آیا داشتن شغل به معنای داشتن رفاه هم هست؟ پاسخ این سوال، حتما مثبت نیست و پدیده «شاغلان فقیر» این فرضیه را نقض می کند؛ این یعنی فقر در سال های گذشته، دامن شاغلان هم را گرفته است و اگر تا چندی پیش، اکثریت فقرا آنهایی بوده اند که جایی در بازار کار نداشتند، اما حالا آنهایی که شاغل هستند نیز به جرگه فقرا پیوسته اند و به تعبیر اقتصاددانان، از اتکای درآمد به نیروی کار در ایران کاسته شده است؛ این عصاره تازه ترین گزارش مرکز پژوهش های مجلس درباره وضعیت رفاهي «شاغلان فقیر» نیز هست؛ گزارشی که از چهره تازه فقر در ایران پرده برمی دارد و نشان مي دهد که داشتن شغل لزوماً نمي تواند به معنای داشتن رفاه هم باشد و خانواده را از خطر فقر برهاند.
طبق گزارش بازوی پژوهشی مجلس، مروري بر وضعيت بازار كار ايران نشان مي دهد كه در حال حاضر، نرخ بالای بيكاري جوانان (27.2درصد در تابستان97)، پايين بودن نرخ مشاركت (40درصد در تابستان97) افزايش ميانگين سني جمعيت شاغل، عدم توازن منطقه اي بيكاري، افزايش عدم تطابق شغلي و روند فزاينده اشتغال ناقص، از مهمترين مشکلات بازار كار ایران است و از سوي ديگر، پديده هايي نظير شاغلان فقير، دستمزد پايين و اشتغال غيررسمي نیز به مرور در حال گسترش است. در یک کلام، اگرچه يكي از مهمترين دلایل فقر خانوار، بيكاري سرپرست خانوار است، اما با اين حال، نتايج مطالعات نشان مي دهد که داشتن شغل الزاما نمي تواند خانوار را از خطر فقر نجات دهد.
سونامي شاغلان فقير
در گزارش مرکز پژوهش ها، افراد فقير در دو گروه كلي طبقه بندي شده اند؛ گروه اول، خانوارهايي هستند كه سرپرست آنها خارج از بازار كار است (40درصد فقرا) و گروه دوم، خانوارهايي اند كه سرپرست آنها شاغل و يا جوياي كار هستند (60درصد). از نگاه بازوی پژوهشی مجلس، گروه دوم از نظر اقتصادي، فعال و توانايي كسب درآمد بيشتر يا تأمين خانواده خود را دارد، اما عدم اشتغال یا اشتغال ناقص و همینطور درآمد كم از جمله مهمترين عوامل فقير بودن اين خانواده هاست. همچنين بررسي ها نشان مي دهد كه 61درصد از سرپرستان خانوارهاي فقير شاغل در بخش مشاغل مزد و حقوق بگير بخش خصوصي، 14.25درصد به عنوان كاركن مستقل در بخش كشاورزي و 18.73درصد به عنوان كاركن مستقل در بخش غيركشاورزي مشغول به كار هستند.
اين طبقه بندي نشان مي دهد كه كاركنان بخش عمومي سهم بسيار ناچيزي در ميان خانوارهاي فقير دارند و اين واقعيت در تضاد كامل با غالب سياست هاي حمايتي دولت است كه همواره كاركنان دولت را در صف اول دريافت يارانه و حمايت هاي خود قرار مي دهد. همچنین این بررسی نشان مي دهد که بخش قابل توجهي از خانواده هاي فقير داراي سرپرست شاغل (53درصد) يا جوياي كار (7درصد) هستند. با اين وجود، دلایلی مثل اشتغال ناقص، دستمزد پايين، عدم پوشش بيمه بازنشستگي و بار تكفل بالا، از مهمترين عوامل فقير بودن اين خانوارهاست.
اشتغال ناقص
افراد داراي اشتغال ناقص، شاغلاني هستند كه در هفته مرجع، حاضر در سر كار يا غايب موقت از محل كار بوده، به دلايل اقتصادي نظير ركود كاري، پيدا نكردن كار با ساعت كار بيشتر و قرار داشتن در فصل غيركاري، كمتر از 44 ساعت كار كرده، خواهان و آماده براي انجام كار اضافي در هفته مرجع بوده اند. بررسي داده هاي زماني براي نرخ اشتغال ناقص در سال هاي 1384 تا 1396 نشان می دهد این نرخ طی این سال ها بين 6 الی 10.4درصد بوده و در تابستان 97 به 10درصد رسيده است. نكته قابل توجه آن است كه اختلاف نرخ اشتغال ناقص بين زنان شهري و روستايي بسيار كم است، درحالي كه به طور متوسط مردان روستايي به مراتب بيشتر از مردان شهري دچار اشتغال ناقص هستند. همچنين نرخ اشتغال ناقص براي گروه هاي سني جوان بالاتر از ساير گروه هاي سني است.
