بازار سرمایه ایران تحت تاثیر عوامل مختلف اقتصادی و سیاسی واکنشهای مختلفی را از خود نشان میدهد. شاخص کل بورس که از آن بهعنوان دماسنج اقتصادی یاد میشود اخیرا دستخوش نوسانات بسیاری شده که سرمایهگذاران را شگفتزده کرده و توجهها را به سوی این بازار جلب کرده است. «فرصتامروز» طی گفتوگویی با محمدقلی یوسفی به این موضوع پرداخته است.
در آغاز یک ریشهیابی داشته باشیم درباره اینکه علت ریزشهای اخیر شاخص کل بورس چیست؟
در بازار سرمایه ایران به دلیل اینکه شرکتهایی که وارد بازار بورس میشوند شرکتهای بزرگی به لحاظ اقتصادی و در بسیاری از موارد شرکتهای دولتی هستند و وابستگی این شرکتها به یکدیگر خیلی زیاد است، عملکرد بورس تحت تاثیر این شرکتها قرار دارد. از طرفی میدانیم که بازار سهام بهنوعی حساسیت بالایی نسبت به تحولات داخلی و بینالمللی دارد بنابراین مردم در برخی موارد تحت تاثیر اخبار بینالمللی و شایعات بینالمللی یا بعضی شوکهای اقتصادی که از داخل آغاز میشود یا از خارج به اقتصاد وارد میشود قرار میگیرند و بازارهای مختلف را تحتتاثیر قرار میدهند. در حال حاضر به دلیل اینکه اقتصاد ایران در شرایط رکود تورمی قرار دارد و از یک طرف سیستم بانکی ما قفلشده تلقی میشود، منابع سرگردانی که وجود دارد، ناچار یا باید در بانکها سپردهگذاری شوند یا به سمت بازارهای واسطهگریهای مالی یا بازار سرمایه بروند. مقایسههایی که درمورد این منابع انجام شده، نسبت به بازدهیهایی که دارند نشان میدهد، پولهایی که از یک بخش به بخش دیگر منتقل میشود برمبنای یک چرخش حساب شده نیست.
بنابراین همه اینها تحت تاثیر آن انتظاراتی است که از بازدهی فعالیتهای اقتصادی میرود. بنابراین من فکر میکنم یکی از مسائلی که در حال حاضر در بورس ایران مطرح شده این است که هنوز سود سپردههای بانکی بالاست و مردم ترجیح میدهند یا سرمایههای خود را در بانک سپردهگذاری کنند یا اینکه برای خرید ارز و سکه اقدام کنند. بهرغم اینکه قیمت سکه در حال حاضر پایین است و قیمت ارز هم در حدی است که میتوانیم بگوییم پایین است ولی انتظار این وجود دارد که به مرور تقاضا برای ورود به بازار ارز و طلا افزایش یابد و من فکر میکنم این تمایل بیشتر به سمت ارز خارجی و طلا در حال حرکت است.
اخیرا بورس سهام و اوراق بهادار تهران با عرضههای سنگین سرمایهگذاران حقوقی مواجه بوده است. علت این رفتار سرمایهگذاران حقوقی چیست؟
به نظر من آنها هم شرایط خودشان را میسنجند و وضعیت بورس را متناسب با سطح کلی بازار ارزیابی میکنند. یکی از ویژگیهایی که در حال حاضر در بازار سهام با آن مواجه هستیم این است که صنایعی همچون خودروسازی داخلی، پتروشیمی یا صنایع دیگری وجود دارند که میتوانند نقش مهمی در نوسانات بازار بورس داشته باشند که درمورد قیمتگذاری اینها هیچگونه سیاستگذاری روشن و مشخصی وجود ندارد، بنابراین فکر میکنم واکنشهای بازار بورس هم به نحوه قیمتگذاری این صنایع مربوط است و از آنجا که این مسئله هنوز روشن نیست این اتفاق میافتد.
بهنظر شما رفتار سرمایهگذاران حقوقی بهخصوص صندوق نفت که نخستین عرضههای سنگین را در بازار داشت چقدر در نوسانات اخیر شاخص کل موثر بوده است؟
به نظر من یکی از بخشهای مطمئن سرمایهگذاری، در بخشهای نفت، گاز و پتروشیمی است. منتهی چند علت دستبهدست هم میدهد و باعث میشود نوساناتی در بورس ایران اتفاق بیفتد که مهمترین آنها به توافق لوزان یا تحولات منطقه مربوط است با توجه به انتظاراتی که وجود دارد این پیشبینی را میتوان کرد که بهمرور مردم سرمایهگذاری بیشتری در این بخشها انجام دهند.
