بازار گل و گیاه شهید محلاتی در جنوب شرقی تهران واقع شده. نشانی پستیاش این است: بزرگراه محلاتی، خیابان نبرد جنوبی، تقاطع بلوار زمزم، پایینتر از دادگاه خانواده. البته از مسیرهای دیگری مثل بزرگراه امام علی، اتوبان افسریه و بزرگراه آهنگ هم با کمی پیچ و گردش در مسیر میتوان به اینجا رسید. بازار گل محلاتی دو ورودی اصلی دارد؛ یکی نبش 25متری زمزم و دیگری در خیابان کوثر که مشرف به ضلع شمالی دانشگاه آزاد است و به اتوبان آهنگ منتهی میشود. در آهنی بازار گل هر روز ساعت 5/4 صبح گشوده میشود و هیاهوی خریدوفروش گل و گیاه تا ساعت 12 ظهر ادامه دارد.ضمنا بازار گل فقط سه روز در سال تعطیل است؛ روز عاشورا، 28صفر و 13فروردین و در سایر روزهای سال دایر است.
بعید است در طبیعت چیزی زیباتر و خوبتر از گل وجود داشته باشد. بهتر است بگوییم بعید است چیزی به اندازه گل این همه زیبایی و خوبی را یکجا در خودش داشته باشد. زیبایی گل به حدی است که اگر از ما بخواهند که فقط یک نمونه از قشنگیهای طبیعت را نام ببریم، ناخودآگاه به یاد گل میافتیم. گل خلقتی چند منظوره است و تابلویی شورانگیز از همه هنرها.رنگآمیزی بدیع گل بهقدری زنده و پرمایه است که گاهگاهی سکه رنگینکمان را هم با همه زیبایی و روشنی، از جلوه میاندازد. شاعران و ادیبان هزاران مضمون نغز و معنای لطیف در گل یافتهاند و هزاران بیت زیبا سرودهاند.
پزشکان نیز از آن بینصیب نماندهاند. آنان دوای دردهای گوناگون را در گل یافتهاند. صنعتگران نیز از گل سودها بردهاند. قالیباف و رنگرز و پارچهباف با الهام از شکلها و ترکیبهای گل، طرحهای نو و دلپسند را میآفرینند. از همه این تعابیر و مضامین خیالانگیز که بگذریم، امروزه گل نقش مهمتری در زندگیمان دارد. سالهاست که گل و سایر گونههای گیاهی بهعنوان یکی از صنایع مهم در زیرمجموعه تولیدات کشاورزی مطرح است.
تجارتی لطیف در سطح جهانی با گردش مالی فراوان و حجم اشتغالزایی بالا که در ایران بهشدت از آن غافل بودهایم. برای پی بردن به جزییات این حرفه در یک صبح سرد زمستانی، به یکی از مراکز عمده توزیع و فروش گلوگیاه، واقع در جنوب شرقی پایتخت رفتهایم.
گلها را در این مکان زمخت میفروشند
ساعت 8 صبح است؛ در ورودی اصلی شلوغی زیادی به چشم میخورد. تجمعی از وانت و کامیونت، چرخهای باربری و عابرانپیاده که همان مشتریان هستند و رانندگان تاکسی که صدایشان برای اعلان مقصد با صدای بوق ماشینها برای رد شدن از مسیر تنگ و باریک داخلی بازار به همراه اعتراض پیادهها، همهمههای گوشخراشی در پی دارد. با ورود به بازار، همه تصوراتم درباره این مکان که در آن گل به فروش میرسد، رنگ میبازد. محوطهای نسبتا وسیع با طول زیاد و البته کمی قناس.
(مساحت تقریبی را از هرکسی پرسیدم نمیدانست!) برخلاف ویترین جذاب گلفروشیهای سطح شهر، اینجا تقریبا هیچ زیبایی چشمنوازی ندارد. سولههای سقف کوتاه و اتاقکهای کوچک و بزرگ (غرفهها)، در طول و عرض هم قرار گرفتهاند. جنس غرفهها آجری و سیمانی نیست، (بهظاهر شهرداری اجازه ساختوساز را نمیدهد)، بلکه با تیغههای فلزی زنگ زده و شیشههای مات شده ازهم جدا شدهاند. در اینجا میتوان انواع گل و گیاه و درختچه و نهال و نشا را پیدا کرد. فقط نباید فراموش کرد که برای خرید تازهترین و بهترین ارقام گلها باید صبح خیلی زود اینجا بود.
