بازار به سرعت در حال تغییر است و بازارهای جدید در حال ظهور هستند. شبکههای تجاری گسترش یافته و کانالهای ارتباطی در مورد محصولات و فروش آنها حرکتی انقلابی را در پیش گرفتهاند. در میان این آشفتگی که محصولات به طور مداوم تغییر میکنند برخی از شرکتها مانند کوکا کولا، نوکیا، سونی، بیامدبلیو، ساب و شل همچنان قدرتمندند و مانند فانوسهای دریایی در میان توفان میدرخشند. بازاریابی در حال تغییر است برای پاسخگویی به جهانی در حال تغییر. بازاریابی مهمترین فعالیت هر کسبوکار برای شناسایی نیازهای مشتری یک موسسه است و میتواند تعیین کند که آن شرکت قادر به ارائه بهترین خدمات و محصولات به مشتریان بازارهای هدف است یا خیر.
با این حال، بازاریابی علاوه بر عملکرد در کسبوکار یک فلسفه و راهنمای مفید برای کل سازمان است. هدف از بازاریابی، ایجاد رضایت مشتری سودآور و برقراری مجدد ارتباطات آن مشتریان با موسسه مذکور است. بازاریابهای یک شرکت میدانند که این امر خود به خود میسر نمیشود، تمامی کارکنان باید همکاری ویژهای با یکدیگر داشته باشند و با سایر موسسات نیز نوعی رقابت سالم و ارزشمند پایهگذاری کنند با هدف ارائه خدمات برتر به مشتریان. بنابراین بازاریابی همه افراد سازمان را به مشتریمداری و انجام تمام کارهایی که میتوان برای ارائه خدمات برتر به مشتریان و جلب رضایت آنها انجام داد دعوت میکند. همانطور که پروفسور استفان برنت اظهار میکند: «در بازاریابی یک سازمان بزرگ و واقعی، در هر بخش از آن موسسه هرکسی میتواند برای تاثیرگذاری بر مصرفکننده ایفای نقش کند.»
بازاریابی صرفا تبلیغات یا فروش نیست، در بازاریابی واقعی اولویت کمی به فروش محصولات اختصاص داده میشود و بیشترین اولویت بر جمعآوری اطلاعات در خصوص چگونگی ایجاد رهبری در بازار توسط یک کسبوکار با درک نیازهای مشتری و یافتن راهحلهایی که میتواند خدماتی ویژه و با کیفیت را به مصرفکنندگان تقدیم کند، متمرکز میشود. مشتریانی که پول پرداخت میکنند بهعنوان گروهی از سهامداران جامعه محسوب میشوند، بنابراین مهم است که راههای رسیدن و رضایتمندی آنها را یادگرفت.
پیتر مولن اشاره میکند: «بازاریابی در اطراف ما است. همه ما مشتری برخی از شرکتها هستیم.» در مناطقی که افراد زیادی حضور دارند عرضه محصولات یک شرکت توزیع چشمگیری دارد از خرید بیسکویت تا پوشاک. بازاریابی نه تنها برای شرکتهای تولیدی، بلکه برای عمدهفروشان و خردهفروشان نیز سودمند است. حتی حسابداران و پزشکان با استفاده از بازاریابی میتوانند مراجعهکنندگان خود را افزایش دهند، بنابراین حتی بیمارستانها، موزهها و گروههای هنر نمایشی از روش بازاریابی برای کسب مشتری استفاده میکنند. سیاستمداران نیز برای جمعآوری رأی از این امر پیروی میکنند. اصول بازاریابی کمک میکند تا دانشآموزان علاوه بر یادگیری مفاهیم، شیوههای بازاریابی مدرن را در شرکتهای تولیدی کوچک و بزرگ به کار بگیرند.
افراد در این سازمانها باید بدانند که چگونه بخشهای مختلف بازار را تعریف کنند و چه زمانی برای توسعهدادن محصولات مناسب است و همواره رضایتمندی و خدمات ویژهای را در بازارهای هدف در نظر بگیرند. آنها باید بدانند که چگونه قیمت محصولات خود را جذاب و مقرون به صرفه ارائه دهند و نحوه انتخاب کانالهای بازاریابی را مدیریت کنند و به بهترین شکل ممکن خدمات و محصولات در اختیار مشتری قرار بگیرد. آنها باید بدانند که چگونه برای تبلیغ و ترویج محصولات و خدمات خود برنامهریزی کنند. تقاضاها معمولا طیف گستردهای از مهارتهای حساس را شامل میشوند که در خدمت و جلب رضایت مصرفکنندگان هستند.
بازاریابی را باید از نظر مصرفکنندگان و شهروندان درک کرد. کسی است که همواره در تلاش است محصولی را به فروش برساند، باید نیازهای مشتریان را به رسمیت بشناسد در آن صورت است که میتواند بازارهای هدف خود را داشته باشد. مشاغل بسیاری مانند خردهفروشیها با کمک تبلیغات، تحقیقات و بازاریابی میتوانند در یک منطقه خاص فروش خود را افزایش دهند. اصول بازاریابی، رویکرد عملی و مدیریتی بازاریابی را فراهم میکند و یک دنیای واقعی سرشار از برنامههای کاربردی است و همچنین تصمیمهای درستی را نشان میدهد که مدیران بازاریابی با درک آنها تلاشهای خود را به تعادل اهداف و منابع سازمان در برابر نیازها و فرصتها در بازار جهانی معطوف میکنند.