مدتهای طولانی مد در ایران بهعنوان یکی از نیازهای لوکس جامعه بهشمار میرفت که تنها قشر ثروتمند و مرفه جامعه توان بهره بردن از آن را داشتند.این دیدگاه در اوایل انقلاب اسلامی ایران و با رشد تفکر سادهزیستی به اوج خود رسید تا جایی که مردم در دوران جنگ بدون نیاز به اولویتبندی دولت به این امور توجه میکردند. با ورود تکنولوژیهای نوین به کشور و گذر از روزهای سخت جنگ درهای تازهای به روی اقتصاد خانوادهها باز شد و این بار نگاهها به سمت مد متمایل شد. اما باز هم مد بهعنوان یک مقوله فرهنگی و اجتماعی دیده نشد.
سالها بعد و با پررنگ تر شدن نقش ماهواره، اینترنت و ابزارهای ارتباطی بینالمللی نگاه به مد متحول شد.ظهور گشت ارشاد و برخورد ماموران پلیس نیروی انتظامی با پدیده نوظهوری به نام بدحجابی خود عاملی شد که بسیاری از متخصصان این عرصه به فکر فرو روند.
در تمام این سالها مد بهعنوان پدیدهای غیرعلنی زیر پوست این شهر رشد میکرد اما واقعیت این است که این ماجرا تبدیل به فرزندی نامشروع شد که در زیرزمینهای کوچک به کپی آثار خارجی میپرداخت. در دهه اخیر نگاه به مقوله مد و لباس تحتالشعاع این معضل اجتماعی قرار گرفت و تلاشهایی برای هویتبخشی به این عرصه تحت عنوان مد اسلامی- ایرانی شد.
پوشاک فرزند بزرگ صنعت نساجی
پوشاک محصول نهایی چرخهای است که در مراحل ابتدایی آن نساجی قرار دارد. گذری کوتاه بر مراکز خرید پوشاک و پارچه بیانگر این است که مردم معتقدند صنعت نساجی ایران سالهاست که مرده و تولید چندانی ندارد. این در حالی است که برخی از فعالان عرصه نساجی ادعا دارند که محصولات خارجی داخل بازار ایران کاملا داخلی است که با برندهای دیگر عرضه میشود. البته برخی نیز معتقدند که صنعت نساجی ایران نیازمند یک تغییر اساسی است.
با وجود این همه مشکل در بخش نساجی، کشورهایی نظیر کره، چین، مالزی و ترکیه به راحتی بازار پارچه و پوشاک ما را قبضه کردهاند. درواقع کره برای مردم مسلمان ایران پارچه چادری تولید میکند که خود هرگز به آن نیاز ندارد. صدالبته قرار بر این نیست که ما در تمام عرصههای صنعت به رشد و شکوفایی دست یابیم و قطعا برخی از حوزهها نیازمند واردات است. اما آیا صنعت نساجی جزو این طبقهبندیها بهشمار میرود؟
بیتوجهی به جهانیشدن
واقعیت این است که ایران سالهاست که تولید پوشاک خود را در زیرزمینهای کوچک به بازار عرضه میکند. در چنین شرایطی کارفرما معمولا پوشاک را براساس تجربههای حضوری خود میشناسد و مقولههای بینالمللی مد و برندسازی برایش در مرکز توجه نیست. به همین دلیل اغلب تولیدکنندگان به جای استفاده از طراح و مانور دادن بر مسائل علمی و فرهنگی صرفا به کپی کردن آثار ژورنال دیگر کشورها قناعت میکنند. از آنجایی که نگاه، یکی از عوامل موثر در ایجاد عادت بهشمار میرود قطعا دیدن مدلهای ویترین مغازهها در تغییر فرهنگ جامعه تاثیرگذار است.
در چنین شرایطی دولت سعی دارد که ویترین فروشگاهها را دچار تغییر کند و نگاههای مردم را به سمت گزارههای فرهنگ ملی ما در عرصه پوشاک جذب کند. اما مشکل اینجاست که صنعت پوشاک با هزار و یک مشکل اقتصادی و سرمایه اندک ریسک را به سختی پذیرا میشود. تولیدکنندگان زیرپلهای و نساجیها لنگلنگان معجونی میشوند که به واردکنندگان میدان بازی با قیمتها را میدهند. وقتی پای صحبت تولیدکنندگان، نساجیها، فروشندگان و واردکنندگان مینشینیم جز دردسر و سختی چیزی وجود ندارد. اما جالب اینجاست که اغلب این افراد از سودهای چندصدبرابری همکاران خود سخن میگویند.
آسیبهای فعالیت جزیرهای
مدتها قبل در یکی از سخنرانیها دبیر بنیاد ملی مد و لباس عرصه مد ایران را شبیه به جزیره ای دانست که هر کس در مسیر خود به کار مشغول است. واقعیت این است که این اقتصاد جزیرهای نیاز مبرمی به کار زنجیرهای دارد اما یکی کردن افکار، نگاههای این بخش از یکسو و فراهم کردن شرایط رشد صنعتی و اقتصادی از سوی دیگر، اتفاقی نیست که با امروز و فردا کردن حل شود. به یقین تغییر ساختار این صنعت و رشد آن نیازمند تغییر نگاه یکایک فعالان این حوزه است که امیدواریم روزی به بار بنشیند.