اهمیت کار و اشتغال و اینکه هر انسانی برای گذران زندگی و برای اینکه بتواند هویت اجتماعی به دست آورد، باید کار کند و در این میان جنسیت هم اصلا مهم نیست، رفتهرفته در اولویتهای برنامهریزیها و در کانون توجه مسئولان قرار میگیرد یا حداقل ادبیات اقتصادی ایران حاوی واژههای بیشتری از این مبحث شده است.
اهمیت این روند مثبت زمانی بیشتر نمایان میشود که در برنامههای پیشرو سهمی هم برای زنان در نظر گرفته شود. البته این نکته را باید در نظر داشت که گاه نمیتوان سهم زنان را در نظر نگرفت چون در کنار مشاغل صنعتی و حرفههای موجود در محیط کارخانهها و شرکتهای مختلف، هستند کسبوکارهای کوچکی که یا در کارگاههای کوچک شکل گرفتهاند یا در محیط خانهها و اختصاص به زنان دارند.
کسبوکارهایی که اغلب بر پایه هنر و مهارت هنری شکل گرفتهاند و زنان از دیرباز مهمترین نقشها را در آنها داشتهاند، تا جاییکه حتی شغلی زنانه محسوب میشوند.
وقتی صحبت از هنر به میان میآید، آثار دست و صنایعدستی پیش رویمان مجسم میشود. آثاری که در عصر جدید بازارهای مختص به خود کسب کردهاند و تمرکزگرایی در این حوزه رو به گسترش است. تمرکزگرایی برای کنار هم قرار دادن نیروهای ماهر برای تولیدی هدفمند و براساس نیاز بازار.
با این مقدمه طولانی میخواهیم اسبمان را به سمت استان سیستان و بلوچستان زین کنیم، البته نه برای ملاقات با زال و رستم و فرامرز بلکه برای دیدار با زنانی که نان سرانگشتان هنرمندشان را میخورند تا اگرچه نام سیستان و بلوچستان همیشه با محرومیتها و ریگهای داغ و تشبادها گره خورده است اما نشان دهیم که در کوچه پسکوچههای این دیار، نسیم هنر میوزد و سوزنها، سفالها و دارهایقالی کماکان روبهراهند و صنایعدستی این استان روبه جلو میرود و زنان نقشگردانان اصلی این تئاتر همیشه در صحنه هستند. در این میان ابوبکر نرماشیری، معاونت صنایع دستی این استان اطلاعاتی را در اختیار «فرصت امروز» قرار داده است.
زنان، ستون صنایع دستی استان
در سالهای اخیر اخبار زیادی مبنی بر بهدست آوردن پستهای دولتی توسط زنان در استان سیستان و بلوچستان که معمولا با تعصبهای ویژهای عجین است، به گوش رسیده و شهردارشدن و کارآفرین بودن زنان در این منطقه دیگر برایمان عادی شده یا حداقل روند عادیسازی را پشت سر میگذارد. علاوهبر مشاغل یادشده، نوع دیگری از کسبوکارهای ریز و درشت نیز در این منطقه رشد کرده.
کسبوکارهایی که ریشه در فرهنگ بومی این استان دارند و تنوع فرهنگی این استان، تنوع صنایعدستی و آثار هنری را رقم زده که عمدتا توسط زنان تولید میشوند. مشهورترین هنردستی این منطقه هم مربوط به انواع رودوزیهای سنتی است که نرماشیری نیز رتبه نخست به لحاظ اشتغال و حتی درآمدزایی برای صاحبان این پیشه را به رودوزیها میدهد و در این میان سوزندوزی رنگورویی سرختر و وجیهتر دارد.
هنری که در منطقه بلوچستان این استان با نام سوزندوزی و بلوچیدوزی مشهور است و در منطقه سیستان با نام سیاهدوزی و خامهدوزی نیز شناخته میشود. همچنین از دیگر اعضای مجموعه رودوزیها باید سهمی را هم برای سکهدوزی در نظر گرفت.