دستمزد پایین
یکی از مهم ترين دلایل وجود شاغلان نيازمند حمايت، دريافت دستمزدهاي پايين است. متأسفانه در طرح آمارگيري نيروي كار كه توسط مركز آمار ايران اجرا مي شود، سؤال هاي مربوط به دستمزد افراد شاغل حذف شده است و بنابراين نمي توان اطلاع درستي نسبت به وضعيت درآمدي نيروي كار شاغل در كشور داشت. با اين حال، بررسي آمار كارگاه هاي صنعتي 10 نفر كاركن و بيشتر نشان مي دهد كه در سال1393 كارگران در 198 بنگاه صنعتي كمتر از 500 هزار تومان در ماه دستمزد دريافت مي كنند. هرچند نسبت به سال 1391 و 1392، تعداد بنگاه هاي با دستمزد پايين رو به کاهش و بنگاهه های با دستمزد بالا رو به افزایش است، اما با این حال وضعیت نشان می دهد که بخشی از کارگران شاغل در کارگاه های صنعتی زیر خط فقر و با دستمزد پایین مشغول به کار هستند و به لحاظ میزان درآمد نیز تفاوت قابل توجهی با بیکاران ندارند.
عدم پوشش بیمه ای
همچنین حدود 40درصد از فقیران، سرپرستان خارج از بازار كار هستند. بررسي دقيق تر اين گروه نشان دهنده آن است که ميانگين سن سرپرست خانوار اين گروه 68 سال است، بنابراين عمده دليل فقر اين خانوارها مي تواند ناشي از بازنشستگي و يا ازكارافتادگي باشد، بنابراين نقش بيمه در حمايت از اين افراد مي تواند بسيار مهم و حائز اهميت باشد. با اين حال، بخش زيادي از نيروي كار فعلي كشور تحت پوشش بيمه نیستند. همچنین طي سال هاي 1384 تا 1395، درصد شاغلان بيمه شده از 31درصد به 41درصد افزايش يافته است و به طور متوسط طي اين دوره، 37درصد از شاغلان بيمه بوده اند.
گزارش مرکز پژوهش ها نشان می دهد که در سال 1385، 99درصد از شاغلان اضافه شده بيمه بوده اند و در سال 1386 اين رقم به 95درصد كاهش داشته است. همچنین در سال هاي 1391 و 1392 به ترتيب 339 و116درصد از شاغلان اضافه شده بيمه بوده اند. به عبارت ديگر، در اين سال ها بخشي از شاغلان غيررسمي به ليست شاغلان رسمي اضافه شده اند. همچنين در سال 1394 نسبت به سال 1393 حدود 668 هزار نفر به جمعيت شاغل كشور اضافه شده است كه از اين تعداد حدود 53درصد معادل 354 هزار نفر به شاغلان غيررسمي (شاغلاني كه به واسطه شغل خود داراي هيچ نوع بيمه اي نيستند) و 47درصد معادل 312 هزار نفر به شاغلان رسمي اضافه شده است. در سال 1395 نيز از 615 هزار نفر شاغلان اضافه شده، در حدود 29درصد آن (179 هزار نفر) دارای بیمه هستند و در سال 96 نیز 790 هزار نفر به شاغلان اضافه شده است که در این میان، 8درصد آن یعنی 70 هزار نفر دارای بیمه اند. در عین حال، عوامل مختلفي در فاقد بيمه بودن افراد تأثيرگذار است كه عمده دلایل آن به ناآگاهي افراد، دستمزدهاي پايين و عدم وسع مالي افراد جهت پرداخت حق بيمه و تلقي متفاوت تأمين اجتماعي و افراد از بيمه برمی گردد.
آیا شاغلان رفاه دارند؟
بررسي وضعيت بازار كار ايران نشان مي دهد كه مهم ترين چالش هاي موجود در بازار كار در شرايط فعلي، نرخ مشاركت پايين و افزايش جمعيت غيرفعال به خصوص در زنان و جوانان، نرخ بيكاري بالاي نيروي كار جوان و تحصيلكرده، افزايش ميانگين سني جمعيت شاغل و مشكلات صندوق هاي بازنشستگي، وضعيت بحراني شاخص هاي اشتغال در برخي استان ها و عدم تعادل بين عرضه و تقاضاي نيروي كار تحصيلكرده است.
با اين وجود، بررسي وضعيت شاغلان بازار كار نشان مي دهد كه طي سال هاي 1384 تا 1395، علي رغم افزايش تدريجي سهم شاغلان بيمه شده، به طور متوسط 47درصد از شاغلان بيمه و 53درصد از شاغلان فاقد بيمه بوده اند و 61درصد از سرپرستان خانوارهاي فقير شاغل هستند و بخشي از كارگران شاغل در كارگاه هاي صنعتي زير خط فقر و با دستمزد پايين مشغول به كار هستند و به لحاظ ميزان درآمد، تفاوت قابل توجهي با بيكاران ندارند.
