چهارشنبه, ۷ آذر(۹) ۱۴۰۳ / Wed, 27 Nov(11) 2024 /
           
فرصت امروز
مرثیه‌ای برای مظلومیت کارآفرینان ایرانی

بیانیه 5 استاد اقتصاد در مرگ یک کار آفرین

8 سال پیش ( 1394/9/22 )
 

هنگامی که خبر مرگ سنایی را به مولانا جلال‌الدین رومی دادند، او بسیار بی‌تاب شد و همه آموزه‌های خویش را در باب پذیرش و استقبال از مرگ، از یاد برد. گویی مرگ که از دیدگاه مولانا یک دگردیسی وجودی زیبا و یک پرواز دوست داشتنی بود، اکنون که نوبت به سنایی رسیده به یک فاجعه تحمل‌ناپذیر تبدیل شده است. مولانا در اندوه ژرفی فرورفت. غم‌ ژرفی که از آن غزلی جاودانه سربرآورد تا نسل‌های آینده را نیز در اندوه مولانا شریک سازد:

گفت کسی خواجه سنایی بمرد / مرگ چنین خواجه نه کاریست خُرد
کاه نبود او که به بادی پرید / آب نبود او که به سرما فِسُرد
شانه نبود او که به مویی شکست / دانه نبود او که زمینش فشرد
گنج زری بود در این خاکدان / کو دو جهان را به‌جوی می‌شمرد
قالب خاکی سوی خاکی فکند / جان و خِرَد سوی سماوات بُرد

و این حکایت اندوه ما بود وقتی خبر پرواز روح کارآفرین بزرگی چون مرحوم حاج محمدعلی موسی‌خانی را شنیدیم. این روزها خبرهای فراوانی از مرگ‌‌های غیرمنتظره به ما می‌رسد اما برخی مرگ‌ها نمادین هستند و با خود حامل یک جهان پیامند. برای ما مرگ موسی‌خانی چنین بود که اگر ژرف بیندیشیم با مرگ هر کارآفرین گویی ما شهروندان ایرانی گنج زرین و سرمایه نمادینی را از دست داده‌ایم. سرمایه‌هایی که هیچ‌گاه قدرشان را به درستی ندانستیم. مرگ‌ هیچ کارآفرینی «نه کاری است خُرد». هر کارآفرین بزرگی که بمیرد گویی مخزنی از الهام و چراغی از امید در گوشه‌ای از سرزمین ما مرده است. در زمانه پر اضطراب کنونی، با مرگ هر کارآفرین، گویی شماری از‌ کارگران ما امنیت شغلی خویش را از دست می‌دهند و چراغ امید در خانه‌های بسیاری خاموش می‌شود و بیکاران تازه‌ای به خیل بیکاران ما افزوده می‌شود.

3515245245251361632623472734783

کارآفرین، کاه نیست که به بادی درغلتد و آبی از آب تکان نخورد. بلکه نخل پرباری است که اگر فرو افتد، شیرین‌کامان بسیاری را گرفتار تلخکامی می‌کند. هیچ کارآفرینی دانه نیست که چون بر زمین افتد به سادگی نهال تازه‌ای از خاک او سرزند. بلکه سال‌های سال باید تا «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار شوند» تا از میان خیل پرشمار شهروندان یک کشور، کارآفرینی پدیدار شود و قابلیت‌های بالقوه نهفته در مغز و بازوی انسان‌های دیگر را به فعلیت درآورد و مرحوم موسی‌خانی یکی از این نخل‌های سربلند و پرباری بود که در توفان حوادث سال‌های اخیر و بادهای سَمومی که از عالم سیاست به سوی اقتصاد ما وزید، بر زمین افتاد.