اما از سویی این را میدانیم که توافق لوزان بستگی به تحولاتی دارد که در مجلس سنا یا در کنگره آمریکا توسط جمهوریخواهان صورت میگیرد و واکنشهایی که آنها از امروز دارند. به هر حال آنها شروع به کار میکنند و باید دید که چه تصمیماتی را اتخاذ میکنند. در هر صورت بورس ایران بهشدت تحتتاثیر هرگونه تحولاتی است که در مورد توافق هستهای ایران صورت میگیرد و اخباری که به سهامداران منتقل میشود. بنابراین باید دید چه تحولاتی در این زمینه در جهان در حال صورت گرفتن است بهخصوص در رابطه با بحث هستهای ایران و پارلمان جمهوریخواه آمریکا.
چشمانداز شاخص کل چگونه است و ریزشهای شاخص تا کجا ادامه خواهد داشت؟
در این مورد واقعا نمیتوان اظهارنظر کرد و پیشبینی بسیار دشوار است. به این دلیل که همبستگی قوی بین قیمت سهام یا عملکرد بورس در قسمتهای مختلف وجود دارد. به این معنا که واریانس ریسک بازارها خیلی زیاد نیست و به نظر من از تحولات مشترکی تاثیر میپذیرند. بنابراین به نظر من بیشتر بحثهای روانی است که بازار را تحت تاثیر قرار داده و شاید تا تیر ماه این وضعیت ادامه یابد ولی در این خصوص که بعدها چه تصمیمی گرفته میشود، به نظر من به توافق ژنو برمیگردد که امیدواریم به نتیجه برسد و یک علامت سازنده به سرمایهگذاران داخلی بدهد و سرمایههای خارجی نیز جذب شود. البته بازار سرمایه ایران بهشدت متاثر از این سیاستها و مشارکت شرکتهای خارجی است که اگر آنها وارد شوند این امکان وجود دارد که تغییراتی در بورس ایران نیز داده شود و درصورتیکه شرکتهای خارجی بیشتری جذب شوند احتمال دارد سوددهی فعالیتها در مسیر دیگری بیفتد.
علاوه بر بحث توافق هستهای، بورس اوراق بهادار تهران به چه محرکهای دیگری نیاز دارد تا بتواند در سال 94 روند صعودی و رشد را تجربه کند؟
یکی از مشکلات بازار سرمایه ما، شرایط رکود تورمی حاکم بر اقتصاد کشور است. بنگاههای ما در حال حاضر با تولید کمتراز ظرفیت مواجه هستند و اگر میبینیم تا حدودی روی پای خود ایستادهاند به دلیل بالا بودن قیمت کالاهایی است که به مصرفکننده میدهند و با توجه به نوع کالایی که در بازار است این شرکتها با تحولاتی مواجه خواهند بود.
مسلما هر چقدر مشکلات این شرکتها در زمینه تامین قطعات یا کالاهای واسطهای یا نقدینگی که باید از سیستم بانکی بگیرند ادامه پیدا کند و شرکتها نتوانند به نقدینگی مورد نیازشان دسترسی پیدا کنند، مشکلات تولیدی شدت پیدا خواهد کرد و از سویی نیز شرکتها قادر نخواهند بود تولید و سودشان را افزایش دهند. زیرا وقتی که تولیدشان کاهش پیدا میکند و اشتغالشان پا برجا باقی میماند هزینههای شرکتها بالاست و از میزان سودآوری بخشهای تولیدی کاسته میشود. همچنین مسئله نامطلوب سبقت پولی هم از گذشته، به چشم میخورد باعث جذب منابع از بورس به سمت سیستم بانکی شده و این باعث میشود که شرکتهای تولیدی در مضیقه پولی قرار بگیرند و با قطعی منابع مواجه شوند که البته دولتمردان وعدههایی دادهاند و صحبتهایی کردهاند که شاید این وضعیت بتواند تغییر کند.
وضعیت شاخص کل را در سال 94 چگونه ارزیابی میکنید؟
سال 94 سال باثباتی نیست یعنی بهطورکلی ما امسال را همچون سال گذشته طی خواهیم کرد و در یک وضعیت برزخ قرار داریم. حتی درصورتیکه توافق صورت بگیرد زمان لازم برای اینکه ایران بتواند از این توافق استفاده کند و اثرات آن ملموس شود حداقل یک تا دو سال طول خواهد کشید. بنابراین نمیتوانیم انتظار یک تحول سریع را داشته باشیم. اگرچه ممکن است بهطور مقطعی شوکهای دو، سه روزه یا پنج روزهای به بازار وارد شود ولی این شوکها گذرا هستند و در میانمدت ما نمیتوانیم انتظار تحول خاصی را در بازارهای ایران، چه بازار سرمایه و چه بازارهای دیگر داشته باشیم. من فکر میکنم اگر دولتمردان سیاستهایی را در جهت کمک به بخشها ی تولیدی اتخاذ نکنند شاید این مشکل بیشتر هم شود.