اين شواهد نشان دهنده آن است كه در تشريح وضعيت بازار كار نمي توان صرفاً به شاخص هاي رسمي بازار كار بسنده كرد، زيرا با فرض ايجاد اشتغال و شاغل شدن افراد و بهبود روند شاخص هاي گفته شده نمي توان ادعا كرد كه چالش هاي بازار كار مرتفع شده است و اين اطمينان وجود ندارد كه با ايجاد شغل، يك فرد امكان تأمين حداقل معيشت را داراست يا خير؟ بنابراین در اين وضعیت، حساس كردن برنامه ريزان و سياستگذاران به سطح معيشتي شاغلان و ارائه راهكار حمايتي براي بهبود وضعيت معيشتي آنان مي تواند بسيار راهگشا باشد. همچنين با توجه به اينكه بررسي و آسيب شناسي سياست هاي بازار كار نشان مي دهد تاكنون تمركز غالب اين سياست ها (از جمله طرح وام خود اشتغالی، طرح ضربتي اشتغال و طرح بنگاه هاي زودبازده) بر اشتغال زايي صرف بوده است و بر فرآيند بعد از اشتغال زايي، سرنوشت شاغلان و بيكاران و بحث حمایت و آموزش توجهي نشده است.
سیاه و سپید طرح مجلس
مرکز پژوهش ها درباره نقاط قوت و ضعف طرح «حمایت از شاغلین فقیر و بیکاران» معتقد است که یکی از مزيت هاي این طرح، تأكيد بر نظام جامع آمار و اطلاعات بازار كار و تهيه سند كار شايسته است و همچنین تأكيد بر نقش متولي وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي و هماهنگي با ساير دستگاه ها از نكات قوت آن است، اما از سوي دیگر، این طرح داراي ايرادهاي حقوقي و مغايرت هايي با اصول قانون اساسي است. همچنين با آنكه در مقدمه توجيهي طرح، بر حمايت از شاغلان فقير تأكيد شده اما راهكار مشخصي ارائه نشده است، بنابراین در صورت اعمال اصلاحات و برطرف كردن ايرادهاي قانوني، كليات این طرح مورد تأييد مركز پژوهش ها خواهد بود.
تنگدستی شاغلان
همانطور که گزارش بازوی پژوهشی مجلس می گوید، داشتن شغل لزوما به رفاه نمی انجامد و60درصد خانوارهايي كه در سال 97 سرپرست آنها شاغل و يا جوياي كار بوده است، فقیر هستند. این گزاره در پژوهش دیگری که داوود سوری برمبنای هزینه درآمد خانوارهای شهری در موسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی انجام داده هم مشاهده می شود. مطالعه او نیز نشان می دهد که ۵۳درصد از خانوارهای فقیر، دارای سرپرست شاغل هستند و اگر بیش از نیمی از خانوارهای فقیر درآمد دارند، اما اشتغال ناقص و درآمد کم آنها را به خانوارهای فقیر تبدیل کرده است.
اگر بازه زمانی گزارش مرکز پژوهش ها ناظر بر سال 97 بوده است، پژوهش سوری بر فاصله زمانی سال های 84 تا 94 متمرکز است و نشان می دهد چهره فقر و فقرا در ایران در طول این یک دهه عوض شده است. طبق این پژوهش، سال ٨۴ خانوار شهری به طور متوسط ٢٧ سال سن داشت و سرپرست خانوار ۴۶سال. خانوار شهری در سال ٨۴، ۴,٢ نفر بود و هر نان آور خرج ٢.٢ نفر را تأمین می کرد. در سال ٩۴ سن خانوار به ٣٢ سال رسید، متوسط سن سرپرست خانوار ۵٠ ساله شد و هر خانواده از ۶.٣ نفر تشکیل شد. هر نان آور در سال ٩۴ توانست خرج ١.٩ نفر را بدهد. درآمد واقعی و هزینه سرانه خانوارها هم کم شده است. هر نان آور در سال ٨۴، ١٠ میلیون و٨٠٠ هزار تومان درآمد واقعی داشت و متوسط هزینه سرانه واقعی یعنی خرج یک نفر در سال ۵ میلیون و۵٠٠ هزار تومان بود. در سال ٩۴ هر نان آور به قیمت های ثابت همان سال ٨ میلیون و٨٠٠ هزار تومان درآمد دارد و متوسط هزینه سرانه واقعی به ۴ میلیون و١٠٠ هزار تومان رسید.
همه این آمارها یعنی اقتصاد ایران در طول سال های گذشته شتابان به سمت فقر حرکت کرده است و فقر دامن شاغلان را هم گرفته است. اگر تا چندی پیش، عمده فقرا آنهایی بودند که بازار کار جایی برای شان نداشت، حالا شاغلان هم به دسته فقرا پیوسته اند و این شاید مهمترین خصیصه ای است که در طول سال های اخیر، چهره فقر در ایران را عوض کرده است.
ارتباط با نویسنده: Ivankaramazof@yahoo.com