از دیگر هنرهایی که در این استان مرسوم است و اتفاقا زمینههای اشتغال زیادی را برای زنان رقم زده، حصیربافی است. حصیر هم در این استان هنری زنانه محسوب میشود. نرماشیری با بیان این جمله اضافه میکند: در جنوب استان محصولاتی که کاربرد خانگی دارند، توسط زنان تولید میشوند. بهویژه در شهرستان نیکشهر بازاری در کنار جاده ترانزیتی شکل گرفته که حدود 50نفر از بانوان بین50 تا 60سال در آنجا مینشینند و حصیر میبافند و بهفروش میرسانند.
در نگاه نخست سفالگری کاری حاصل زور بازو به نظر میرسد و تصویری که در ذهن داریم، مردانی است که با دستهای به گل نشسته پشت چرخهای سفالگری نشستهاند. اما در استان سیستان و بلوچستان نوع دیگری از سفالگری رایج است که اتفاقا هنری زنانه محسوب میشود و به گفته معاونت صنایعدستی این استان، تنها مکانی در ایران است که موزههای زنده سفالگری را دارد و ادامه میدهد: سفال کلپورگان که به نوعی در انحصار کامل بانوان است، در دهه 50 شناسایی شد و کارگاهی هم برایش ترتیب دادند و به عموم مردم شناسانده شد.
به همین دلیل امروز کمربند سفال بدوی در این استان وجود دارد که بدون چرخ سفالگری ساخته میشوند و بهصورت چال-کوره تولید و با استفاده از چوبهای خاص درخت خرما و با حرارت ویژهای تولید میشوند که ارزشهای زیباییشناسانه بالایی دارند.
همچنین هنرهایی چون ساخت، دستبافتههایداری مانند گلیم و قالیچه، سیاهچادربافی، صنایع دریایی در حوزه سواحل و بافتههای عشایری از دیگر زمینههای اشتغال زنان در این استان هستند. در حوزه صنایعدستی بانوان ستون و محور اصلی استان هستند. نرماشیری با بیان این جمله ادامه میدهد: گسترش صنایعدستی و از جمله رودوزیها موجب شده تا کارگاههای تولید پوشاک محلی ایجاد شوند و بازارچههای زیادی هم برای عرضه این کالاها ایجاد شدهاند.
براساس آمار و دستمزدها
نرماشیری در ادامه تعداد صنعتگران فعال این استان را حدود 200هزار نفر میداند. البته معتقد است که اگر سرشماری دقیقی صورت بگیرد، این میزان افزایش چشمگیری خواهد داشت و در ادامه اضافه میکند: اغلب این افراد زنان هستند و سوزندوزی در این میان بیشترین تعداد را به خود اختصاص داده است. در واقع هر خانوادهای در این استان یک سوزندوز هم دارد.
وی رقم سوزندوزان را حدود 100هزار نفر میداند. نرماشیری در ادامه اشارهای هم دارد به متوسط دستمزدی که زنان بابت رودوزیها و سوزندوزیها دریافت میکنند. وی سوزندوزها را به ماهر و نیمهماهر تقسیم میکند و البته میزان زمانی را هم که برای انجام این کار صرف میکنند، در نظر میگیرد و میگوید: در یک ماه هر بانو بین چهار تا پنجمتر پارچه میدوزد.
از طرفی برای یک پوشاک محلی باکیفیت خوب که رویش سوزندوزی شده باشد، بین دو تا سهماه زمان لازم است و هزینه دوخت بر هر پوشاک بین یکونیم تا دومیلیون تومان است. البته دوختهای 3 تا 3میلیون 500هزار تومان هم داریم و پوشاک 500هزار تومانی هم داریم. با شرایط مصرف بازار محلی استان بین 500هزار تا یک میلیون و 500هزار تومان در ماه به طور متوسط درآمد دارد.
رشد اجتماعی پیامد رشد اقتصادی
این مقام مسئول همچنین به پیامدهای اجتماعی این رشد اقتصادی برای زنان نیز اشاره دارد: رشد اقتصادی در هر صورت رشد اجتماعی را در پی دارد. بانوانی که بهنوعی کار هنری انجام میدهند، باید با خریدار و بازار روابط اجتماعی برقرار کنند و درآمدی نصیبشان میشود که همین امر به گستردگی روابطشان منجر میشود.