با کمی پرسه زدن در بازار تازه دستم میآید کجا آمدهام. نیم ساعتی از ورودم گذشته و من هنوزمحو نقش بند ایوان ماندهام! فضا به هیچ عنوان با کالای مورد عرضهاش تناسبی ندارد و از دور بیشتر شبیه گاراژ ماشینهای سنگین است تا نمایشگاه یک موجود لطیف و جذاب. ولی چیزی که بیشتر به چشم میآید و از نگاه فروشندهها آزاردهنده است، نبود مشتری و کسادی شدید بازار است که صدای خیلیها را درآورده و عدهای را خانهنشین کرده! برای اینکه چرا این وضعیت نابسامان گریبانگیر گلفروشها شده وارد بحث با کاسبها و غرفهدارها میشوم.
بسته کامل بازار
علاوه بر فروش محصولات گیاهی بسیار متنوع، خدمات مناسبی هم عرضه میشود. از گل و درختچه و بوته و... که بگذریم، انواع خاک و کود (شیمیایی و ارگانیک)، افزودنیهای گیاهی و مکملهای دارویی و تقویتکننده، سموم و آفتکش، وسایل باغبانی و گلکاری مثل بیل، بیلچه، آبپاش، سمپاش، همچنین انواع گلدان و ظرفهای مخصوص نگهداری گیاهان در شکلها، طرحها و اندازههای مختلف (سفالی، سنگی، پلاستیکی و فلزی) به وفور یافت میشود.
نوارهای رنگی و عمده وسایل مخصوص تزیینات از دیگر غرفههای موجود این مجموعه است. خدمات دیگری مثل تهیه تاج گل، سبد گل، تزیین ماشین عروس، گلهای مصنوعی و حتی اجرای عملیات باغبانی و گلکاری از دیگر امکانات قابل عرضه بازارگل محلاتی است.
ایران و جهان
پرورش گل و گیاه در ایران بعد از سالها هنوز بهصورت سنتی و فصلی است. متاسفانه تولید مدرن و مکانیزه فعلا جایگاهی ندارد و فاقد تجهیزات و ادوات لازم و اولیه هستیم. آقای محمدولی به تفاوت این دو دسته اشاره میکند: «قطعا کیفیت تولید صنعتی با سنتی فرق دارد و ماندگاریش خیلی بیشتر است. ضمن اینکه تولید ماشینی به نحو قابل توجهی ازهزینهها کم میکند. گاهی اوقات برای تامین نیاز داخلی مجبور به واردات هستیم. شرکتهای خارجی با قراردادهای ششماهه برای ما جنس میآورند.»
درباره مشکلات تولید و فقر امکانات همگی متفقالقول پاسخ میدهند: «سردخانه خوب و مجهز نداریم. واحدهایی که فعال هستند از کیفیت مطلوبی برخوردار نیستند یا از رده خارج شدهاند. ماشینهای حامل گل وگیاه باید به تجهیزات خنککننده مجهز باشند که در این زمینه ضعف فراوان داریم. تعرفهها باید پایین باشد تا تولید بالا برود، اشتغالزایی شود، صادرات احیا و ارزآوری انجام شود.» مسعود از دیگر فعالان بازار است و در ادامه صحبتهای دیگران میگوید: «برای یک واحد تولیدی-پرورشی سالانه 30میلیون تومان پول گاز محاسبه میشود.
برای آب مصرفی، چاه اشتراکی حفر میکنند و هزینه استحصال آب ساعتی 60-70هزارتومان خرج برمیدارد. دستمزدها، حقبیمه و هزینههای جاری هم به تولیدکننده تحمیل میشود و اثرش را در افزایش قیمت نشان میدهد. البته اقدام خوبی در رابطه با برق از سوی دولت صورت گرفته که تعرفه را مطابق با تعرفه روستایی و کشاورزی لحاظ میکنند. اما سایر مشکلات به قوت خودش باقی است.
