در دنیای امروز که بسیاری نابودی حیاتوحش و محیطزیست و آلودگیهای مختلف را ناشی از فعالیت شرکتهای تولیدکننده و کارخانهها میدانند مسئولیت اجتماعی اهمیت زیادی دارد. شرکتها به انحای مختلف تلاش میکنند خود را دوستدار محیطزیست و شهروندانی مسئولیتپذیر معرفی کنند و به مشتریان خود بگویند که در قبال این موضوعات حساسند. آنها به دنبال راههایی میگردند تا از آلودگیهای ناشی از تولید کم کنند، معیارهای دوستدار محیطزیست را در محیطهای کاری خود ارتقا دهند و مسئولیتپذیری خود را به نمایش بگذارند.
بعضی از این فعالیتها در قالب اقداماتی در داخل شرکتها انجام میشود و کارکنان ملزم به رعایت بعضی نکات میشوند، بعضی از اقدامات هم تمام فعالیتهای شرکت و تولیداتش را در برمیگیرد. درنهایت شرکتهایی که موفق شوند فعالیتهای خود را بهتر تبلیغ کنند وجهه عمومی خود را بهبود میبخشند و در افکار عمومی مورد اعتمادتر شناخته میشوند.
شهروندان مسئولیتپذیر
این ایده که شرکتها باید هم خودشان را بچرخانند و هم به جامعهشان نفع برسانند به قبل از سالهای 1800 میلادی برمیگردد. در آمریکا در آن زمان ایالتها حق داشتند به دلیل عدم مسئولیتپذیری پروانه فعالیت شرکتها را لغو کنند. بعدها این مسئولیتپذیری در شرکتها تبدیل به تمایلات داوطلبانه شد. ممکن است این سوال پیش بیاید که اگر این کارها داوطلبانه است و هزینه هم دارد، پس چرا شرکتها باید انجامش بدهند؟
واقعیت این است که وجههای مسئولیتپذیر، شرکتها را نزد مردم قابل اعتمادتر میکند و درنهایت به جایگاه بالاتر آنها در افکار عمومی منجر میشود. همین مسئله باعث شده از گوگل تا بناندجریز، بزرگترین و ارزشمندترین شرکتها معیارهای مسئولیتپذیری شهروندی خود را توسعه دهند و مدلهای جدیدی برای کسبوکار ایمن ارائه کنند. آنها حالا این نوع شهروندی را به یک فرهنگ تبدیل کردهاند. اما چگونه به آن عمل میکنند؟
داوطلب شدن کارکنان
نمونههای زیادی وجود دارد که نشان میدهد شرکتها چگونه در نمایش مسئولیتپذیری خود موفق شدهاند. Xerox یکی از شرکتهایی است که تلاش میکند مسئولیت اجتماعی را میان کارمندان خود ترویج دهد. این غول حوزه چاپ و نشر برنامههای متعددی برای اهدا کردن و حمایت از برنامههای اجتماعی اجرا کرده است. برنامه مشارکت اجتماعی در این شرکت با همکاری مستقیم کارکنان، این فعالیتها را ساپورت میکند. از 1974 بیش از نیمی از کارکنان این شرکت در این برنامه شرکت کردهاند. فقط در سال 2013 این شرکت 1.3 میلیون دلار خرج کرد تا 13هزار کارمند در فعالیتهای اجتماعیمحور شرکت کنند.
نتیجه این کار برای Xerox نهتنها درک اجتماعی آن بوده، بلکه در تعهدی نمود دارد که کارمندان با جلب همکاری مشتریانشان حس میکنند. ممکن است بسیاری از شرکتها این تعداد کارمند نداشته باشند، اما این به آن معنا نیست که نمیتوانند از این روش استفاده کنند. با تخصیص ساعاتی برای انجام فعالیتهای داوطلبانه در شرکتها میتوان از آثار دوگانه آن برای کارکنان و شرکت بهرهمند شد. این فعالیتها میتواند گروه را قویتر کند و نام شرکت را با قدرت بیشتری سر زبانها بیندازد.
بازگشت سرمایه با کمکهای محلی
گاهی به نظر میرسد شهروند خوب بودن برای شرکتها از افکار روزمره حذف میشود و توجهی به آن نداریم. اما شرکتهای بسیار بزرگ توان این را دارند که این مسئله را به شهروندان یادآوری کنند و با فعالیتهای فراگیر خود مسئولیتپذیری را پررنگ کنند. تارگت یکی از شرکتهایی است که توانسته در این کار موفق عمل کند. این فروشگاه فراتر از یک محل برای خرید شیر و لاستیک است. از سال 1946 تارگت تلاش کرده به اجتماعهای محلی کمک کند تا رشد کنند. طی سالهای گذشته این شرکت فعالیتهایی از پایدارسازی محیطزیست تا فعالیتهای آموزشی را دنبال کرده و 5درصد از سودش را به اجتماعهای محلی اختصاص داده است؛ یعنی هفتهای 4میلیون دلار. فقط در حوزه آموزش، تارگت بیش از 875 میلیون دلار از سال 2010 تابهحال کمک کرده است.