ما هیچ‌گاه او را از نزدیک ندیده‌ایم اما وصف کار او را شنیده‌ایم و دانستیم که با کارآفرینی بزرگ روبه‌رو بوده‌ایم. چرا که هر چه ساخت از هیچ ساخت؛ چرا که 40سال پیش از کارگری در یک کارگاه کوچک کیک‌سازی شروع کرد اما ساختن یک امپراتوری بزرگ اقتصادی را هدف گرفته بود. او به افق‌های باز و فراخ، ‌می‌نگریست و توانسته بود گریبان خویش را از تنگنای شیوه‌های سنتی و محافظه‌کارانه مدیریتی رهایی بخشد. در سرزمینی که همه به شهر و دیار خود وابسته‌اند، او به اصفهان مهاجرت کرد و دیار غربت را به دیاری آشنا بدل ساخت و کاری کرد کارستان که همه چشم‌ها را ربود و یک تنه دو واحد از بزرگ‌ترین بنگاه‌های اقتصادی استان را در حوزه صنایع غذایی پایه‌گذاری و هزاران شغل ایجاد کرد.

و متاسفانه همچون همه خیره‌سری‌ها و بدشگونی‌هایی که عالم سیاست برای این کشور داشته است، در برآمدن و برافتادن دولت‌ها و بی‌ثباتی‌ها و گاه بی‌قانونی‌های حاصل از این گردش دوران، موسی‌خانی نیز گرفتار توفان ویرانگرِ آشوب در شرایط اقتصادی و سیاسی ایران شد. نخست برگ‌هایش ریخت، سپس شاخه‌هایش را شکستند و آنگاه تن تنومندش بر خاک افتاد. بی‌گمان موسی‌خانی نیز همانند هر انسان دیگری در تصمیمات اقتصادی خویش دچار اشتباهاتی شده است. اما تفاوت است میان جامعه‌ای که وقتی کارآفرینش اشتباه می‌کند و به مشکلاتی درمی‌افتد به حمایت از او برمی‌خیزد، تا جامعه‌ای که وقتی کارآفرینش، تصمیمی اشتباه گرفت یا در گردش روزگار به مشکلاتی برخورد و دوران شکوفایی‌اش به پایان رسید، نه تنها او را رها می‌کند بلکه در راه نجات او هم سنگ‌اندازی می‌کند، آری اگر چند سال پیش که شورای اداری استان اصفهان از بودجه نجات بنگاه‌های مشکل‌دار برای او هم سهمی درنظر گرفته بود، تنگ نظری و سیاست بازی نکرده بودند و مصوبه شورا اجرا شده بود، شاید اکنون موسی‌خانی و صنعت موسی‌خانی همچنان زنده بود و این همان موسی‌خانی بود که در طول چهل سال فعالیت اقتصادی‌اش ده‌ها موسسه خیریه را تاسیس و حمایت کرد. اما وقتی خودش نیازمند دست خیر دیگران بود او را رها کردیم.

موسی‌خانی با تحمل تندباد حوادث ویرانگری که در این سال‌ها دمید به نماد مظلومیت کارآفرینی در این دیار تبدیل شد. کارآفرینان این دیار مظلومند زیرا هنوز هستندکسانی که تفاوت میان یک کارآفرین نوآور را با یک رانت‌خوار سیری‌ناپذیر یا اشراف‌زاده ثروتمند نمی‌دانند. مظلومند، چون هیچ دست ‌یاری‌رسانی پیرامون خود نمی‌بینند، بلکه هر دستی می‌بینند یا یاری‌خواه است یا مطالبه‌گر. مظلومند چون هنوز بسیاری از دولتمردان ما نمی‌دانند که سرمایه اصلی برای جهش اقتصادی در هر کشوری به‌ویژه اقتصاد رکود زده ما، کارآفرینان ریسک پذیر، صبور و نوآورند نه منابع نفت وگاز و کانسارهای رنگارنگی که آنها را دچار غرور و سرمستی می‌کند و از توجه به گنج‌های نهفته در میان شهروندان غافل می‌سازد. مظلومند چون هنوز دستگاه‌های نظارتی ما نمی‌دانند که ارزش‌ برخی از کارآفرینان ما حتی از ارزش برخی آثار باستانی ما بیشتر است و بنابراین کارافرین را نباید با ارزش پول سنجید و او را به خاطر شکست‌هایی که بخش اعظم آن ناشی از بی‌ثباتی‌ها و سوء‌مدیریت کلان اقتصادی کشور بوده است مقصر دانست. مظلومند چون کودکان ما نام بسیاری از بازیگران، خوانندگان و فوتبالیست‌های داخلی و جهانی را می‌شناسند ولی هیچ نامی از هیچ کارآفرین ایرانی در ذهن آنها ننشانده‌ایم. مظلومند چون در دنیایی که همه به کوچکی خوگرفته‌اند آدم‌های بزرگ را برنمی‌تابیم. مظلومند چون در عصری که پی‌درپی فسادهای افسانه‌ای پدیدار می‌شود بازشناسی یک کارآفرین حقیقی از یک رانت‌خوار فاسد کاری بس دشوار است.

