معیار سنجش رشد اقتصادی هر کشور میزان تولید ناخالص ملی (GDP) آن کشور است. تولید ناخالص ملی منفی یا مثبت نشان میدهد اقتصاد یک کشور انقباضی یا انبساطی است. وقتی کل تولید اقتصادی همه کشورها را با هم ترکیب کنید، نتیجهاش تولید ناخالص ملی جهانی خواهد بود. در این مجال به شما خواهیم گفت چگونه سهم آمریکا از تولید ناخالص ملی جهانی کاهش یافته و درعوض سهم چینیها از این مهم افزایش یافته است.
تغییر در اقتصاد جهانی
انجمن The Conference Board یک انجمن مستقل عضویت کسبوکار و تحقیقات است که در جهت منافع عمومی کار میکند. این انجمن برآورد کرده تا سال 2018، سهم چین از تولید ناخالص ملی جهانی از آمریکا پیشی خواهد گرفت.
به عبارت دیگر، اقتصاد چین تا کمتر از دو سال دیگر از اقتصاد آمریکا قدرتمندتر خواهد شد. این امر چگونه ممکن است؟ آیا دوران طلایی «ساخت آمریکا» پشت سر گذاشته شده است؟ آیا چین در حال ورود به دوره اقتصاد مدرن است؟ برای یافتن پاسخ این پرسشها، دوره زمانی سال 1970 تا 2025 را بررسی میکنیم؛ اینکه از سال 1970 به این سو اقتصاد جهانی چه تحولاتی را پشت سر گذاشته و در سالهای مانده تا 2025 پیشبینیها از اقتصاد جهانی چگونه است.
آمریکا در سال 1970 میلادی 2/21 درصد از کل تولید اقتصاد جهان را در اختیار داشت. این پیشتازی تا سال 2000 ادامه یافت. پس از آن، هر سال جز یک سال، سهم آمریکاییها از تولید اقتصادی جهان کاهش یافت. در سال 2015 سهم آمریکا از اقتصاد جهانی 16/7 درصد بود. تا سال 2025 انتظار میرود این رقم به 14/9 درصد کاهش پیدا کند.
از طرف دیگر توجه به اقتصاد چین و رشد آن در این سالها درست به اندازه آمریکا مهم است. در سال 1970، سهم چین از کل تولید جهانی هر سال، جز یک سال (1998 که یک درصد کاهش داشت) افزایش داشته است. بنابراین پیشبینیها نشان میدهد سیر صعودی چین همچنان ادامه خواهد داشت و در سال 2018 این کشور در میزان سهم خود از اقتصاد جهانی از رقیب اصلی خود یعنی آمریکا پیشی خواهد گرفت.
براســــــاس نمـــــوداری کـــــه The Conference Board منتشر کرده، میتوان نتایج دیگری هم درباره اقتصاد جهانی گرفت. سهم اقتصاد اروپا از تولید ناخالص ملی جهانی بهسرعت درحالکاهش است. هند در اقتصاد جهانی درحال دستیابی به تاثیرگذاری است اما هنوز هم راه زیادی برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی در پیش دارد.
در سال 2015، سهم هند از تولید ناخالص ملی جهانی 6/7 درصد بود. انتظار میرود این رقم در سال 2025 به 8/7 درصد برسد. یکی از مشاهدات قابلتوجه در این نمودار این است که سهم کشورهای بزرگ توسعهیافته از اقتصاد جهانی بهتدریج در حال کم شدن است، حال آنکه کشورهای کوچکتر که اقتصادهای نوظهور دارند، در حال بهدست آوردن قدرت بیشتری هستند. البته چندان شگفتآور نیست که اقتصادهای کوچکتر با زیرکی و هوشیاری بیشتری نسبت به بزرگترها پیش بروند.
رشد چین
چگونه چین به چنین اقتصاد قدرتمندی تبدیل شد؟ یکی از دلایل قدرت گرفتن چین رونق زیاد صنعت خودروسازی در این کشور است. برای روشنتر شدن موضوع نگاهی میاندازیم به آمار و ارقامی که در اینباره وجود دارد. کل خودروهایی که سال گذشته در چین فروخته شد، 24/6 میلیون دستگاه بود. این رقم بسیار بیشتر از فروش خودرو در آمریکا در سال گذشته بود که اتفاقا رکورد هم شکست. سال گذشته در آمریکا 17/5 میلیون دستگاه خودروی سواری و کامیون فروخته شد. روشن است حتی رکورد زدن آمریکا هم باعث نشد فروش خودرو در این کشور به پای چین برسد.
از این گذشته، در سال 2015 فروش خودروهای SUV در چین رشد 52 درصدی را تجربه کرد. صنعت خودروی چین درحال رشد است و در سالهای پیش رو رقیبی قدرتمند برای سازندگان خودرو در آمریکا خواهد بود. این اتفاق تنها در صورتی نخواهد افتاد که دولت آمریکا تعرفههای بالا برای واردات تعیین کند تا قیمت خودروهای چینی بالا رفته و برابر با محصولات ساخت آمریکا شود.
سهم هر منطقه از تولید ناخالص ملی جهانی، 2025 -1970
نباید این نکته مهم را فراموش کرد که هزینه تولید و از جمله هزینه نیروی انسانی در چین بسیار پایینتر از آمریکا و البته بسیاری دیگر از کشورهای جهان است. اقتصاد جهانی درحال تغییر و جهانیشدن هنوز هم زنده و سرحال است. به احتمال فراوان در ماههای آینده قراردادهای جدیدی میان آمریکا و سایر کشورهای جهان بسته خواهد شد و میزان درآمد شرکتهای آمریکایی برونمرزی نیز افزایش خواهد یافت. در فضای «جهانی» فعلی باید متوجه عنصر «رقابت» باشیم که نقشی تعیینکننده در پیشرفت اقتصادی دارد. پررنگتر شدن جهانیشدن باید منجر به بیشتر شدن رقابت شود.
آمریکاییها اگر بخواهند جلوی دوم شدن خود در اقتصاد جهان را بگیرند باید تعرفه واردات محصول را بیشتر کنند. این امر میتواند درآمد این کشور را افزایش دهد و رقابت با چین را آسانتر کند. البته همانطور که گفته شد هزینه تولید بهعنوان عامل مهم رشد اقتصادی در چین پایین است و همین امر رقابت با این کشور را در عرصه اقتصاد جهانی سخت میکند.