اجازه دهید قدری تمرکزمان را از گردش بازارها برداریم و به چیزهایی بلندمدتتر فکر کنیم. وقتی در ابتدای هفته جاری بزرگان جهان در اجلاس داووس دور هم جمع شدند، درباره آشفتگیهای مالی امروز صحبت نکردند، بلکه سراغ موضوع دیگری رفتند: انقلاب صنعتی چهارم. این تم اصلی این گردهمایی بود و فرصت مناسبی برای آنهایی فراهم کرد که بهدنبال دست یافتن به ایدههای بزرگ بودند. پس میتوان گفت در ماههای آینده حرفهای بیشتری دراینباره شنیده خواهد شد. اما داستان دقیقا از چه قرار است؟
بهتر است ابتدا نگاهی به گذشته بیندازیم. انقلاب صنعتی اول در اواخر قرن هجدهم در بریتانیا اتفاق افتاد، ابتدا نیروی برقآبی و سپس نیروی بخار در این زمان بهکارگرفته شد؛ امری که به یک رشته تغییرات بههمپیوسته انجامید. این تغییرات استانداردهای زندگی را در آن زمان تا حدود 2درصد افزایش داد.پدیدههای مهم آن زمان کارخانهها، راهآهن، کشتی بخار و پیشرفت در کشاورزی بودند. برای 1000 سال گذشته، استانداردهای زندگی در اروپا حداکثر کمتر از 5/0 درصد رشد کردند و این قاره دوره طولانی رکود و پسرفت را تجربه کرد.
اگر به جلوتر برگردیم و به استانداردهای زندگی در اروپا نگاه کنیم، متوجه میشویم که این استانداردها در آن زمان کمتر از زمان امپراتوری روم بوده است. جهان در 1900 کاملاً متفاوت با 1800 شد. در سالهای پایانی قرن نوزدهم انقلاب دوم در حال وقوع بود. در این انقلاب نیروی برق جایگزین بخار در کارخانهها شد (که نتیجه آن رفتن به سمت راه افتادن خط تولید بود) کالاهای مصرفی در حجم زیاد تولید شد، خودرو، هواپیما، تلفن، تلویزیون و پدیدههایی از این دست بهوجود آمد. سپس از دهه 1970 رایانههای شخصی، اینترنت و طیف فناوریهای ارتباطی یا همان انقلاب IT شکل گرفت.
این انقلاب آخری را که ما نیز در دورانش زندگی میکنیم، انقلاب سوم مینامند چراکه روزگار انسانها را نسبت به دهههای 1950 و 1960 بسیار متفاوت کرده است. حال سوال این است که آیا در حال حرکت به سمت یک انقلاب تازه هستیم یا بعد جدیدی از انقلاب قبلی در حال رو شدن است. من چندان مطمئن نیستم اما آنچه الان میدانیم این است که دنیای اکنون تحولات تازهای را تجربه میکند. این تحولات میتواند دگرگونیهایی را مشابه آنچه وجود اینترنت ایجاد کرد، پدید آورد.
فناوریهایی که میتوان آنها را کلیددار انقلاب احتمالی بعدی دانست، هوش مصنوعی، روباتیک، اینترنت اشیا، دادههای عظیم، تلفن همراه و چاپ سهبعدی هستند. بگذارید مثالی بیاورم که درک موضوع راحتتر شود: توجه به بهداشت و سلامت. در حال حاضر ما برای سالم ماندن یا درمان بیماریهای گوناگون نیازمند پزشک، بیمارستان، داروهای تولید شده در شرکتهای دارویی و امثال آن هستیم. بخش سلامت، حجم قابلتوجهی از اقتصاد را به خود اختصاص میدهد. در کشورهای توسعهیافته بین 8 تا 16 درصد از تولید ناخالص ملی کشورها به بخش سلامت اختصاص دارد.
در آمریکا، اقتصاد بخش سلامت حتی از بخش تولید هم بیشتر است. حالا تصور کنید که میشد اوضاع را طوری مدیریت کرد که هیچکس بیمار نمیشد. خندهدار است، نه؟! بله، اما شما اکنون میتوانید بخشهایی از تکنولوژی را در زندگیتان ببینید که دائماً وضعیت سلامتی شما را کنترل میکنند. مثلاً اپلیکیشن سلامت اپل یکی از برنامههای پیشرو در این زمینه است. شما میتوانید جهانی را تصور کنید که در آن نیازی به وجود پزشک نیست تا بیماریتان را تشخیص دهد چون قبل از اینکه هرگونه نشانهای از بیماری بروز پیدا کند، اطلاعات مربوط به وضعیت جسمی شما به یک مرکز درمانی تخصصی فرستاده شده است. به این ترتیب افراد قادر خواهند بود مسئول سلامت عمومیشان باشند.
عنصر تازه در اینجا و اکنون، دستگاههایی هستند که با دستگاههای دیگر صحبت میکنند. بشر (گرانقیمت) تنها زمانی درگیر کار میشود که نیاز به وجودش باشد و از کارهای روزمره فعلی دیگر خبری نیست. بنابراین، نهتنها هزینههای درمانی کاهش پیدا میکند، بلکه کیفیت نتایج نیز بهبود مییابد. حالا به خدمات مالی فکر کنید. بازنشسته شدن، خانه خریدن و انتخاب شغل، سه تصمیم هستند که هر فرد باید در زندگیاش بگیرد. اما هنوز هم بسیاری از ما با این پیشفرض که کارفرما تصمیم میگیرد یا بستگی به شرایط دارد یا از اینها بدتر، با امید به اینکه بهترین پیش میآید، از کنار این تصمیمها بهسادگی میگذریم.
برای آنهایی که خودشان شرایطساز هستند و نه تسلیم هر آنچه پیش میآید، انجام این کارها هزینه دارد.برنامه بازنشستگی دامنه گستردهای دارد که نیاز به مواد اولیه (پول) زیادی در ابتدا ندارد اما خیلی ساده باید هر ماه برایش پولی کنار گذاشته شود، براساس تغییرات بازار، مالیات و سایر پارامترها تغییراتی در آن داده شود و با تغییر سبک زندگی و انتظارات هماهنگ شود. کنار گذاشتن انسان از فرآیند تصمیمگیری در اینباره هزینههای کار را کم کرده و همین یک تغییر با نتایج مثبت زیادی همراه خواهد بود.
شاید بهترین راه برای فکر کردن درباره تغییرات احتمالی نگاه به انقلابهای صنعتی گذشته و مقایسه آن با شرایط حاضر است. تولید انبوه باعث افزایش حدود 3 درصدی بهرهوری تولید در سالهای پیاپی شد. ثابت شده است که افزایش بهرهوری در صنایع خدماتی بسیار سختتر از بخش تولید است اما خدمات اکنون درصد بالاتری از نتیجه را در مقایسه با تولید در آن زمان نشان دادهاند. بنابراین کلید ثروتمندتر شدن استفاده از فناوری برای بهبود صنایع خدماتی است و این دقیقا همان چیزی است که انقلاب بعدی براساس آن روی خواهد داد.
چالش بزرگ این راه توجه به این نکته مهم است که افراد شاغل در مشاغل مرتبط با این خدمات دچار مشکل نشده و شغلشان را از دست ندهند یا جایگزینی برایش داشته باشند. مشاغل در خطر در این فرآیند شامل طیف گستردهای از شغلهای نیازمند مهارت در سطح متوسط هستند. اما پاداش این کار بزرگ و ارزشمند است. . . پاداشی که به این پرسش مهم پاسخ میدهد چرا این روزها در این مورد زیاد سخن گفته و شنیده میشود.