نکته دیگر اینکه زنان در اینجا با گردهمآوری نیروهای ماهر تعاونیهای صنایعدستی تشکیل دادهاند و تشکلهای اقتصادی ایجاد کردهاند که تعداد اعضای این تعاونیها از 30نفر شروع شده و گاه به 300نفر هم میرسد. در واقع زنان خود امور اقتصادی زندگیشان را در دست گرفتهاند و مردان هم مجاب شدهاند که در کنارشان حضور داشته باشند و با آنها هماهنگ شوند. در حالی که تا چند سال پیش زنان حتی اجازه نداشتند به تنهایی در همایشهای مربوط به رشته هنریشان شرکت کنند.
محلیها را ملی کنیم
در بازارها و بازارچههای سنتی در شهرستانهای مختلف البسه محلی فروخته میشود. حتی از کشورهای افغانستان و پاکستان هم کالا به این بازار میآید؛ چون تقاضای بسیار زیادی برای این پوشاک سنتی وجود دارد. نرماشیری اما این داستان را راضیکننده نمیداند و میگوید: این تنها منحصر به بازارهای محلی و سنتی است و در سطح بازارهای ملی به این دلیل که سلیقههای متنوعی در کشور وجود دارد و نوع استفاده از هنرهای سنتی با بازار محلی و خریداران آن متفاوت است، باید روش دیگری در پیش گرفته شود.
به همین دلیل معرفی این هنر-صنعت در سطح ملی و حتی بینالمللی از ضروریات است و باید از طراحان لباس و فعال کردن چرخه نوآوری در ارتباط با این محصولات آنها را به بازارهای ملی و حتی بینالمللی معرفی کنیم.
وی در ارتباط با شهرت رودوزیهای این استان و کارهایی که سابق بر این در این زمینه انجام شده، میگوید: مهتاب نوروزی و زرخاتون عظیمی دارای نشان درجه یک هنری هستند که در دهههای 50 تا 60 مطرح شدند و لباسهای دربار و خانوادههای متعین آن دوران را میدوختند. در واقع ارزشی که در مرکز به این هنر داده میشد، رواج این هنر و ایجاد درآمد برای هنرمندانش را در پی داشت.
این افراد طرحهای مدرن و نو را که حتی توسط طراحان فرانسوی و انگلیسی طراحی شده بودند، به هنرمندان ارائه میدادند و محصولی نو تولید میکردند تا جایی که همین امروز هم طرحهایی با نام خانوادههای آن زمان در استان رواج دارد. اما امروز این چرخه از سطح ملی به سطح محلی تنزل کرده است، در حالی که میتوانیم شهر جهانی سوزندوزی داشته باشیم.
اما امروز حمایتهای دولتی قطع شده و اگر هم تسهیلاتی در نظر میگیرند به لحاظ اعتقادی و فرهنگی با اعتقادات اغلب مردم این استان همخوانی ندارد. مثلا تسهیلات و بهره آن در اعتقاد بسیاری از مردم منطقه پذیرفته نیست. بنابراین نسخههای کلی و ملی را نمیتوان بدون توجه به خردهفرهنگهای بومی هر منطقه پیچید و باید این مسائل هم در آن لحاظ شود تا شغل و کسبوکار از کار نیفتد و از بین نرود.
وی همچنین ادامه میدهد: در بحث سفال هم باید در خانههای افراد کورههای سنتی را احیا کنیم اما براساس قوانین موجود، ساختوساز در خانههای مردم امکانپذیر نیست. اینها مسائلی است که باید باتوجه به فرهنگهای بومی تدوین شوند و هنرهای سنتی و حفظ و احیای آنها در اولویت برنامههای اقتصادی قرار گیرد. نباید بگوییم چون نمد مشتری ندارد پس احیا کردن آن سودی ندارد چون با این تفکر به فرهنگ ملی و بومی و محلی کشورمان پشت کردهایم.
ارتباط با نویسنده: tkhajehgiri@gmail.com