افزایش بهره وری نیروی انسانی از مواردی است که از دید مدیران سازمان حائز اهمیت زیادی است. اما کمتر به این موضوع پرداخته می شود که افزایش بهره وری نیروی انسانی نه تنها بر افزایش ظرفیت های سازمان، بلکه به افزایش انگیزه و روحیه کارکنان افزوده و در نهایت مسیر توسعه ملی و رشد اقتصادی کلان دولت ها را فراهم می کند. با وجود اینکه اهمیت بهره وری از دید هیچ یک از کارشناسان اقتصادی و مدیران ارشد سازمانی پنهان نیست، اما به نظر می رسد تحقق این مولفه در سطح عالی چندان ساده نیست.
نظریه هرسی و گلد اسمیت
اگرچه در خصوص عوامل موثر و ایجاد کننده بهره وری نیروی انسانی نظریات متعددی وجود دارد، اما نظریه هرسی و گلد اسمیت از مشهور ترین نظریات است. این نظریه بر چند اصل اساسی استوار است؛ توانایی، ادراک نقش افراد در سازمان، انگیزه های سازمانی، حمایت های سازمانی، عوامل محیطی، آموزش بازخورد و عملکرد، وضعیت حقوقی اعضای سازمان. این عوامل هر یک سهم مهمی در توسعه سازمان و افزایش بهره وری ایفا می کنند.
اما شهرت این نظریه به چه علت است؟ به نظر می رسد نظریه هرسی و گلد اسمیت نه تنها به عوامل روانی مثل وضعیت فرد در سازمان و البته موارد انگیزشی و هیجانی وی تاکید دارد، بلکه به عوامل فیزیکی مثل شرایط درون سازمانی و ارگونومی محیطی اشاره دارد. یکی از مهم ترین و ابتدایی ترین مواردی که متاسفانه بر اثر برخی روابط درون سازمانی نادیده گرفته می شود، موضوع توانایی های افراد است.
درواقع در بسیاری از موارد خانه از پای بست ویران است و فردی فاقد مهارت ها و توانایی های لازم در شغلی استخدام می شود که عملا برای وی تعریف نشده است؛ عدم توانایی هایی که به واسطه ضعف های تحصیلی، تخصصی یا مهارتی رخ می دهند و اغلب نتایجی منفی بر رشد کلی سازمان دارند. مورد مهم دیگری که در نظریه هرسی و گلد اسمیت حائز توجه است، حمایت ها و انگیزه های سازمانی است.
سال هاست که روان شناسان صنعتی و سازمانی بر اهمیت مسائل روانشناختی در افزایش توان سازمانی تاکید دارند، اما تاثیر این مسئله در بازخوردهای سازمانی چندان محسوس نیست. درواقع اغلب مدیران بی توجه به مواردی مثل رضایت شغلی، تنیدگی شغلی، عزت نفس شغلی و.... به اداره سازمان های خود می پردازند. بنابراین به رغم تمام برنامه ریزی ها و هزینه هایی که در سازمان صرف می شود، باز هم در تامین حداکثری اهداف سازمانی ناکام می مانند.
عوامل انگیزشی یار کمکی بهره وری
چه قبول کنیم چه نپذیریم، ایجاد انگیزه در سازمان نقش مهمی در افزایش روحیه کارکنان و در نتیجه ارتقای سطح بازدهی آنان ایفا می کند. عوامل انگیزه بخش در سازمان ها به دو دسته اساسی تقسیم می شود؛ عوامل مادی و عوامل روانی.
شاید به عقیده بسیاری از ما، عوامل مادی چندان نیازی به تعریف نداشته باشد و همین که حقوق دریافتی یک سازمان قابل توجه باشد به معنای تحقق انگیزه های مادی است. اما این همه ماجرا نیست. درواقع توجه مدیران به مواردی کلیدی تر مثل تطابق حقوق با مهارت ها و وظایف شغلی یا عدم تبعیض حقوق از اهمیت بالاتری برخوردار است.
اگر قرار باشد افراد با وظایف متفاوت شغلی حقوقی یکسان دریافت کنند، یا حقوق برخی از افراد بیشتر از حد استحقاق آنان باشد، نمی توان انتظار داشت انگیزه های کارکنان به شکلی درست هدایت شود. بر این اساس مدیریت مادی درآمدهای کارکنان سازمان از موارد مهمی است که نمی تواند نادیده گرفته شود.
عوامل روانی موثر در انگیزه های کارکنان سازمانی بی شمارند، اما شاید بتوان هسته اصلی موفقیت سازمان در تامین نیاز های روانی کارکنان را تشکیل فرهنگ سازمانی کارمد و منطقی دانست. فرهنگ سازمانی ضعیف، در بخش های مهم سازمان تاثیر گذار است. از سوی دیگر، شفافیت سازمانی و ایجاد روابط صحیح درون سازمانی از دیگر موارد مهم و تاثیر گذار در روحیه کارکنان محسوب می شود.
ابهام سازمانی و عدم وجود مولفه های مشخص در حوزه های، نقش پذیری و تقسیم وظایف از دیگر موارد مهمی است که باید مورد توجه مدیران قرار گیرد. شفاف بودن به ویژه در بخش سلسله مراتب سازمانی و تناسب فعالیت افراد با ترفیع یا تنزیل کارکنان از دیگر مواردی است که مهم به نظر می رسد.
از سوی دیگر بسیاری از کارکنان سازمان با وجود توانایی های نسبی به سبب نداشتن مهارت های تخصصی یا ضعف در آموزش قادر به ارائه بازخورد مناسب شغلی نیستند و در نتیجه در دراز مدت دچار اضطراب، عدم امنیت شغلی، تنیدگی و فرسودگی شغلی خواهند شد.
یکی از راهکارهای مثبت و موثر در افزایش توان شغلی کارکنان، برگزاری کارگاه های آموزشی و دوره هایی است که به توسعه توان اجرایی کارکنان می افزاید. بدیهی است همزمان با توسعه توان شغلی، رضایتمندی فردی و شغلی افراد نیز افزایش یافته و در نهایت زمینه برای ارتقای سطح بهره وری مهیا می شود.
یکی از مهم ترین مواردی که باید مورد توجه مدیران و برنامه ریزان کلان شهری و سازمانی قرار گیرد، توجه به این نکته است که گرچه بهره وری شغلی اهمیت بسزایی دارد، اما این هدف یک شبه حاصل نمی شود و نیازمند تدوین برنامه هایی بلند مدت است.
کارشناس روانشناسی صنعتی /سازمانی