مظلومند چون هنوز نظام مالیاتی ما به این باور نرسیده است کارآفرینان بار سنگین مستمری ایام بیکاری نیروی کار را از دوش دولت‌ها بر‌می‌دارند و بر دوش خویش می‌گذارند. مظلومند چون هنوز نظام بیمه و بانک ما نمی‌داند که در دوران رکود اقتصادی باید به حمایت از کارآفرینان برخیزند نه آنکه فشار برای بازپس‌گیری بدهی‌های کارافرینان را بیفزایند و آنان را زمین‌گیر و محاکمه و زندانی کنند. مظلومند چون قوه قضاییه ما نمی‌داند که زندانی کردن یک کارآفرین مانند تخریب کردن یک اثر باستانی است که عمرهایی و هزینه‌های گزافی برای ساخت آن صرف شده است. مظلومند چون برخلاف همه دنیا، قانون ورشکستگی در این دیار به یک قانون مهجور و صوری و ناکارآمد تبدیل شده است و به همین علت باعث شده است که وقتی کارآفرینی در مسیر پر از مخاطره خویش ناکام می‌ماند محکوم به نابودی است و اجازه شروع دوباره نخواهد داشت. مظلومند چون مردم ما هنوز در داوری خویش در مورد آنان، بین قصور و تقصیر تفاوتی نمی‌گذارند و اگر کارآفرینی شکست خورد به جای آنکه انگشت اتهام را به سوی شرایط و عوامل بیرونی نشانه روند که کارآفرین را به سوی شکست سوق داده است، به سوی شخص کارآفرین نشانه می‌روند. مظلومند چون دولت‌های ما اغراض سیاسی خود را در برخورد با کارآفرینان نیز سرایت می‌دهند.

و سرانجام کارآفرینان ما مظلومند زیرا هنوز دانشگاه‌های ما احساس مسئولیت نمی‌کنند تا بستر افکار عمومی را برای پیشروی کارآفرینان به سوی افق‌های مبارک هموار و سازگار کنند و دانش خویش را در جهت تصحیح و تقویت عملکرد کارآفرینان به کار نمی‌گیرند. فراموش نکنیم که 80سال از تاسیس نظام دانشگاهی ما می‌گذرد اما هنوز ما هیچ رشته‌ای برای آموزش، تقویت و مشاوره به کارآفرینان تاسیس نکرده‌‌ایم.

روان مرحوم موسی‌خانی شاد باد که در مسیر فعالیت کارآفرینانه خود داغ همه این نابسامانی‌ها و نارسایی‌های اجتماعی، سیاسی، قانونی و علمی را بر پیکر خویش آزمود و مظلومانه و در سکوت تحمل کرد تا هنگامی که مرگ، او را رهایی بخشید. ما او را نماد مظلومیت کارآفرینی در ایران می‌دانیم. شک نکنیم که تا زمانی که نظام تدبیر در این کشور برای حمایت، اعاده حیثیت و تجلیل از کارآفرینانی همچون مرحوم موسی‌خانی تدبیری نیندیشد و سازوکاری طراحی نکند، کارآفرینی در این دیار، جانی نخواهد گرفت. مطمئن باشیم که تا زمانی که از جهادگر اقتصادی چون مرحوم موسی‌خانی اعاده حیثیت و تجلیل نکنیم و تندیس او را در میدان شهرمان برپا نکنیم یا خیابانی را به یاد او نام نگذاریم، هرگز کارآفرینی در این دیار ریشه نخواهد گرفت. روانش شاد و راهش پر رهرو باد.