همه این نابسامانیها و دردسرها تولیدکنندههای متوسط را زمین میزند.» در مورد اتحادیههای صنفی سوال میکنم که چرا اینقدر منفعل عمل میکنند و نقش چندانی در بهبود شرایط کاری ندارند؟ آقا یوسف اینطور جواب میدهد: «اتحادیههای تولیدکنندگان و فروشندگان به رابط صنفی بین دولت و اعضایشان تبدیل شدهاند و کار زیادی از آنها ساخته نیست. نه اینکه نخواهند کاری بکنند، اصلا نمیتوانند کاری ازپیش ببرند و پیگیر باشند.» بحث صادرات را پیش میکشم تا از چند و چون آن هم باخبر شوم.
غلامرضا خان به نمایندگی از همسایههای پرشمارش با دلسوزی خاصی توضیح میدهد: «استعداد و توانایی در ایران بسیار بالاست. حیف و صد حیف که این پتانسیل و استعداد هرز میرود و به ثمر نمینشیند. اگر حرفه گل رو به نوسازی و مدرنیزاسیون پیش برود و صنعت گل و گیاه به معنای واقعی آن در کشور شکل بگیرد، میتوانیم امیدوار به فتح بازارهای جهانی و اثرگذاری مثبت در اقتصاد ملی باشیم. چینیها تازه 10 سال است که شروع به فعالیت کردهاند و در این مدت کوتاه توانستهاند بازارهای هدف ما در آسیای میانه را تا حد زیادی در کنترل خودشان بگیرند.
تحریمها خیلی به ما ضربه زده؛ همین حالا از جمهوریهای آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، روسیه، شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس و کشورهای آسیای میانه (تاجیکستان، قرقیزستان، ترکمنستان، قزاقستان و ازبکستان) سفارش کار داریم و بسیار مشتاق هستند که با ما رابطه تجاری داشته باشند. در عوض ما فرصت سوزی کرده، وقت تلف میکنیم.» سپس به نکتهای اشاره میکند که شاید خیلی مورد توجه قرار نگرفته؛ «مسئله مهم در زمینه تجارت بینالمللی گل، وجود و حضور مافیای جهانی و دخیل بودن برخی مسائل سیاسی دراین عرصه است.
بازرگان ایرانی هر کجا رفته هلندیها با بهرهگیری از مافیای پرنفوذ، لابیهای پشت پرده و اقدامات خارج از عرف و قواعد بازار آزاد، به بهانه تحریمها و موضوعاتی از این قبیل، ایران را از فضای رقابتی خارج میکنند.» برای بیان این وضعیت، اصطلاح جالبی را به کار میبرد: «هر کجا که بنه گذاشتیم، هلندیها خرابش کردند.» البته هلند در صدر جدول ردهبندی جهانی تولید و عرضه گل و گیاه قرار دارد و اصلا نمیخواهد جایگاهش از طرف ایران یا هر کشور دیگری تهدید شود. اکوادور، ترکیه، بلژیک، تایلند و اروگوئه از کشورهای فعال این صنعت هستند.
سکانس آخر
عقربههای ساعت از نیمروز گذشتهاند و این یعنی دقایقی بعد بازار رو به سکوت میرود، فارغ از قیل و قال و هیاهوی بامداد و روشنی پگاه. بهزودی اینجا از سوداگر و خواهان عمده و گذری و شاخهای خالی میشود و اندک ساکنان کم عمر بازار اگر بخت یاریشان کند روی سکوی غرفهها به امید فردا منتظر میمانند. داستان گلکار و گلفروش هم معمای غریبی بود از یاد گلستان و سخاوتمندی طبیعت و از تلاش برای معاش و تقلا برای حیات. راه آمده را بازمیگردم؛ شاید مضمونی نو، افق تازهای به روی شاهدان و ناظران بگشاید.