مهمترین سوال برای اکثر افرادی که تمایل دارند در بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار حضور یابند، این است که واقعا عوامل مهم برای موفقیت در بازار سرمایه چیست و چگونه میتوان در بازار سرمایه که هر روز با خبرهای مختلف تحت تأثیر قرار میگیرد فعالیت کرد و از پتانسیلهای آن بهرهمند شد و موفق هم بود. در این سلسله از یادداشتها سعی برآن داریم تا حقیقت موجود در این مسئله را کشف کنیم تا بدانیم که واقعا راه درستی که میتواند ما را به مقصد برساند، چیست؟ و ما باید چه اصول ابتدایی، مهم و ساده را برای رسیدن به اهدفمان درسرمایهگذاری به کار ببریم؟
برای پاسخ به این سوال باید کمی به عقب باز گردیم، حدودا به سالهای 1500 یعنی قرن 15. سالهایی که نخستین شرکتهای سهامی همانند شرکت ماسکوی، با مشارکت عدهای از تجار روسیه بهوجود آمدند.خوب، سوال این است: واقعا شرکتهای سهامی برای چه هدفی به وجود آمدند؟ حقیقت ماجرا این بود که بازرگانان همیشه به دنبال راهی بودند تا ریسک ناشی از ضرر و زیان کسب وکار خودشان را کم کنند و شراکت برای آنها راهحل بسیار جالبی بود.
چون با شراکت چند نفر، سودوزیان احتمالی بین چند نفر تقسیم میشد و بدینوسیله ریسک ناشی از تجارت کاهش مییافت و درصورتیکه فعالیت تجاری سودآور بود، هرشخص به میزان سهمالشراکه خود از منافع سودآوری منتفع میشد. در حقیقت دلیل اصلی شراکت و تشکیل شرکتهای سهامی، کاهش ریسک و جذب شرکای جدید برای نقدینگی مورد نیاز برای تجارت بود.
خوب، این مسلم بود که اگر شرکتی در راستای فعالیت خود از سودآوری خوبی با ریسک معقول بهرهمند میشد افراد دیگر هم تمایل پیدا میکردند که در این تجارت شریک شوند و برای خرید سهام این شرکتها اقدام میکردند. این عامل، تقاضا برای خرید سهام این شرکتها را که از نظر سودآوری در موقعیت خوبی قرار داشتند بالا میبرد و رفته رفته قیمت سهام آنها در بازار بالا میرفت و دیگر افراد سهامدار شرکت که از سودآوری شرکت مطلع شده بودند، حاضر به فروش سهام خود نمیشدند و متناسب با سودآوری شرکت، قیمت دارایی خود را بالا میبردند.
با مطالعه مطلب بالا به سادگی میتوان به این حقیقت پی برد که هدف از مشارکت در سرمایهگذاری، کسب سود بوده است، یعنی اگر شرکتی توانایی کسب سود بیشتری را داشته است تقاضا برای خرید سهام آن بالا میرفته و قیمت سهام آن کسب وکار هم متناسب با تقاضای بهوجود آمده، رشد میکرده است. در حقیقت مهمترین عامل در راستای افزایش تقاضا و در نهایت افزایش قیمت سهام یک کسب وکار، بحث سودآوری و بازده آن است نه چیز دیگر و ما باید همیشه به این موضوع توجه داشته باشیم که اگر در کسب وکاری شریک میشویم آیا اصلا این شرکت سودده است؟! در غیراینصورت اصول ابتدایی زیر سوال رفته است.
حقیقت موجود در سرمایهگذاری، انتفاع از سودآوری کسب وکار مورد نظر است و افزایش قیمت، علت نیست، بلکه معلول سودآوری است. قیمت یک دارایی متناسب با ارزشی که بهوجود میآورد رشد خواهد کرد و اگر هر کسب وکاری به هر علتی در حال رشد قیمت است، این دلیل بر خوب بودن آن سهام نخواهد بود. باید برای شناسایی حقیقت، قبل از سرمایهگذاری به کشف این موضوع بپردازیم که شرکتی که من میخواهم سرمایهگذاری کنم آیا اصلا سودآور است؟
آیا در سال گذشته سودآور بوده و سودی تقسیم کرده است؟ آیا در آینده، این کسب وکار سودآور خواهد بود و من سودی از بابت شراکتم در آخر سال بهدست خواهم آورد؟ سوالات بالا سوالاتی است که اکثر افراد موفق در این بازار، قبل از خرید سهام، به آنها پاسخ دادهاند. شما هم در این موضوع تفکر کنید. در بحثهای بعدی برای کشف حقیقت، بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت. موفق و پیروز باشید.
محقق و تحلیلگر بازارسرمایه