بیستم آذر ماه ۱۳۹۴

امضاکنندگان:

دکتر محمود ختایی (استاد بازنشسته اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی)
دکتر محسن رنانی (استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان)
دکتر عبدالحسین ساسان (استاد بازنشسته اقتصاد دانشگاه اصفهان)
دکتر حسن طایی (استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی)
دکتر محمد طبیبیان (استاد بازنشسته اقتصاد در موسسه عالی آموزش و پژوهش در برنامه‌ریزی و توسعه).

***

محمد‏علی موسی‏خانی، بنیانگذار گروه صنایع غذایی خویی، متولد 1326 شهرستان خوی استان آذربایجان شرقی بود که از دوران کودکی به اصفهان مهاجرت کرد و فعالیت تولیدی خود را از سال 1348 از کارگاه تولید گز در خیابان کهندژ آغاز کرد. خلاقیت و نوآوری وی باعث شد که کارگاه تولید گز خود را براساس ذائقه مردم به کارگاه پخت کیک و کلوچه تبدیل کند. تلاش و پشتکار تمام‌نشدنی او باعث شد که واحد تولیدی کیک خویی و نوشابه کافی‌‌کولا را در سال 1375 در سه‌راهی فرودگاه اصفهان راه‌اندازی کند. این واحد تولیدی توانست در دهه 80 زمینه اشتغال 1200 نفر را به‌صورت مستقیم و چندین هزار نفر را به‌صورت غیر‌مستقیم فراهم کند.

موسی‌خانی پس از برندسازی محصولاتش در ایران با همت و تلاش خود به سمت بازارهای بین‌المللی حرکت کرد و توانست به عراق و کشورهای خلیج‌فارس و حتی به آلمان صادرات کند. صادرکننده نمونه استانی و ملی در سال های متوالی 81 و 82 باعث شد که آوازه تولیدات مرغوبش به بازارهای منطقه کشانده شود. ولی از سال 84 فعالیت این مجموعه غذایی با مشکلاتی همراه شد که منجر به بستن حساب‌های بانکی و ممنوع‌المعامله شدن وی شد.

وی سرانجام صبح روز یکشنبه 15 آذر در پی یک دوره یک‌ساله بیماری سخت، ‌دار فانی را وداع گفت.

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/iVLf02Nj
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
خرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهخرید از چینخرید فالوور فیکدوره رایگان Network+MEXCتبلیغات در گوگلقصه صوتیریل جرثقیلخرید لایک اینستاگرامواردات و صادرات تجارتگرامچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانکمک به خیریهسریال ازازیللوازم یدکی تویوتامحاسبه قیمت طلاماشین ظرفشویی بوشآژانس تبلیغاتیتعمیرگاه فیکس تکنیکتور سنگاپورتولید کننده پالت پلاستیکیهارد باکستالار ختمبهترین آزمون ساز آنلایننرم افزار ارسال صورتحساب الکترونیکیقرص لاغری پلاتینirspeedyیاراپلاس پلتفرم تبلیغات در تلگرام و اینستاگرامگیفت کارت استیم اوکراینمحصول ارگانیکبهترین وکیل شیرازخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلقیمت ملک در قبرس شمالیچوب پلاستضد یخ پارس سهندخرید آیفون 15 پرو مکسمشاور مالیاتیقیمت تترمشاوره منابع انسانیخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختاکستریم VXدانلود آهنگ جدیدلمبهخرید جم فری فایرتخت خواب دو نفرهکابینت و کمد دیواری اقساطی
تبلیغات
  • تبلیغات بنری : 09031706847 (واتس آپ)
  • رپرتاژ و بک لینک: 09945612833

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه