این پول برای تامین سلامت مادران و کودکان در آفریقا و البته نجات جان سالانه 4میلیون کودک کافی است و حتی میتواند بودجه لازم را برای استخدام معلمان فراهم آورده و در نتیجه امکان به مدرسه رفتن کودکان را فراهم کند. از هر 10 شرکت بزرگ مجمع جهانی اقتصاد 9 شرکت در دستکم یک پناهگاه مالیاتی حضور دارند و برآورد میشود که فرار مالیاتی از سوی شرکتهای بزرگ چندملیتی سالانه دستکم 100میلیارد دلار هزینه برای کشورهای درحالتوسعه دارد.
سرمایهگذاری شرکتهای بزرگ در پناهگاههای مالیاتی از سال 2000 تا 2014 تقریبا چهاربرابر شده است. در سال 2010 تعداد افرادی که سوپرثروتمند به شمار میآمدند 388 نفر بود که این رقم در سال 2015 به 62 نفر رسید. اگر رهبران جهان بخواهند به هدف تعیین شده خود در سپتامبر گذشته یعنی ازبینبردن فقر مطلق تا سال 2030 دستیابند، باید بپذیرند که گرفتن مالیات از شرکتها و افراد پولدار امری حیاتی است.اگرچه تعداد افرادی که در فقر مطلق زندگی میکنند، از سال 1990 تا 2010 به نصف کاهش یافته است، میانگین درآمد سالانه 10درصد از فقیرترین مردم جهان در طول 25 سال کمتر از سه دلار در سال افزایش داشته است.
این یعنی درآمد هر نفر از مردم جهان در یک روز تنها کمتر از یک سنت افزایش یافته است. یکی دیگر از مقصران اصلی افزایش نابرابری که در گزارش آکسفام به آن اشاره شده سهم رو بهکاهش کارگران از درآمد ملی است که در تقریبا همه کشورهای توسعهیافته و بسیاری از کشورهای در حال توسعه بهچشم میخورد و شکاف بین درآمد در قشر بالادست و فرودست را بیشتر کرده است. نکته مهم اینکه بخش بزرگی از کارگران کمحقوق در سراسر دنیا زنان هستند.
در مقابل، قشر پولدار حال حاضر جهان از نرخ بازگشت سرمایه از طریق پرداخت سود، سود سهام و غیره منفعت میبرند؛ امری که همواره از نرخ رشد اقتصادی بالاتر است. این سودها با پناهگاههای مالیاتی همراه میشوند. این شاید آشکارترین نمونه در گزارش آکسفام باشد که چگونه قواعد بازی اقتصادی به شکلی بازنویسی میشود که توانایی ثروتمندان و قدرتمندان برای تثبیت ثروت خود را بسیار بالاتر میبرد.درخواست آکسفام برای مقابله با پناهگاههای مالیاتی یک بخش از حمله سهجانبه به نابرابری است.
اقدام در جهت بازگرداندن میلیاردها دلار مالیات از دست رفته باید با تعهد دولتها برای سرمایهگذاری در سلامت، مدارس و سایر خدمات عمومی حیاتی همراه شود تا بتوان شاهد تغییرات اساسی در زندگی فقیرترین مردم جهان بود. دولتها نیز بهتر است اقداماتی انجام دهند تا قشر بالادست جامعه را مطمئن کنند که اقداماتشان برای پاییندستیها به نفع آنها هم خواهد بود. اقداماتی چون رفتن به سمت حقوق مکفی به جای حقوق حداقلی و برخورد با شکاف درآمد میان زنان و مردان میتواند از سوی دولتها انجام گیرد.
بایانیما در بخش دیگری از صحبتهای خود چنین میگوید: «پولدارترین اقشار دیگر نمیتوانند تظاهر کنند که پولشان به همه منفعت میرساند، ثروت نجومی آنها درواقع نشان از یک اقتصاد جهانی بیمار دارد.انفجار اخیر در میزان ثروت سوپرثروتمندان باعث ایجاد هزینه برای اکثریت مردم و بهویژه فقیرترین مردم جهان شده است.»آکسفام علاوه بر کمپینی که برای مبارزه با نابرابری تشکیل داده، در داووس هم شرکت کرده بود تا به رهبران سیاسی و اقتصادی جهان برای برخورد با تغییرات اقلیمی و بحران انسانی موجود از جمله در سوریه تاکید کند.