شرکتهای زیادی هستند که توان آن را ندارند که هفتهای 4 میلیون دلار کمک کنند اما لزومی هم ندارد تمام شرکتها به چنین ارقام بزرگی فکر کنند. با حمایت از رویدادهای کوچک محلی هم میشود به دو هدف مهم رسید؛ کارکنانی دارید که از کار کردن برای شما احساس غرور میکنند و مشتریانی که خوشحالند با شما ارتباط دارند. بازگشت سرمایه در هر دو مورد بسیاری بیشتر از چیزی است که هزینه کردهاید.
معلولان در مواجهه با تکنولوژی
بسیاری از افراد به دلیل داشتن معلولیتهای مختلف نمیتوانند بهراحتی از گوشیهای هوشمند و تبلتها استفاده کنند. مسئلهای که شاید هیچ وقت به آن فکر نکرده باشیم اما Accessibility Partners از شرکتهای فناوری کمک میگیرد تا امکانهای تازهای برای این افراد فراهم کند. شرکتهای خصوصی و آیتیمحور و سازمانهایی که محصولات آنها را آزمایش و نقد میکنند بهترین گزینههایی هستند که میتوانند خواستار فراهم شدن امکانات برای معلولان باشند و به تحقق آن کمک کنند. بیش از 70درصد کارکنان این شرکت خود دارای معلولیت هستند و همین مسئله نشان میدهد که شرکت نهایت تلاشش را برای کمک به این قشر انجام میدهد.
بخشی از سود برای نیازمندان
اختصاص بخشی از سود هر محصول فروخته شده به فعالیت خیریه یکی دیگر از شیوههایی است که شرکتها با استفاده از آن نام خود را با مسئولیتپذیری اجتماعی میآمیزند. آلترد سیزنز که شمعهای دوستدار محیطزیست تولید میکند از همین شیوه استفاده کرده است. کلی ردینگتن این شرکت را در 2003 راهاندازی کرد، زمانی که فقط 14 سال داشت. مادرش به او کمک کرد تا شرکت را راهاندازی کند و به سمت یک مدل یک در ازای یک ببرد. یعنی با فروش هر شمع، یک وعده غذا به یک آمریکایی نیازمند میرسد. به این ترتیب هم شرکت در کار خیریه فعال است و هم مشتریانش را به این کار تشویق میکند.
واسطههای خیر
هر کس خانهای خریده یا فروخته، میداند پرداخت کمیسیون معاملهگران املاک چقدر میتواند سنگین باشد. اما اگر بدانید بخشی از کمیسیونی که پرداخت میکنید خیریه محبوبتان را حمایت خواهد کرد نظرتان عوض نمیشود؟ Charitable Agents شرکت معاملات املاکی است که این شیوه را در پیش گرفته و یک شبکه برای ارتباط غیرمستقیم معاملات مسکن با نیازمندان ایجاد کرده است. بعد از انجام هر معامله، 10درصد از دستمزد شرکت به خیریه تعلق میگیرد.
اهدای بخشی از محصول
بعضی از شرکتها کمکهای خود را به صورت محصول ارائه میکنند. شرکت کانادایی کولاندپارکر یکی از این شرکتهاست که جوراب تولید میکند اما علاوه بر تهیه پاپوشهای رنگارنگ، در همکاری با یک سازمان خیریه به نام کیوا، بخشی از محصولاتشان را اهدا میکنند. بخشی از جورابهای تولید شده این شرکت به مؤسسهای تعلق میگیرد که لوازم اهدایی را برای کشورهای در حال توسعه میفرستد.
هدیههایی برای خوشحالی
اهدا کردن بخشی از فروش به خیریهها راه محبوبی است که فروشندگان به کار میگیرند تا مشتریانشان را به خود علاقهمند کنند و مسئولیت اجتماعی خود را نشان دهند. Gift of Happiness یا هدیه شادی همین شیوه را در پیش گرفته و 5درصد از هر خریدش را به خیریهای اختصاص میدهد که خود مشتری از یک فهرست انتخابش میکند. هر خیریه یک نمودار دارد که پیشرفت مالیاش را نشان میدهد و خریداران میتوانند ببینند خیریهای که دوست دارند در چه وضعیتی است و چقدر به کمک نیاز دارد. این کار باعث میشود خریداران به کمک بیشتر و جلب کمک دیگران تشویق شوند.